عظمت شخصیت امام(ره) و عمق و گستردگی آن حتی برای نزدیک ترین افراد و
برجسته ترین شاگردان ایشان قابل دسترسی و شناخت دقیق نبود و کسی را هم
یارای چنین ادعایی نیست، با این همه هر کس متناسب با درک و ظرفیت خویش و از
بعد ظاهری و اثباتی، قطره ای از دریای حکمت و فرزانگی امام(ره) را چشیده
است و با جمع آوری این قطرههاست که جویبارهایی از آن دریای فضیلت برای
تشنه کامان تاریخ و نسلهای آینده، جاری میشود.
"محمد حسین رحیمیان" نویسنده کتاب "یادها و یادداشتهایی از زندگی امام
خمینی قدس سره" مینویسد: این بنده ناچیز بیش از نیمی از عمرم را به سان
خاری، در کنار گل بی خار وجودش سر کردم، ولی به دلیل قابلیت، کمتر از
طراوت و زیبایی ملکوتیش بهره مند شدم و بی گمان آنچه از او نصیبم شد، قطره
ای بود از دریا و در عین حال آنچه از درک احساسم با قلم شکسته در قالب
الفاظ ناقص میآید باز هم قطره ای است از دریا!
آنچه که در این مدت خواندید هرگز نمیتواند معرف شخصیت والای حضرت
امام(ره) باشد، بلکه فقط گوشهای است از داستان آشنایی "محمد حسن رحیمیان" و
خاطراتی چند از آنچه مستقیما شاهد و مرتبط با آن بوده و البته در چند
موردی که نقل صدها خاطرهای است که از دیگران شنیده بود.
خاطرات زیر با نقل مضامین و پیشگوییهای امام(ره) برگی دیگر از تاریخ را ورق زده است.
ده سال بعد
به جملاتی از پیام تاریخی امام(ره) در تاریخ 67/12/3 که به منشور روحانیت معروف شد دقت میکنیم:
...روحانیون و مردم عزیز حزبالله و
خانوادههای محترم شهدا، حواسشان را جمع کنند که با این تحلیلها و افکار
نادرست، خون عزیزانشان پایمال نشود.
ترس من از این است که تحلیلگران امروز،
ده سال دیگر بر ک رسی قضاوت بنشینند و بگویند که: باید دید فتوای اسلامی و
حکم اعدام سلمان رشدی، مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟! و
نتیجهگیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار
مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفتهاند، پس باید خامی نکنیم و از
کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!
خلاصه کلام این که ما باید بدون توجه به
غرب حیلهگر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان، در صدد تحقق
فقه عملی اسلام برآییم.
درست ده سال بعد، این پیشبینی امام(ره) به وقوع پیوست و کینههای پنهانی
بیماردلان و شیفتگان فرهنگ الحادی غرب از پرده نفاق بیرون ریخت و مواضع و
اصول خط امام(ره) را زیر سوال بردند. پایبندی به اصول اعتقادی را به خصوص
در عرصه بینالمللی در تعارض با منافع ملی پنداشتند و بر فدا کردن مواضع
ایدئولوژیک در مقابل منافع ملی، فتوا دادند! و حتی یکی از این سیاهدلان
معاند با اشک تمساح برای خسارتهای ناشی از مواضع ایدئولوژیک، سخن گفت و
تلویحا امام(ره) را به این خاطر زیر سوال و سزاوار محاکمه دانست!
خارجنشینان همین قبیله نیز با وضوح بیشتر، ارتداد و کفر خویش را ابراز
کردند و در بیانیه «کانون نویسندگان ایران در تبعید» چنین نگاشتند:
در دنیای اندیشه هیچ چیز مقدس نیست.
قدوسیتی اگر هست، نقد است و شک و همین ... پیام ما به سلمان رشدی است به
تسلیمه نسرین ... با شما هستیم. دشمنان شما را دشمن میداریم و دشمنان ما
دشمنان شمایند ... بدانید که هر جا که نویسندگان ایرانی از آزادی بیان و
حرمت عقیده و اندیشه، دفاعمیکنند، شما هستید که دفاع میشوید...»
پشیمان میشوید!
حضرت امام(ره) در قضیه مهم دیگری، موضعی قاطع، اتخاذ کرد، اما تقریبا همه
مسئولین در آن زمان درخواست کردند که ایشان موضع خود را تلطیف کنند و
امام(ره) برحسب اصرار آنان پذیرفت ولی فرمود: «پشیمان خواهید شد» و بامرور
زمان این پشیمانی، اتفاق افتاد ومعلوم شد همان موضع اولیه امام(ره) درست
بوده است.