به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایرنا، اين روزنامه آمريکايي در مطلبي به قلم اسکات پترسون به تحليل و نقد فيلم
«معراجي ها» پرداخته است و شرح مي دهد: آخرين فيلم ايراني که به جنگ ايران و
عراق پرداخته است، فيلم «معراجي ها» است که در نماي ظاهري اش داستان
خانواده اي را بيان مي کند که در آن پدر خانواده اجازه نمي دهد پسرش که
دانشجويي ممتاز است داوطلبانه به جبهه برود چرا که بيم دارد او حتما کشته
خواهد شد.
نکته حائز اهميت در مورد اين فيلم ، ارائه نگاهي نو به
واقعيات جنگ ايران و عراق است که در دهه 1980 اتفاق افتاد. ده نمکي سازنده
فيلم هدفش از ساخت اين اثر را طرح اين نظريه است که: در قرائت رسمي از
ايثار و عظمت قدري تجديد نظر کنيد. آنچه که فيلم مي خواهد بگويد اين است:
نه هر مبارزه اي، پيروزي است و نه همه ايرانيان آماده شهادت اند. زاويه ديد
نافذ فيلم و رعايت همين اصل انکار ناپذير از جنگ ايران و عراق موجب شده
است فيلم رکورد فروش اکران ايران را به خود اختصاص دهد.
«معراجي
ها» از ماه مارس (اسفند) که روي اکران است تاکنون 1.5 ميليون دلار فروش
داشته و رکورددار فروش در ميان همه فيلم هاي روي اکران است. مجموعه فيلم
هاي ده نمکي تاکنون بالغ بر 15 ميليون دلار فروش داشته که معادل بودجه 100
فيلم ديگر در ايران است.
فيلم به زيبايي صحنه هاي نبرد اين جنگ را
به تصوير مي کشد: صحنه هايي از گلوله هاي عراقي که تيم «خوکها»ي SEAL teams
ايران را زير آب هدف قرار مي دهد تا نارنجک هايي که با حرکت آهسته (اسلو
موشن) به سمت سنگرهاي عراقي پرتاب مي شوند و يا آشوب و بلوايي که از شبيخون
در ميادين حصار کشي شده مين به راه مي افتد و يا سقوط بالگردهاي ايراني.
ده نمکي با جثه اي ريز نقش و لاغر اندام فيلمسازي است که آموزش آکادميک
براي اين حرفه را نديده است و در گذشته هم جزء تندروهاي ايران به شمار مي
رفت.
نخستين فيلم هاي ده نمکي يک سه گانه با نام «اخراجي ها» بود که در همه آنها بددهني و کلام ناپسند به وفور بيان شده بود.
نادر
طالب زاده کارگردان و منتقد که در جبهه هاي جنگ هم حضور داشته است در مورد
ده نمکي مي گويد: ده نمکي واقعا همه را حيرت زده کرده است. او به مثابه
بوکسوري از دسته خروس وزن است که معلوم نيست سر و کله اش از کجا پيدا شده و
امروز در مسابقات بوکس قهرماني جهان سنگين وزن شرکت مي کند.
ژانويه
گذشته حين توليد فيلم «معراجي ها» انفجاري در صحنه فيلمبرداري توسط چاشني
هاي انفجاري به خدمت گرفته شده در فيلم رخ داد و در اثر آن 5 تن از عوامل
فيلم کشته شدند. اين حادثه موجي از انتقادها را روانه ده نمکي ساخت و گروهي
هم او را به بيرحمي نسبت به عوامل فيلم متهم کردند. حتي يک کاربر در
توئيتر نوشت: اميدوار بودم در اين حادثه خود ده نمکي هم شهيد مي شد. يک
بازيگر و کارگردان هم گفته است: اگر ده نمکي مي خواهد با خشونت و پرخاشگري
براي خود کسب شهرت کند. بايد در ابتدا از همه کساني که به آنها صدمه زده
است عذر خواهي کند.
ده نمکي خود در واکنش به اين انتقادها در
مصاحبه اي گلايه کرده و گفته است: در هيچ کجاي دنيا هنگامي که با يک فرد
موفق مواجه مي شوند فحش و ناسزا نثارش نمي کنند بلکه مترصد مي شوند تا در
باره راههاي موفقيت او تحقيق و مطالعه مي کنند. او مي افزايد: اما در اينجا
يک دنيا حسادت موج مي زند. ده نمکي در ماه آوريل هم به راديو جوان گفته
بود: من واقعا خسته ام و ديگر ميلي به فيلمسازي ندارم. او در اين باب اشاره
مي کند: اين اظهار نظرهاي کينه توزانه همه شوق و اشتياق مرا براي ادامه
راه فيلمسازي کشته است.
ده نمکي در دوره نوجواني عازم جبهه هاي جنگ
شد و سه بار هم مجروح شد. همين تجريه عيني بارقه گرايش او به سينما و ساخت
فيلم جنگي را در او ايجاد کرد ، تصميم گرفت به جنگ ايران و عراق از زاويه
اي ديگر نگاه کند و همه قرائت هاي رسمي عنوان شده از جنگ را به بوته نقد
بکشاند. در صحنه اي از فيلم پدر داستان فيلم به مسجد محل مي رود و مانع از
اقدام مسجد براي ثبت نام جوانان براي اعزام به جبهه هاي جنگ مي شود و به
گروهي از جوانان که براي اعزام به جبهه به مسجد آمده اند و پسرش هم يکي از
آنهاست؛ مي گويد: شما براي فرار از دانشگاه به جبهه مي رويد.
او سر مسولان مسجد فرياد مي زند و مي گويد: شما فکر مي کنيد کار خوبي مي کنيد که اين جوانان را شست و شوي مغزي مي کنيد.
پدر با لحني طعنه اميز مي گويد: پسر من خام و بي تجربه است, چطور مي تواند به سربازان خدا کمک کند؟
اما
پسر سرانجام راهي جبهه مي شود و به شهادت هم مي رسد. همه يگان او تار و
مار مي شوند و تعدادشان آنقدر زياد است که هواپيما قادر نيست همه مجروحان و
کشته شدگان را از جبهه منتقل کند. همه مجروحاني که در جبهه رها شده اند
پلاک هاي خود را جمع آوري مي کنند و کشان کشان خود را از سنگرهاي خونين به
داخل هلي کوپتر مي رسانند . «معراجي ها» به هيچ وجه قرائت معمول رسمي
حاکميت در مورد جنگ ايران و عراق را تائيد نمي کند.
فيلم هرگز اين
جنگ را پيروزي اسلام بر کفر و پيروزي ايران بر يک دشن احمق و کودن و مفلوک
معرفي نمي کند. برعکس در فيلم نشان داده مي شود همه حملات تهاجمي ايران در
جنگ به وسيله تانکها و سربازان عراقي تار و مار مي شود. سنگرها آکنده اند
از اجساد سربازان ايراني آن هم به گونه اي که يک سرباز دشمن سيگار آمريکايي
بر لب، بنزين روي سنگر مي ريزد و آن را با آتش سيگار به آتش مي کشد و همه
اجساد را مي سوزاند.
ده نمکي در باره فيلمش مي گويد: من در فيلمم
قدرت واقعي دشمن و نيز تلخي جنگ را به تصوير کشيدم. او تصريح مي کند: اين
واقعيت را بايد بپذيريم که اغلب پدرومادرها دوست نداشتند فرزندانشان به
جبهه بروند و کشته شوند. در اين زمينه طالب زاده مي گويد: من هميشه به
دوستانم گفته ام، جبهه جنگ مانند يک مراسم عروسي است که روشن و روشنتر مي
شود. اين فيلمساز با تاکيد بر قداست جبهه هاي جنگ ايران توضيح مي دهد: ده
نمکي تنها فردي است که به عمق اصالت اين مفهوم پي برد و آن را شکار کرد.