کد خبر: ۲۲۵۹۴۸
زمان انتشار: ۱۳:۲۱     ۰۵ خرداد ۱۳۹۳

به گزارش پایگاه 598 به نقل از رجانیوز: امسال سوم خرداد ماه حال و هواي ديگري داشت. مردم در شهرهاي مختلف در تجليل و بزرگداشت نمادهاي مقاومت جلسات و  همايش هاي متعددی تشكيل داده و  ياد و خاطره شهداي حماسه آزاد سازي خرمشهر را گرامي داشتند. يكي از اين گردهم آيي ها توسط مردم شيراز در مسجد امتياز صورت گرفت.  به همت شاخه جوانان جبهه پايداري فارس، همايش "مقاومت و پايداري، حكومت آرماني" از سلسله همايش هاي "پايداري تا ظهور" فارس همزمان با سالگرد حماسه آزاد سازي خرمشهر برگزار شد. در اين همايش دكتر قاضي زاده عضو شوراي مركزي جبهه پايداري يكي از سخنرانان بود. آنچه به پيوست مي آيد بخشي از سخنان ايشان در اين مراسم است: 

دکتر قاضی زاده ضمن گرامیداشت یاد و خاطره ایثارگریهای مردم خرمشهر و دزفول بعنوان نمادهای ایستادگی در برابر حملات رژیم بعثی یاد مناسبت های ایام را گرامی داشت. سپس با اشاره به داستان هبوط آدم شروع درگیری انسان و شیطان را مورد بازخوانی قرار داد.

دشمنی دیرینه و ریشه دار شیطان با انسان

  جالب است كه قبل از هبوط آدم شيطان سوگند خورده است كه نگذارند انسان به جايي برسد. شيطان دشمني ويژه‌اي با انسان دارد. شيطان به علت اين كه مغرور شد بندگي خدا را ترك كرد. دستور خدا را اطاعت نكرد و متأسفانه به جاي اين كه اين ترد شدنش از درگاه الهي را در عمل خودش جستجو كند، از چشم انسان ديد. مثل همة ما كه شكست‌هايمان را به گردن ديگران مي‌اندازيم به جاي اين كه به خودش بپردازد، قسم خورد كه خداوند تبارك و تعالي را از اين كه انسان را بر او ارجحيت داده، العياذ بالله پشيمان كند. كاري مي‌كند كه اين باليدن خدا به انسان بي‌معني شود؟!. خيلي تلاش گسترده و همه جانبه‌اي را هم از همان موقع شروع كرد، و چون عمر طولاني دارد خيلي با تجربه است، نقشه‌هاي او بسيار پيچيده و دراز مدت است. برخي اوقات چند هزار سال برنامه‌ريزي مي‌كند تا به نتيجه برسد. 

ابزارهای شیطان

اين شيطان براي اين كه بتواند كارش را پيش ببرد ابزارسازي مي‌كند و يكي از بهترين ابزارها، انسان‌هايي هستند كه خوي شيطاني پيدا كرده‌اند، و كبر آنها را گرفته است. آنچه باعث به زمين خوردن شيطان بود، كبر بود. شيطان حدود 7000 سال عبادت كرده بود به درجة شهود رسيده بود، اما ظاهراً اين قرب او باعث كبر او شد. او مقداري ناخالصي داشت، وقتي به آزمايش رسيد در آزمايش مردود شد. او از همين انسان‌هايي كه روحيه شيطاني كه شاخص آن كبر است، تكبر، استكبار استفاده مي‌كند و آنها را همراهي مي‌كند. آنها را سازماندهي مي‌كند. آنها را در سراسر جهان به هم وصل مي‌كند و تبديل به يك جريان مي‌كند. براي اين كه انسان را بتواند ساقط كند. از چه چيز ساقط كند؟ از بندگي خدا. بندگي خدا يعني لااله الاالله يعني غير از خدا هيچكس را نپذيرفتن و بندگي غير خدا را نكردن. 

راه کارهای شیطان

كار اين جريان شيطاني اين است كه نگذارد انسان به مراتب كمال و مراتب رشد الهي برسد. اگر بتواند براي بندة مؤمن و متعهد شرك ايجاد كند. اگر بتواند اين شرك را به كفر تبديل كند، بتواند كفر را (بندگي نكردن خدا) به اين كفايت مي‌كند؟ نه! بلكه كاري بكند كه انسان ابتدا خودش را يكي از جنس خودش را بپرستد، سپس خودش را بپرستد، در انتها شيطان را بپرستد. 

چگونه خداوند به انسان کمک می کند؟

خوب خداوند تبارك و تعالي كه انسان را آفريده و ظرفيت‌هاي انسان را اطلاع دارد، انسان را تنها نمي گذارد. بهترين بندگان خودش را (احسن‌ خلايق را) آنها را فرستاده است براي اين كه مراقبت كنند و اينها، وسيله هدايت آنها باشد. خدا جريان سازي كرده، خدا سازماندهي كرده و خدا هم دل مؤمنين را به هم وصل كرده است. ايمان نوري است كه به مؤمنين مي‌دهد كه مسير را پيدا كنند و به همين علت بصيرت متعلق به اهل ايمان است و بصيرت يك جريان معنوي درست مي كند در هر كجاي عالم كه باشند، درست است كه دست شيطان باز است. اما خداوند به طريقة احسن، انسان را تجهيز كرده است. هم در درون با فطرت پاكش هم با ملائكه مقربش كه يكسره به انسان تذكر مي‌دهد. و اوصياء و انبياء پيامبران الهي و ملائكه مقربه كه يكسره به انسان تذكر مي‌دهند و با رهبران الهي به انسان تذكر مي‌دهند. اين تقابل درست مي‌كند. جريان شيطان براي اين كه بتواند كارش را پيش ببرد كار شيطان اين است كه اول بايد انسان را تنها كند و بعد از تنهايي در ذهن او ترديد ايجاد كند بعد بتواند نسبت به خداوند مأيوس كند وقتي مأيوسش كرد، انسان مأيوس يا نفي معاد خواهد كرد،‌ نفي عدالت خواهد كرد. انسان مأيوس به همه چيز بدبين است. عدل الهي را نمي‌بيند. كسي كه عدل الهي را نبيند اعتقادي به معاد ندارد بعد آن را مي‌برد به سمت خودش يعني شيطان.

چرا ما نگران دوست ناباب هستيم براي فرزندانمان؟ چون دوست ناباب فرزند را از دامن استاد (پدر و مادر) هستند جدا مي كند و به او غذاي ناسالم مي دهد. پس اول بايد فرزند را از خانواده جدا كرد تا بتوان فاسدش كرد. فرزندي كه با پدر و مادر است و ارتباط خانوادگي دارد از دست نمي رود. همين نسبت بين انسان و اولياء الهي است. آنها پدران و مادران امتند. پس بايد اين جريان، حق را از ميدان به در كند (شيطان) تا بتواند باعث گمراهي انسان شود. اگر توانستند مانند جريان بني‌اسرائيل روزها هفتاد پيامبر را بكشند؟!. اگر توانستند پيامبر خدا را به زندان بيندازند!. اگر شد آبروي پيامبر خدا را ببرند (مانند حضرت ايوب) آبروي او را بردند. بالاخره رابطه بين امت و امام از بين برود. اگر امام هم چيزي گفت مانند حضرت نوح (ع) كسي گوش نكند و توجه نكند، اينها برنامه شياطين است. اگر فلسفه خلقت و حقيقت خلقت از يادمان رفت و ما گرفتار همين هفتاد سال عمر شديم به حرف جريان مادي گرا بيشتر گوش مي كنيم و همراهي مي كنيم. من يك داستان قرآني براي شما تعريف كنم كه درد امروز جامعه ماست:

داستان قوم بنی اسرائیل

در يك دوره‌اي بني اسرائيل مورد هجوم شديد استكبار زمان بود. مدام در فصل كشت و كار به مزارع آنها حمله مي‌كردند و محصولات آنها را نابود و به غارت مي‌بردند. زنان آنها را به اسارت مي‌بردند. جوانهاي آنها را مي‌كشتند. دوازده قبيله بني‌اسرائيل آمدند خدمت پيامبر زمانشان و عرض كردند كه ما به تنگ آمده‌ايم. ما مي خواهيم دين خدا را ياري كنيم. مي‌خواهيم استقلال و آزادي به دست آوريم. شما يك فرمانده‌اي براي ما منصوب كنيد تا ما برويم به جنگ اين مستكبر زمان (جريان سلطه زمان).

خيلي جالب است جريان سلطه در طول تاريخ رفتار يكسان دارد. قرآن مي‌فرمايد فرعوني رفتار مي كنند. امروز و ديروز و فردا ندارد. پيامبرشان نگاهي به جمعيت كرد و گفت: من بين شما كسي را نمي‌بينيم كه فرماندهي كند. در بين شما يك جوان چوپان كوه‌نشيني است كه او بايد بيايد. بزرگان و ريش سفيدان 12 قبيله به آنها برخورد و گفتند كه ما جوان داريم، ما لشكر داريم و آنها به حرف ما گوش مي دهند. ما گروههاي مرجع هستيم. نبض گروهها در دست ماست. پول دست ماست. يك جوان پا برهنه كوه‌نشين را مي خواهيد فرمانده جنگ ما بكنيد؟ حضرت فرمودند: بله. يك تعدادي از اين دانه درشت‌ها بزرگان قبايل ريزش كردند. طاقت نياوردند از اين جور طاقت نياوردن‌ها در تاريخ چقدر داريم. يك جواني به نام اسامه فرمانده لشكر شد. بزرگان طاقت نياوردند. يك جوان به نام مسلم بن عقيل جانشين امام (ع) مي‌شود. ولي فقيه زمان مي‌شود در كوفه، دستور جهاد مي‌دهد، بزرگان طاقت نياوردند. خلاصه جناب طالوت از كوه آمد. طالوت پيامبر بود اما براي فرماندهي جانشيني انتخاب كرد. (امام معصوم هست، جانشين امام معصوم انتخاب شده) گفت: من رهبري امت را در مسير ايجاد تمدني كه حكومت آرماني است قبول مي‌كنم اما به شرطها و شروطها و آن اينكه هر چه مي‌گويم بايد گوش كنند. مسير آغاز شد. مسير سخت و دشواري بود. يك تعداد در سختي مسير كم آوردند و گفتند ما حكومت طاغوت را مي‌پذيريم، اما تحمل سختي مسير را نداريم. رسيدند به كنار نهر آبي، تشنه بودند، حضرت فرمودند: فقط يك كف آب بيشتر ننوشيد. يك سري از افراد ولع آب و تشنگي آنها را گرفته بود و سرشان را كردند داخل آب و تا جايي كه مي‌توانستند آب خوردند. آيا آن چيزي كه خوردند حرام بود؟ نه! حلال بود. اما وقتي شكم پر از آب شد و شكم سنگين شد از امام جا ماندند. يعني حتي برداشتن از دنيا هم به اندازه اي كه چابكي تو را براي حمايت از حق آسيب نزند، ضرورت دارد. رسيدند به صحنة نبرد. اين طرف مثلاً هزار نفر آدم پا برهنه، آن طرف 100 هزار نفر غرق در آهن و فولاد و زره و اسلحه، يك سري از افراد ترسيدند. شب عمليات كُپ كردند، فرار كردند از ميدان عمليات. ما تو جنگ خودمون داشتيم كساني كه تا خط مقدم آمدند، اما شب عمليات فرار كردند. آتش حجم دشمن را كه ديدند فرار كردند. خيلي مرد مي‌خواد. (اونهايي كه جبهه بودند مي‌دونند) ميليونها گلوله بر سرت ببارد و شما سرت را نمي‌تواني بلند كني و پشت خاك‌ريز زمينگير شدي در اين داستان هيچ اثري از حضرت داوود نيست در اين داستان قرآني. ناگهان يك جوان 15-16 ساله به نام حضرت داوود (ع) پيدا مي‌شود. با يك سنگ به اذن الهي نه جالوت را بلكه امپراطوري، نه امپراطوري بلكه ابرقدرت زمان را نابود مي‌كند؟!. و چه كسي جايگزينش مي‌شود؟ دورة تمدن حضرت داوود، سليمان، در طول تاريخ تمدن حضرت سليمان (ع) بي‌نظير است. به واسطة آسمان و زمين جنيان، پرندگان، وحوش، همه در خدمت اين دو پيامبر بخصوص در دورة حضرت سليمان بوده‌اند در كدام دورة تاريخي اين چنين تمدني را داريم. 

اگر امتي چهار امتحان را از آن عبور كند، ايستادگي و مقاومت در مسير سختي، گرسنگي، تحريم، حفظ خود در دنياطلبي، گذار از گذر قدرت‌طلبي توسط بزرگان و افراد مرجع و فداكاري در دستگاه دين با جان و مال، خداوند تبارك و تعالي تمدن داوود و سليمان مي‌دهد و تمام اين مسير يعتي مقاومت و استقامت بعضاً ظاهر مقاومت شكست است. مانند اتفاقي كه در خرمشهر افتاد. 35 روز جوانان ما مقاومت كردند و شهر را عراقي‌ها گرفتند. اما اين شكست ظاهري شروع پيروزي‌هاي فراوان براي ملت ايران بود. ظاهرش شكست بود، اما در نهايت اسطوره شد. مثل ظاهر شكستي كه آقا امام حسين(ع) در كربلا خورد . شكست بود؟ تمام بركاتي كه امروز در جامعه ما و در دنيا جاري است بخاطر آن شكست ظاهري است. معني‌اش اين است كه در مسير مقاومت ظاهربين نبايد باشيم. ما بايد به وظيفه‌مان نسبت به جريان حق و امام حق عمل كنيم. تحمل سختي مسير هم بايد داشته باشيم. اگر آن آرمان شهر در نظرمان هست، اگر مي‌خواهيد سليمان زمانمان ظهور كند و دولت سليماني جهان‌گستر بكند ما بايد مرد راهش بشويم. اگر مرد راهش نباشيم محقق نمي شود. 

نزديك به 1200 سال است كه از غيبت امام عصر (ع) گذشته است و تا كنون شرايط ظهور حضرتش فراهم نبوده است. براي اين كه امتي كه حاضر باشد مقاومت كند، فداكاري كند، از او و حكومت او طلب دنيا نكند، طلب پست ومقام و جاه نكند در آن حد عالي وجود نداشته است. امام حق هم كه نمي‌تواند با امام جائر كنار بيايد. امت حق‌جو هم كه نمي‌تواند با كافر حربي كنار بيايد. هدف اين نيست كه شاهي برود و شاهي ديگر بيايد، فرعوني برود، فرعوني ديگر بيايد. انقلاب اسلامي اتفاق افتاد كه فرعون سرنگون شود و فرعوني‌هاي ديگري هم سر كار نيايند. 

تمام اين براي حمايت و پيگيري مسير حق بود. 

آن چيزي كه اين روزها به جامعة ما القاء مي شود تحت عنوان جذاب "بازي برد برد" است. در اين بازي "برد برد" يك طرفِ برد نظام سلطه است، يك طرف برد مظلومين و جبهه حق؟!. اين رابطه برد، برد يعني چه؟ در چه چيزي و در كجا هر دو جبهه حق و باطل برنده‌اند؟! ما كه با جبهه استكبار اختلاف ذاتي داريم. اختلاف ما برمي گردد به زمان خلقت حضرت آدم. شيطان اين دشمن مبين انسان، قسم خورده كه اين دشمن باشد. ما با شيطان‌هاي مجسم چگونه مي‌توانيم كنار بياييم؟؟!. در حالي كه اين شيطان براي انحراف انسان قسم خورده و خداوند در قرآن كريم فرموده است كه او "عدو مبين" شماست.

ما چگونه ميتوانيم يك رابطه دو سر برد را با او براي خودمان تعريف كنيم؟ اين اصل ماجراست، اميدوارم خداوند بزرگ به مدد خون شهيدان و مجاهدان و نهضتي كه تا امروز مسير خودش را طي كرده است ما را به مسئوليت هاي خودمان آگاه كند و بتوانيم به وظيفه خودمان به درستي عمل كنيم. 

سپس دکتر قاضی زاده به سئوالات حاضرین پاسخ گفت:

سئوال 1- تحلیل شما از برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟

چند بار در تاریخ ما صلح اتفاق افتاده است. در تمام این موارد، دشمنان به تعهدات خود عمل نکرده اند. مثل صلح حدیبیه، صلح امام حسن(ع) و حتی در تاریخ معاصر خودمان قطعنامه  598. قطعنامه 598 تقریبا 90% آن اجرا نشد. در حالی که اکنون عراق دارد به کویت غرامت میدهد. در مورد مذاکرات هسته ای نیز حتی اگر ما به توافق نهایی برسیم، کسی که آن را به هم خواهد زد در نهایت آمریکاست. جالب است که بدانید که در همین مدتی که ما در حال مذاکره هستیم، سه بار ما را تحریم کرده اند. در حالی که قرار بود تا پایان مذاکرات هیچ تحریم جدیدی صورت نگیرد. نهایت آنچه رخ می دهد یک نوع آشکار سازی برای افکار عمومی است که صورت خواهد گرفت.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها