متن مصاحبه هادی غفاری، به شرح ذیل می باشد:
نماینده دوره های اول تا سوم مجلس با
بیان اینکه «سال ۶۴ به خاطر میرحسین موسوی دعوای تندی با احمدی نژاد کردم»
گفت: من سال ۶۴ و ۶۵ دعوای تندی را با احمدی نژاد کردم، در اوج جنگ. آن
زمان این آقا در دانشگاه علم و صنعت دانشجو بود. اقای میرحسین موسوی نخست
وزیر بود، من برای سخنرانی در دانشگاه علم و صنعت دعوت شده بودم، یک باندی
که همه کنار هم نشسته بودند، یک آخوندی هم بین آنها بود، این باند علیه
موسوی شعارهای تندی می دادند، یک آقایی بلند شد یک نسبتی به آقای میرحسین
موسوی داد، من گفتم اگر راست می گویی بر پدرت لعنت. گفت با پدرم چه کار
داری؟ گفتم اتفاقا من به پدرت لعنت نفرستادم چون می دانم دروغ می گویی.
هادی
غفاری با بیان اینکه « من آن زمان نمی دانستم که احمدی نژاد است» افزود:
دقیق خاطرم نیست اما نسبت ناروای سیاسی داد. خلاصه اینکه گدشت تا ایشان
شهردار تهران شد. سال آخر شهرداری ایشان و در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری
بود، رفته بودیم نمایشگاه عطر سیب محرم که شهرداری راه انداخته بود، من هم
که امام جماعت بودم رفتم ببینیم چه خبر است و چه چیزهایی می شود برای مسجد
خریداری کرد. یک آقایی که کارمند شهرداری بود آمد نزد من و بعد از سلام و
علیک گفت اقای غفاری من را می شناسی گفتم نه، گفت چهره من یادت نمی آید،
گفتم نه گفت من الان شهردار منطقه ۷ تهران هستم. گفت آقای غفاری این آقای
احمدی نژادی که برای رییس جمهور شدنش انقدر مخالفت می کنی را به خاطر داری،
گفتم نه من همین سال ها و رفتارهای او در اردبیل و تهران را می بینیم،
برخوردی با هم نداشتیم. گفت سال ۶۴، ۶۵ یادته، دانشگاه علم و صنعت نارمک یک
نفر بلند شد به میرحسین موسوی مخالفت کرد، شما فلان جواب را به او دادی،
آقای احمدی نژاد همان فرد است.
جناب آقای غفاری، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی هنگامی که امام خمینی به طور صریح روی فعالیت های غیرمسلحانه و انقلاب مبتنی بر آگاهی توده تاکید داشتند، شما مردم را به «مصادره سلاح» از پاسبان ها دعوت می کردید؛ یا به عنوان مثال، در راهپیمایی ها با تقلید از شعارهای مجاهدین خلق، شعار «تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه» را برگزیده بودید. هنگامی که به شما تذکر داده می شد که این شعارها مورد پذیرش امام نیست، با این انتقادات به تندی برخورد می کردید.
آقای غفاری! یادتان هست، زمانی که شما نماینده مجلس بودید، بددهانی هایتان سوژه محافل سیاسی کشور شده بود؟ یادتان هست وقتی در مجلس معین فر را مورد حمله لسانی و فیزیکی خود قرار دادید، معین فر چه گفت؟ ما خدمتتان یادآوری می کنیم. معین فر که مورد ضرب و شتم جنابعالی در آن جریان قرار گرفت در این خصوص گفت: «حضار جلسه ملاحظه کردند که حدود ۱۰ نفر از نمایندگان محترم بر سر آقای صباغیان ریختند و با ضربات مشت و لگد ما را مضروب و مصدوم کردند. خصوصاً حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای هادی غفاری با خارج ساختن کفش از پای خود و کوفتن های مرتب بر سر و صورت و بدن اینجانب گوی سبقت را از دیگران ربودند. ایشان همچنین فحش های عرضی و ناموسی زن، مادر و خواهر نثار من کردند که مستوجب حد است»
جناب آقای غفاری، ممکن است پاسخ دهید که صحت دارد روزی کارخانه جوراب آسیا (استار لایت) در اختیار شما بوده است؟ قصد ندارم درد سیلی زدن و سیلی خوردن را تازه کنم ولی از آن سوابقی که از شما سراغ دارم، باید بگویی که احمدی نژاد با تو چه کرده که این چنین بر افروخته شدی و مشابه رفتار های دهه شصتی ات فحاشی را پیشه کردی. این را بدان که گفتمان فحاشی، توهین، تهدید، ارعاب و رفتار های خشونت آمیز به سر آمده است. عصر، عصر منطق و گفتمان عدالت خواهی است و حامیانت قادر نخواهند بود، مرده ای را زنده کنند.
شاید شما این واقعیات را یادتان نباشد، اما در خاطره سازی مهارت قابل تحسینی دارید. افتخار احمدی نژاد ها این است که امثال شما، در صف دشمنان او قرار دارید. دشمنانی که بارها و بارها عناد خود را به اصلیت ولایت فقیه، ثابت کرده اند. جناب غفاری، شاید انبار سلاح و مهماتی که در سال ۸۸ از مسجد شما، کشف شد، را نیز از نمایشگاه عطر سیب خریداری کرده بودید! آقای غفاری از رفیق شفیقتان مهدی کروبی چه خبر؟ سخنرانی هایتان را در جریان فتنه ۸۸ در کمپین هواداران کروبی که به زیر باطله ای ها لقب گرفتند؛ را به خاطر دارید؟ توهین هایی که به رهبر معظم انقلاب کردید را چطور؟ از قدیم گفتند که” خدا خوب در و پنجره را با هم جور می کند”. جناب غفاری از رد صلاحیت های پیاپی شما سخن نمی گوییم، همین چند عکس خود گویا سوابق درخشان شما، برای انقلاب اسلامی می باشد.