به گزارش پایگاه 598 به نقل از برهان، زن این موجود الهی، از آغاز آفرینش تاکنون، دورانهای تلخ و شیرینی را سپری کرده است. گاه همراه با حرکت انبیای الهی گامدرگام پیامبران خدا گذارده و دوشادوش مردان صالح، از پیامبران خود حمایت کرده است، همانند آسیه همسر فرعون که نخست در حفظ موسی، پیامبر خدا، ایفای نقش کرده و سرانجام با کشف راز او به بدترین شکنجهها گرفتار گردیده است و در هیچ حال دست از دین خدا و پیامبرش برنداشت. همچنین ماشطه که حاضر میشود خود و فرزنداش در آتش بسوزند، اما لحظهای از ایمان به خدا دوری نکند. هاجر همسر ابراهیم بهتنهایی در بدترین شرایط اقلیمی، با کودک نوزادش در کنار پیامبر خدا زندگی میکند و فرمان خدا را گردن مینهد و...
زنان اولین کسانیاند که افتخار آموزگاری بشر را بهعهده گرفتهاند و دامانشان کانون شکلگیری تمام فضیلتهاست، زیرا با عطوفت و صبر در برابر تربیت فرزند، بهترین و سازندهترین نقش تربیتی را برعهده دارند. همچنین این زن است که مرد را از دامهای شیطانی و از منجلاب فساد و بدبختی نجات داده و به اوج کمال انسانی و خوشبختی میرساند.
ولی در دنیای جدید، انسان تعریف دیگری از خود دارد و به تبع آن، زن نیز معنی دیگری به خود گرفته که اگر بستر مناسبی در راستای این تعریف، برای ارتباط با او فراهم نشود، با نگاههای گذشته و در بسترهای گذشته نمیماند و موجب بحران خانواده و جامعه میشود. یکی از مهمترین موضوعات ضروری و جدی انسان در عصر حاضر، مسائل مربوط به زن و خانواده و توجه به معیاری است که با آن سنجیده میشود.
زن در مسیر تاریخ
تاریخ مطالب فراوانی از زن و مسائل مربوط به او در سینهی خود ثبت کرده است. مروری کوتاه بر صفحات تاریخ این نکته را روشن میکند که بخش قابل توجهی از فرازهای برجسته و جنجالی تاریخ بشر، بر محور آفرینش، شخصیت، انسانیت و مسئولیت زن شکل گرفته است. به تعبیر دیگر، وجود زن همیشه بحثانگیز بوده است؛ بهطوریکه اقوام و ملتها هر کدام متناسب با ایمان و اعتقادشان، رفتار ویژهای با این موجود داشتهاند که این برخوردها نمایانگر میزان اعتقاد و اعتماد آنان به شخصیت و منزلت زن است. دیدگاهها دربارهی زن و جایگاه او در نظام انسانی، آن اندازه متفاوت است که جمعبندی آنها کاری بس دشوار است.
«یکی زن را موجودی سرتاپا ظلمت و شرارت میداند و دیگری او را لمعهای از نور و معنویت. گروهی معتقدند زن برای خدمت به مرد آفریده شده و دستهی دیگر گفتهاند مرد باید در خدمت زن باشد. جمعی بر این اعتقاد بودند که او مایهی ننگ است و باید وی را حوزهی زندگی خانوادگی حذف کرد که این تفکر مربوط به دوران جاهلیت است؛ همان مردمی که زن را حشراتالارض لقب میدادند و کشتن و از میان برداشتن او را افتخار میپنداشتند.
روزی برای اینکه از خانه به داخل کوچه نیاید پایش را میشکستند و به او عنوان پاشکسته میدادند و زمانی هم برای اثبات پا داشتن، نه تنها کوچه و خیابان و محله و شهر را درنوردید، بلکه میداندار عرصههای نمایش و نمایشگاهها و ستارهی درخشان فیلمها و سینماها شد. زمانی او را در لباسی محکم و نفوذناپذیر پیچیده، مادامالعمر در پستوی خانهها زندانی میکردند و هنگامی هم این لباسها را با تیغ تجدد دریدند و حصارها را با تیشهی تمدن بریدند و با بدنی برهنه و عریان، در مجامع عمومی ظاهر کردند. گاهی وجودش مایهی شرمساری محسوب میشد و هنگامی هم حضورش موجب لطافت و کاستن از سختیها. بیان این نمونههای متناقض و تنافر از یکدیگر، خود دلیلی است بر اینکه زن در مسیر تاریخ زندگی، فرازها و نشیبهای فراوانی را پیموده و در شرایط مختلف زمانی و مکانی، موقعیتهای متفاوتی داشته است و همین موضوع نیز موجب گشته تا دیدگاههای متفاوتی، دربارهی او به وجود آید.»(1)
اگر دیروز زنان از کرامت انسانی و حقوق طبیعی و الهیشان محروم بودند و بهعنوان جاریه و کنیز در معرض معامله قرار میگرفتند، امروز نیز در گوشهوکنار جهان به شیوهها و شگردهای گوناگون بهمثابهی ابزار و کالای اقتصادی برای رونق بازار مصرف و تجارت استفاده میگردند و متأسفانه فمینیسم و نظامهای حقوقی معاصر و مکتبهای مدافع حقوق زن نتوانستهاند دریچهای بهسوی کرامت و عزت «زن و خانواده» در عرصهی تربیت ایجاد کنند و نگاه نابجا در شیوهی شکلگیری خانواده، باعث انواع بزهکاریها در جوامع و جرمهای سازمان یافته در جهان شده است.
دید جنسیتی به زن، آری یا خیر؟
مسیحیان کاتولیک، روابط جنسی را امری ناپسند میدانند و به همین دلیل، کشیشها و راهبهها برای نزدیکی بیشتر با خداوند، از ازدواج پرهیز میکنند. این در حالی است که ازدواج را خودِ خداوند برای بقای نسل بشر قرار داده است. نقطهی مقابل این دیدگاه، فرهنگ رایج غربی است که در آن روابط جنسی بدون چارچوب آزاد شمرده میشود و جذابیت جنسی نه تنها ارزشی زناشویی، بلکه ارزشی اجتماعی و حتی تجاری محسوب میشود.
اسلام دیدگاه اول را تفریطی و دیدگاه دوم را افراطی میداند و هر دو نظر را مذموم میشمرد. این مکتب کامل، حد میانهی این دو تلقی را توصیه میکند. بهطوریکه در اسلام روابط جنسی در چارچوب روابط زناشویی و ازدواج، امری خوب و ضروری تلقی میگردد و حتی پیامبر گرامی اسلام (ص) ازدواج را نیمی از ایمان معرفی میفرمایند.
بنابراین در اسلام زیبا بودن و از نظر جنسی جذاب بودن زن، نعمتی الهی و ارزش محسوب میگردد. لیکن این زیبایی و جذابیت، ارزشی زناشویی است و نباید به ارزشی اجتماعی و یا تجاری و تبلیغاتی تبدیل شود. به همین لحاظ، زنان مسلمان چنانچه خود را برای همسر خود در خلوت بیارایند و جذاب کنند، ثواب میبرند و از پاداش الهی بهرهمند میگردند،(2) اما اگر همین جذابیت را حتی در حد خفیفش به اجتماع بکشانند، باید منتظر عواقب وخیم دنیوی و اخروی آن بمانند.
از دیدگاه اسلامی، ارزش اجتماعی زن به اندازهی قد، رنگ و نژاد او نیست، بلکه ارزش در میزان ایمان، معرفت و اعمال نیک اجتماعی، سیاسی و فرهنگی اوست؛ بهطوریکه پیامبر (ص) فرمودهاند: زیبایی زن را بر ایمان او ترجیح ندهید.(3) لذا زنان مسلمان باید بدن خود را از دید نامحرمان بپوشانند تا بهعنوان یک عنصر جذاب جنسی وارد روابط اجتماعی نشوند؛ چنانکه زنان مؤمن پیش از اسلام، چون مریم مقدس (ع) نیز به این ارزش پایبند بودهاند. یکی از دلایلی که نشان میدهد این بانو از پوشش استفاده میکردهاند، این است که تاریخ چیزی از ترکیب بدنی آن حضرت را روایت نکرده است، زیرا با نوع پوشش خود به کسی اجازه نمیدادند که ایشان را از این بابت مورد قضاوت قرار دهند و هرچه در تاریخ دربارهی آن حضرت به رشتهی تحریر درآمده، در مورد معنویت، انساندوستی، کارهای خیر، کلام نافذ و نقش مهم مادری ایشان است که در مورد عیسی مسیح (ع) ایفا کرده بودند.
حجاب زن مسلمان برخلاف آنچه غربیها میاندیشند، نشان مظلومیت و محدودیت او نیست، بلکه مصونیت است. حجاب اسلامی برخلاف سنت مسیحی، نشان و سمبل تسلط و اشراف مرد بر زن یا تبعیت زن از مرد نیست. حجاب اسلامی برخلاف سنت یهودی، سمبل تجملگرایی و تبعیض و تمایز طبقهای از طبقهی دیگر نیست، بلکه حجاب در اسلام نشان تقوا، پاکدامنی و خداترسی زن مسلمان است. هدف و منظور از حجاب اسلامی، مصونیت تمام زنان مسلمان است.
بنابراین زنان مسلمان، حجاب اسلامی خویش را پرچم آزادگی و احترام به شخصیت خود میدانند و به آن افتخار میکنند. حال این سؤال مطرح است که آیا اینکه جذابیت جنسی تنها ارزشی زناشویی باقی بماند بهتر است و یا اینکه همزمان ارزشی اجتماعی و اقتصادی نیز باشد؟
واقعیت این است که ما مسلمانان استفاده از بدن زنان برای فروش کالاها، جذب مشتری و... را تقلیل مقام زن به عنصری تبلیغاتی و جنسی تلقی میکنیم و آن را توهین به شخصیت انسانی زن میدانیم. همچنین ما دعوت از زنان برای حضور نیمهعریان و جذاب در مهمانیها، هتلها، شرکتها و فروشگاهها را تحقیر زنان قلمداد مینماییم؛ تحقیری که در غرب نه تنها نادیده گرفته میشود، که ارزشی اجتماعی و حتی شغلی محسوب میگردد و متأسفانه تعداد بسیاری از زنان نیز به آن تن دادهاند. البته بیغیرت شدن مردان غربی نسبت به اطرافیان خود نیز نقش مهمی در این سیر قهقرایی داشته و دارد.
زن ابزاری برای جامعهی مردان!
امروزه سه نگاه و رویکرد اصلی نسبت به زن و جایگاه او در اجتماع وجود دارد؛ نگاه غربی، نگاه سنتی و نگاه اسلامی. در نگاه غربی، که برخاسته از تفکر و اندیشهی غربی است، رابطهی زن و مرد در تمامی نهادهای اجتماعی یک رابطهی مبتنی بر قدرت است. نزاعی دائمی بین زن و مرد برای دستیابی به قدرت وجود دارد. بحث تشابه حقوق زن و مرد یکی از بسترهای ایجادکنندهی این رابطه در غرب بود. اصلاً فمینیسم در غرب به وجود آمد تا بتواند امتیازاتی را برای زن جلب کند تا زن در این نبرد قدرت با مرد پیروز گردد. شهید مطهری نقش چشمگیری در شناخت این انحراف فکری غرب و تبیین جایگاه صحیح زن در خانواده و جامعه ایفا کرده است. ایشان در دههی 1340 بحث جامعی را دربارهی اشتباه غربیها مبنی بر مشابه دانستن حقوق زنان و مردان (و نه تساوی حقوق آنها) مطرح کرده و اثبات نموده که با این اشتباه، زنان هر کاری که بکنند جنس دوم خواهند بود، زیرا براساس تشابه حقوقی در کارهای مردانهای وارد خواهند شد که نیاز به قدرت جسمانی و روانشناختی مردانه دارد و بنابراین هر کاری که بکنند، باز هم در این فعالیتها از مردان عقب میمانند.
اما در نگاه سنتی، مردان زنان را فقط برای خود و تمایلات و تمنیات خودشان میخواهند. اگر نگاه مدرن زنان را برای جامعهی مردان میخواهد، نگاه سنتی زن را برای مرد میخواهد. مردان در این نگاه ممکن است زنان را بسیار محدود کنند و با آنان رابطهای ستمگرانه برقرار کنند. اصطلاح عرفی «زنذلیل» در این نگاه قرار میگیرد؛ چراکه در این تفکر، قدرت مرد یا باید بر همسرش غالب باشد یا اینکه مرد ذلیل است.
نگاه غربی اما زن را تا برهنگی در جامعه پیش میبرد؛ چراکه این وضع، مطلوب مردان است. به تعبیر جامعهشناسان غربی، زن برای جامعهی مردان است. به هر حال، رابطهی زن و مرد، در هر دو نگاه اخیر، رابطهی قدرت است. به همین دلیل، حوزههای زنانگی در نگاه نخست یک معنی دارد و در حوزههای دوم یک معنی دیگر.
اما در دیدگاه سوم، که متعلق به اسلام است، رابطهی زن و مرد دیگر رابطهی قدرت نیست. در قرآن رابطهی زوجیت زن و مرد با تعبیر «مودت» به کار رفته است. فراتر از این رابطه نیز بین مردان و زنان محرم و نامحرم یک نوع رابطهی خاصی وجود دارد؛ یعنی زن در نگاه اسلامی عزت ویژهای دارد.
معیار شایستگی زن چیست؟
پیش از انقلاب، رژیم منحوس پهلوی مسابقهای را برگزار میکرد که در آن از میان تعدادی از دختران، دختری بهعنوان دختر شایسته انتخاب میشد. انتخاب یک دختر بهعنوان الگو برای دیگران، فینفسه اشکالی ندارد، اما سؤال اینجاست که معیار این شایستگی، ایمان، اخلاق، کمالات علمی، پژوهشی و فعالیتهای انساندوستانه است یا ظاهر و اندام قشنگ؟ چون در آن رقابت، معیار انتخاب، کمالات دستهی اول نبود. با انقلاب اسلامی، این مسابقه در ایران تعطیل شد.
شبیه این مسابقه همچنان در کشورهای لائیک برقرار است. البته برای این کشورها که ارزش زن را در زیبایی و جذابیت جنسی میدانند، برگزاری چنین رقابتهایی دور از ذهن نیست. در کشورهایی چون فرانسه، حتی اگر کسی بخواهد به انتخاب خود از پوشش استفاده کند و جذابیت اندام و موی خود را پنهان نماید، از تحصیلش جلوگیری مینمایند و او را در مجامع علمی راه نمیدهند!
نکتهی تأسفبرانگیز و همچنین تأملبرانگیز این است که در سالهای اخیر، شمار دختران مهاجری که در کشورهای غربی به عنوان ملکهی زیبایی یا همان دختر شایسته دست پیدا میکنند، افزایشی ناگهانی یافته است. البته یکی از دلایل مهم اینگونه موفقیتها این است که مهاجر بودن، بر میزان امتیازی که شرکتکنندگان این رقابتها دریافت میکنند، میافزاید و باعث پیش افتادن آنها از رقبای بومی میگردد، آنان را از نوعی «تبعیض مثبت» برخوردار میکند. حقیقت تلخ این است که این امتیاز از سیاستهای مزورانهی غرب است و غربیهای نژادپرست، اعمال چنین تبعیض مثبتی را بدون هدفی شوم دنبال نمیکنند. سیاستمداران غربی میخواهند به این وسیله، مهاجران مسلمان و شرقی را برای شرکت در مسابقه تشویق کنند تا برای زنان مسلمان، از بین همکیشان خودشان الگوسازی نمایند و کاری کنند که قبح بسیاری از اعمال، در نظر آنان کمرنگ شود! از طرف دیگر، به ساکنان کشورهای شرقی چنین القا میکنند که در غرب هم آزادی کامل برقرار است و خبری از تبعیض نیست و هم سبک زندگی غربی را بسیار دلنشین و زیبا معرفی کنند که هموطنان آنها از این سبک زیبا بهرهمند شدهاند.
گذشته از امتیاز مهاجرت، چانهزنیهای پشتپرده و اعمالنفوذها هم در تعیین نظر هیئت داوران چنین رقابتهایی مؤثرند؛ بهویژه آنکه تبار نژادی و مذهبی دخترانی که به چنین عنوانهایی دست پیدا میکنند، اغلب از کشورهایی هستند که از لحاظ سیاسی مورد توجه و تمرکز خاص غرب قرار دارند. بهعنوان مثال، انتخاب یک دختر شیعهی لبنانی بهعنوان ملکهی زیبایی آمریکا در شرایطی صورت میگیرد که لبنان در پی قدرت گرفتن حزبالله و گروههای سیاسی مخالف آمریکا، به الگویی برای کشورهای مسلمان تبدیل شده است. یا انتخاب زنی ایرانی بهعنوان ملکهی زیبایی کانادا در شرایطی صورت میگیرد که ایران به نماد مخالفت با تمدن و سبک زندگی غربی مشهور است. پیشتر هم دخترانی از ایران و افغانستان بهعنوان ملکهی زیبایی کانادا و بریتانیا و آمریکا انتخاب شده بودند. متأسفانه زنان کشورهای شرقی و مسلمان نیز عموماً از اهداف شوم کشورهای غربی در انتخاب خود آگاهی ندارند و این برگزیده شدن را برای خود افتخار میدانند. در جدول ذیل به چند نفر از آنها اشاره میشود:
نام ملیت به انتخاب کشور
سحر بینیاز ایران، مسلمان شیعه آمریکا
ریما فقیه جنوب لبنان، مسلمان شیعه آمریکا
نازنین افشار جم ایران، مسلمان شیعه کانادا
رهف عبدالله جنوب لبنان، مسلمان شیعه لبنان
دنیا حامد مصر، مسلمان مصر
کوهستان حماسی افغانستان، مسلمان انگلیس
در کتابی تحت عنوان «حق زنان»، که سه خانم دانشمند آن را نوشتهاند و یکی از آنها پنج ماه رئیسجمهور پرتغال بوده است، نویسندگان میگویند: «از کل مشکلات و مسائل در مسئلهی زنان، مسئله از دست دادن چیزی و یا به دست آوردن چیز دیگری نیست، بلکه این مسئله به هویت او مربوط میشود.»(4)
«حرف این خانمها این است که نباید بگوییم در شرایط جدید چه به دست آوردهایم یا چه از دست دادهایم، بلکه در شرایط جدید، مسئلهی زنان مربوط به هویت آنهاست که از دست رفته است. به تعبیر خودشان، ما الگوهای متعالیمان را از دست دادهایم. در واقع به زبان بیزبانی دارند میگویند ما چون بیفاطمه شدهایم به چنین روزگاری دچار شدیم.»(5)
غرب بهخوبی میداند زنان پاک مؤمن، یعنی مادرانی متعهد و مادرانی متعهد، یعنی خانوادههای امن و خداجو و خانوادههای امن یعنی جامعهای باایمان و اسلامی که در آن خبری از فساد و روحیهی شیطانی نیست. بنابراین با الگوسازی و با هر روشی که بتواند، تلاش میکند تا از زن مسلمان، مذهبزدایی کند. اما باید بداند که هر قدر سعی کند، شاید بتواند عدهی قلیلی را گمراه کند، اما در نهایت کاری از پیش نخواهد برد؛ چراکه اسلام برای زنان مسلمان، الگوهای کاملی را معرفی کرده است تا بتوانند با تأسی از آنان، به کمال دنیوی و اخروی خود برسند و تا ابد، در نظر اهل آسمان، شایسته دیده شوند؛ الگوهایی که در صدر آنان حضرت فاطمه (ع)، دخت نبی مکرم اسلام (ص) و زینب کبری (ع) و دخت صبور علی بن ابیطالب (ع) قرار دارند. (*)
پینوشتها:
1. تأملات فرهنگی، سید رضا تقوی، انتشارات نخیل
2. این بحث اختصاص به زنان ندارد و مردان مسلمان نیز باید خود را برای همسر مؤمن خود بیارایند، اما ما اینجا به فراخور بحثمان از زنان سخن میگوییم.
3. کنزالعمال، حدیث 44590 و 44609.
4. «زنان چگونه به قدرت میرسند»، روژه گارودی، ترجمهی امانالله ترجمان، ص 18.
5. زن آنگونه که باید باشد، اصغر طاهرزاده، ص 79.
مریم مقربیان؛ دانشجوی دکترای مطالعات زنان