به گزارش پایگاه 598 ، مهمترین محورهای سخنان جواد منصوری، کارشناس مسائل بینالملل در گفتکو با «نسیم» بدین شرح است:
- استقلال، نفی سلطه خارجی اعمم از شرقی و غربی و همچنین تاکید برحفظ منافع و مصالح نظام اسلامی اصل سازشناپذیر همه ما است.
- هر تعبیری از قبیل اصولگرا، محافظهکار، مرتجع، اقتدارگرا یا هرچیز دیگری که بر ما بگذراند به هیچ وجه در مورد دفاع از ارزشهای انقلاب، تمامیت ارضی و استقلال کشور سازش نخواهیم کرد؛ البته الگوی تمام عیار این رفتار نیز امام خمینی هستند که در این زمینهها یک الگوی تمام عیار به جهان ارائه کردند.
- امام خمینی در مقابله با تهدیدات خارجی ذرهای تردید، عقبنشینی و حتی ملاحظه از خود نشان نمیدادند و در تمام مجموعه گفتاری که از ایشان باقیمانده است یک جا پیدا نمیشود که ایشان در مقابل یک جریان مهاجم تردیدی در دفاع و هجمه متقابل از خود نشان داده باشند.
- دشمنی دولتهای بزرگ به ویژه آمریکا با امام بهترین ملاک برای نمایان کردن افکار و مشیرفتاری امام راحل است، اگر در امام ذرهای تمایل به دیگران وجود داشت آنها اینگونه تبلیغات و حرفهای نامناسبی به ایشان نسبت نمیدادند.
- قدرتهای بزرگ تلاش میکنند هرفردی را که در مقابل آنها بایستد، چه از نظر شخصی و چه از نظر شخصیتی ترور کنند؛ اما خوشبختانه حضرت امام به دلیل پایگاه عمیق و گسترده مردمی و همچنین اتکال فوقالعاده قوی ایشان به خداوند متعال داشتند و به دلیل عدم ترس ایشان از از تبلیغات و تهدیدات دشمن، موجب شد ایشان در بدترین شرایط کشور و نظام را آنچنان در سرپای خود نگاه دارند که بقیه نیز بتوانند بر روی قدرت آن حساب کنند.
- من تصور میکنم عدهای به دنبال این هستند که وادادگی خود را به دروغ به امام نسبت دهند؛ در واقع این افراد به دنبال تجدیدنظر طلبی هستند اما از آنجایی که جرات ثبت این تجدیدنظر طلبی به نام خود را ندارند میخواهند آن را به گونهای به حضرت اما نسبت داده به نام ایشان ثبت کنند.
- بنده شخصا اینکه افرادی به شکل پیاپی بگویند من پیرو امام هستم، حرفهای امام را قبول دارم و مواردی از این دست را نمیپسندم؛ باید دید عملکرد این افراد چه مقدار با دیدگاههای امام تطبیق پیدا میکند، اگر عملکرد این افراد منطبق بر نظرات امام بود فرد پیرو امام است اما اگر عملکردها منطبق با دیدگاههای امام راحل نبود هرمقدار که این افراد ادعا کنند و یا شعار دهند فایدهای نخواهد داشت.
- در طول دوران مبارزه امام از سال 41 تا زمان رحلت ایشان هیچگاه اتفاق نیفتاده است که ایشان در مقابل قدرتهای بزرگ انعطافی از خود نشان داده و یا عقبنشینی و اظهار ضعف کرده باشند، این رفتار خود نشان دهند یک منش و تفکر است و کسی میتواند بگوید من خط امام را قبول دارم و همان خط ایشان را طی میکنم که دقیقا همان خط و منش امام را داشته باشد.
- قدرتهای بزرگ به تدریج در سراشیبی سقوط قرار خواهند گرفت، این موضوع امری قطعی و هماهنگ با سنت الهی است.
- شوروی با وجود فروپاشی، به طور غیرمستقیم در دامن سرمایهداری افتاد و به طور غیرمستقیم همان شیوهای را که علیه آن شعار میداد دوباره انتخاب کرد. علت آن چرخش نیز این بود که سران شوروی این حرف امام را که فرمودند سرمایهداری هم یک فساد و نظام منحط است را به درستی متوجه نشده بودند.
- قطعا قیامهای مردمی، حرکتهای ضداستکباری، دفاع از اسلام و تمایل به حاکمیت ارزشهای اسلامی بخشی از آثار و پیامدهای انقلاب اسلامی است، اما موضوع این است که آیا جمهوری اسلامی توانسته یک الگوی موفق ارائه کند و آیا آنها توانستند یک رهبری مشابه رهبری ایران برای خود داشته باشند یا خیر؟ همانگونه که مشهود است چنین حرکتهایی در جهان اسلام، پیش از انقلاب اسلامی ایران وجود نداشت و همین موضوع باعث شد که دشمنان ما خیلی بیشتر از ما به آثار انقلاب اسلامی ایمان بیاورند و به همین دلیل به صراحت تاکید میکنند که باید تمام امکانات خود را برای متوقف کردن موج گرایش به اسلام را به کار گیرند.
- از مجموعه صحبتهای حضرت امام خمینی اینگونه برمیآید که ایشان هیچ حق ویژهای برای هیچ کدام از قدرتهای بزرگ قائل نبودند؛ ایشان مطلقا موضوع سلطه نظام استکباری را نمیپذیرفتند و حداکثر امکانی را که برای قدرتهای بزرگ میدیدند این بود که ما میخواهیم با همه حتی آمریکا اگر "آدم" شود رابطه داشته باشیم، این موضوع که اگر آمریکا آدم شود یعنی دست از زورگوئی، بیقانونی، سلطهطلبی، استثمار و ضدیت با اسلام بردارد و در صورتی که با ما با حقوق برابر و طبق موازین قانونی برخورد کند ما نیز با او مانند دولتهای دیگر رابطه برقرار خواهیم کرد، نگرش امام نسبت به آمریکا تنها از موضع برابر بود و موضوع کدخدا و مانند آنها به هیچ وجه در ذهنیت امام خمینی وجود نداشت.