سرویس فرهنگی پایگاه 598 - مرتضی حسینی/ یکی از برجسته ترین ویژگی های مؤمن، زیرکی و کیاست است. حوزه های علمیه جمهوری اسلامی ایران به برکت مکتب نورانی اهل بیت علیهم السلام و پرچمداری امام خمینی و مقام معظم رهبری الگو و چشم امید مستضعفان دنیا؛ و پیشگام بصیرت و بینش ممتاز شیعی در جهان و ایران هستند. در جریان فتنه سال ۸۸ جامعة الزهرا بصیرت و شجاعت خوبی از خود نشان داد که برکات آن نیز دیدند. جامعة الزهرا به عنوان یکی از پایگاه های رشد یافته، همواره در کنار مردم سرافراز، دانا و شجاع ایران، در رکاب ولایت فقیه بوده است. اما اخباری که اخیراً در برخی سایتهای خاص و با رویکرد خاصی منتشر شد و سبب تنزل شخصیت جهانی جامعة الزهرا در نگاه مستضعفین و نیز فروکاست شخصیت داخلی آن در حد پادوی یک گروه سیاسی فاقد پایگاه مردمی معرفی شد، از جهاتی جای تأسف است و به نکاتی اشاره می شود.
۱- آقای دکتر محمد علی شمالی یکی از ظرفیت های قابل توجه در حوزه تبلیغ بین الملل و حوزه های علمیه است و زحمات ایشان قابل تقدیر و مورد توجه مسؤولین امر است.
۲- روشن است که مبلغان پیامبر اسلام و همه ادیان، عموماً مردان فرزانه بوده اند که استقلال شخصیت بیشتر و آسیب پذیری کمتری در برابر خطرات تبلیغ داشته اند که بهره گیری و استفاده از ظرفیت بانوان در موقعیت های غیر میدانی و مثلا مجازی را سنجیده می نماید.
۳- اینکه کسی مثل دکتر شمالی که تجربه سفرهای بسیار به خارج از کشور دارد در این سفر به مصاحبه ای سیاسی آن هم با المانیتور تن بدهد، جای تامل بسیار دارد.
۴- از نظر شکلی جناب آقای شمالی و شاگردانش، غیر حرفه ای عمل کرده اند و گویا از فقر سواد رسانه ای کافی برای انجام یک مصاحبه ضربه خورده اند:
الف. این که با رسانه ای (المانیتور) مصاحبه کرده اند که طبق قوانین ایران فیلتر است؛
ب. چرا یک گروه علمی، تصمیم می گیرد یک مصاحبه سیاسی بدهد؟ آن هم با یک رسانه حرفه ای سیاسی؛ که این چنین در چنبره خبرنگار گیر بیفتند.
ج. دکتر شمالی و گروه یاد شده، در افکار مخاطبان المانیتور، نماینده کشور ایران و به ویژه نماینده قشر ارزشی تر هستند. روشن است که باید شأن جایگاه یاد شده را رعایت می کردند و شروطی را برای مصاحبه بیان می کردند؛ از جمله تعیین نوع سوالات، تعیین تیتر، تعیین عکس، و تأیید متن نهایی خبر برای انتشار.
نمونه ای از اتفاقات دون شأن گروه یاد شده در «عکس» منتشر شده در یک رسانه سیاسی حرفه ای: اولا شأن افراد رعایت نشده است؛ یعنی عکاس باید خودش را با آنان تنظیم می کرد، نه اینکه آنان خودشان را با عکاس تنظیم کنند و به صف بایستند تا از آنها عکس بگیرد! با اینکه تعداد افرادگروه یاد شده، انگشت شمار بوده است، عکس المانیتور به مخاطب القاء می کند که اینها آن قدر بی اهمیت بوده اند که ارزش نداشتند که درست و حسابی در کادر باشند. سوم اینکه خود سوژه های عکس، نباید با لبخند به استقبال خبرنگار رسانه ای می رفتند که لیاقتش عکس گرفتن از وحشی هایی مثل داعش و القاعده و مریم رجوی و بلک واتر و دیگر تروریست های هم پیمان آمریکا است.
زنان و دختران حزب اللهی دنیا وقتی ببینند که جامعة الزهرای قم خروجی اش عکسی است که به المانیتور سیاسی و ضد مستضعفین دنیا، لبخند می زند، با خود نمی پرسند پس ما چرا به ایران برویم؟ برویم جامعة الزهرا تا یاد بگیریم که چگونه به المانیتور لبخند بزنیم؟ این کار که دیپلمات های کشور خودمان هم بلدند! آیا پیام این عکس که از رسانه سیاسی آمریکا مخابره می شود این نیست که ما که جامعه الزهرایی هستیم، به دشمنی که پهلوی زهرا را شکسته است، به جای روگردانی، لبخند هم می زنیم؟ دختران مبارز فلسطینی و لبنانی و بحرینی و سوری و عراقی چه پیامی از این عکس می گیرند؟ پیام استقامت و مبارزه یا لبخند و مداهنه با المانیتور که وجه ادکلن زده مستکبرین و دزدان خون آشام دنیا است!
اما محتوای مصاحبه منتشر شده که تا جایی که ما پس از چندین روز تأمل برای نقد آن، هنوز اصلاحیه یا تکذیبیه ای از سوی آقای شمالی بر آن ندیدیم، واقعاً در شأن جامعة الزهرا نیست.
با یک اصل کلی در مهندسی رسانه ای به نقد محتوایی مصاحبه می پردازیم:
دوستی می گفت که با بی بی سی مصاحبه کردم و در پاسخ به سؤالی درباره هولوکاست، جواب دندان شکنی به آنها دادم! گفتم: اما سواد رسانه ای چیز دیگری می گوید: اول اینکه یکی از مهمترین رسالت رسانه ها، «مساله» کردن چیزی است که مساله نیست. یعنی مهم این نیست که شما چه جوابی به افسانه هولوکاست بدهی، مهم این است که تو مساله هولوکاست را به عنوان یک مساله زنده و قابل طرح و بررسی و پرسش و پاسخ در صدر مسائل دنیا پذیرفته ای! و این یعنی مساله کردن چیزی که مساله نیست و از اولویت انداختن چیزهایی که باید طرح شود. دیگر اینکه که شما یک تماس واقعی می گیرد و در عوض چند تماس ساختگی در کنار آن می نشانند که هولوکاست را تأیید می کند. یعنی هم یک افسانه دلخواه آنها مساله ی زنده می شود و هم این که با مکر رسانه ای آن را ثابت می کنند!
۱- همین اندازه بدانیم که بی بی سی یا المانیتور، سفیه نیستند که یک صفحه خود که دهها هزار دلار ارزش دارد، در اختیار یک عنصر با بصیرت حزب اللهی بگذارند تا شما به منافع استکبار ضربه بزنید؛ بلکه شما را که نماد یک مسلمان ارزشی یا نماد یک طیف اجتماعی یا سیاسی یا حتی نماد جمهوری اسلامی ایران هستید و قرار گرفتن شما در صفحه آن رسانه، میلیونها دلار به منافع آمریکا کمک می کند، شکار می کند.
خبرنگار می پرسد آیا امکان رئیس جمهور شدن یک زن در ایران فراهم است و ... جواب می دهد که شاید در آینده چنین شود: Asked if an Iranian woman would be able to be president someday, … said, maybe in the future
این پرسش حرفه ای، از همان سوال های تحقیرآمیز همیشگی خبرنگاران غربی است که هر جوابی به آن بدهی، باخته ای؛ اگر بگویی نه، باخته ای، اگر بگویی آری باخته ای و گر توضیح هم بدهی باخته ای و صدای خرد شدن استخوان شخصیت زن مسلمان ایرانی را به گوش مخاطبان المانیتور مخابره کرده ای.
رهبرمان بارها از جمله در ۶ شهریور ۸۵ گفته اند که: «اعتزاز به اسلام، یکی دیگر از شاخصههای اصولگرایی است. ما در دورانِ این ۲۷سال، بعضی از مسئولان نظام اسلامی را دیده بودیم که خجالت می کشیدند یک حکم اسلامی یا یک جهتگیری اسلامی را صریحاً بر زبان بیاورند؛ نه، ما طلبگاریم. من بارها گفتهام، در قضیهی «زن»، ما پاسخگوی غرب نیستیم، غرب باید پاسخگوی ما باشد؛ ما هستیم که سؤال مطرح میکنیم. در زمینهی حقوقبشر، ماییم که طلبگار مدعیان منافق و دو روی حقوقبشر هستیم». اگر آقای شمالی و شاگردانش به اسلام اعتزاز نداشته باشند، چه چیز را می خواهند تبلیغ کنند؟
شما دارید با خبرنگار یکی از دشمن ترین رسانه ها با مستضعفین و اهداف اهل بیت مصاحبه می کنید؛ تعارف که ندارد! حضرت زینب به ابن زیاد چه گفت؟ یابن الطلقاء! الگوی رسانه ای شما کیست؟ جواب آنها این است که نیمی از نوزادان انگلیسی نامشروع هستند! جواب شان این است که زن در غرب کالای تبلیغاتی و بازیچه جنسی است! جوابش این است که مایکل کوک در صفحه نخست کتاب «Forbidding Wrong in Islamic thought» نوشته است[۱] که در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در ساعت پُر تردد شامگاه، مردی جلوی چشم همه شروع به تجاوز جنسی به زنی می کند و در تمام مدت تجاوز، مردم تماشاگر بودند و با وجود یاری خواهی زن، کسی به کمک او نمی رود؛ حتی جانی از قربانی خود می خواهد که لبخند بزند! و او هم از وحشت چنین می کند! جواب این سوال المانیتور در دموکراسی ای است که آمریکا در سوریه برای دختران سوری به ارمغان آورده است که اسیران مردان هوسران سعودی می شوند. جوابش در عربستان هم پیمان آمریکا است که زن را به جرم رانندگی به ۸ ماه زندان و ۱۵۰ ضربه شلاق محکوم می کنند. اگر می خواهی از زن سؤال کنی، از زنان بحرین سؤال کن که زیر شکنجه های آل خلیفه ی سر سپرده آمریکا جان می دهند! در همین غرب، «مروه الشربینی» پاسخ المانیتور است؛ یا شهید «راشل کوری» آمریکایی پاسخ المانیتور به حقوق زن است. آقای شمالی عزیز و شاگردان ارجمندش بدانند که دست خالی نمی شود به جنگ یک رسانه بزرگ شیطان رفت!!!
۲- المانیتور از قول بانوان طلبه جامعة الزهرا می گوید: در جواب به «بزرگترین مشکل ایران گفتند که تحریم به اقتصاد کشور لطمه زده است و تحریم دارو و .... : Asked what they consider the biggest problem in Iran, several women mentioned sanctions that have severely hurt the Iranian economy. این جواب هم اگر به یک رسانه غیر سیاسی داده بودند، خیلی بد نبود و جهات معنا داری هم در ادامه جواب آمده است؛ اما این پاسخ به یک رسانه سیاسی حامی استکبار و دولت آمریکا و حتی ضد مردم مستضعف خود آمریکا، تظلم کفتر در برابر کفتار است:
اظهار عجز پیش ستم پیشگان خطاست // اشک کباب باعث طغیان آتش است!
این پاسخ هم دقیقاً همان جوابی بود که آمریکایی ها به آن احتیاج داشتند. مگر دشمن ما کودن است که وقتی از زبان کسانی مثل جامعة الزهرایی ها که نماد استقامت اند، می شنود که تحریم بُرد دارد، دست از بُرد بکشد؟ چرا به جای پاسخ به مشکل کذایی، از «راه حل» یعنی «استقامت» سخن نرانیم؟ مگر قرآن به ما نیاموخته است که: «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه» مگر به سنت های الهی بد بین هستیم؟ مگر مقاومت تا کنون ما را به اینجا نرسانده است؟ چرا به تظلم بردن به پیشگاه المانیتور حامی اسرائیل کودک کُش، از نصرت الهی سخن نگفتید؟
یادمان رفته است که این همه در مجالس اهل بیت شنیدیم که حضرت زینب(س) در برابر تحقیر عبید الله فرمودند: «ما رَأیتُ الا جمیلاً». آن جمله را اینجا باید با ادبیات سیاسی روز بازگو می کردید؛ پس شما الگوی رسانه ای تان کیست؟ فلان دیپلماتی که جلوی دشمن می گوید خزانه ما خالی است؟ امان از دل زینب!
پیام دیگر این سخن آن است: اینکه امام خمینی و رهبری بارها گفته اند که "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند"؛ یک بلوف سیاسی و شعار تبلیغاتی است؛ وگرنه، نه فقط غربزده ها و اصلاح طلبان، بلکه حتی عمیقترین لایه های سنتی و مذهبی ایران هم معتقدند که آمریکا می تواند «بزرگترین مشکل» را برای جمهوری اسلامی ایران درست کند؛ و این مشکل به قدری بزرگت است که جامعة الزهرایی ها هم مجبور به اعتراف شده اند!
این هنرمندی بالای خبرنگار یا بی توجهی مفرط ما است که چنین پیامی را به جهان مخابره کنیم. این، پشت کردن به فرمایش مکرر امام خمینی و رهبری است که آخرین بار رهبری در ۲۳ اردیبهشت ۹۳؛ یعنی یک روز قبل از مصاحبه گروه آقای دکتر شمالی در واشنگتن، بر آن تأکید کردند: «با توجه به این حقایق و واقعیات است که می توان جمله امام رحمهالله که میفرمودند: "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" را درک کرد. ... اگر ظرفیت های داخلی را فعال کنیم و بر توان داخلی متمرکز شویم، آمریکا و قدرت های دیگر توانایی هیچ غلطی را اعم از نظامی و غیرنظامی نخواهند داشت و نخواهند توانست ملت ایران را با فشار زمین گیر کنند».
۳- حالا برخی با ادبیات رسانه، مواضع دکتر شمالی و خواهران جامعه الزهرا را به رخ رهبری می کشند که این هم آدم هایی که پایگاه اصلی تفکرات شما هستند! طبق نقل المانیتور، این ها هم می گویند که به مذاکره با آمریکا خوشبین هستند: The young women and their escorts expressed optimism about the nuclear talks and the trajectory of US-Iran ties. حالا هی رهبری اول سال و وسط سال و آخر سال بگوید که به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم: «در همان سخنرانی اول امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتی نمیکنم اما خوشبین نیستم»: رهبری در ۲۸ اسفند ۹۲. آیت الله صدیقی در نماز جمعه تهران: به دشمن «خوشبین» بودن شرط کیاست و ایمان نیست. 26 اردیبهشت. این حرفها برای کیست؟ اگر برای آقای دکتر شمالی و شاگردانش نیست؛ پس برای کیست؟
۴- از قول آقای شمالی در رسانه های ایران چنین آمده است که به المانیتور گفته است: مسائل خیلی زیادی است که دو کشور آمریکا و ایران می توانند از هم یاد بگیرند (lots of things we can learn from each other). ایشان و کسانی که فکر باید به المانیتور (نه یک رسانه مربوط به منونایتها یا رسانه فرهنگی) بگویند که بین ایرانیان و آمریکائیان (mutual misperceptions) سوء تفاهم وجود دارد، خوب بود از امام و رهبری می آموخت که چه پیامی باید به رسانه های استکباری داد! البته اگر با رسانه ای سیاسی این حرفها را نمی زد، حرف های درستی بود.
صرف نظر از این پرسش و پاسخها و برخی حواشی ای که ذات
یک رسانه سیاسی و نوع تنظیم خبر برای این گروه فراهم کرده است و مثلاً
دختران را با تصویر یاد شده و اسم کوچک معرفی کرده است از نظر ما کوچک
کردن و توهین آمیز است و سبب می شود که فلان رسانه انگلیسی لیچار بنویسد؛
برخی از بانوان به مطالب بسیار خوبی اشاره کرده اند و جای قدردانی و تحسین
راستین دارد. هم چنین خود دکتر شمالی شخصیت پرتلاش و نسبتاً موفقی است و ما
نیز به سهم خود از تلاش های ایشان صمیمانه قدردانی می کنیم و آرزوی توفیق و
تدبیر بیشتر برای ایشان داریم.
گروهی هم که آنان را به آمریکا دعوت کرده است، بهمان گونه که گروه دکتر شمالی اشاره کرده اند، در برخی از ارزش های اخلاقی، خانوادگی، ساده زیستی و حتی برخی مسائل مهم دیگر، تحسین برانگیزند و ما از میزبانی آنان هم قدردانی می کنیم و به ویژه از این جمله مارتین که آمریکا به دنبال دشمن تراشی است و پس از فرو ریختن دیوار برلین، به دشمنی با اسلام پرداخت و تهران را به جای مسکو نشاند: "The Berlin wall had just come down and it seemed as if Islam had become the enemy,” Martin said, with "Tehran replacing Moscow.”
بالاخره سایت تابناک که یکی از معترضین به انتخابات ۸۸ بود، موجب شد که مدیریت جدید جامعة الزهرا از ترکش حواشی ناخواسته این سفر علمی بی بهره نباشد. و بازتاب داخلی آن را به گونه ای در لای برخی اخبار و عناوین چپانده است که باعث تخریب سیاسی جامعة الزهرا شده است. به نحوی که این جایگاه وزین علمی و بصیرتی را در حد پادوی سیاسی یک جریان خاص معرفی کرده است.
اگر واقعاً چنین سفری تحت مدیریت جامعة الزهرا بوده است، خوب است که مدیر محترم و مسؤولین ذی ربط، پاسخگوی افکار عمومی باشند و تذکرات لازم را به جناب آقای دکتر شمالی هم بدهند تا راه تکرار این گونه «رخنه فرهنگی» به جایگاه حساسی که سرمایه جهان اسلام است را ببندند. فرهنگ، فقط چادر و روسری نیست؛ عدم اعتزاز به اسلام و ... هم فرهنگ است. به این گروه ارجمند و ولایی هم توصیه می شود که پس از بازگشت به ایران، در مصاحبه با یک رسانه ارزشی، اشتباهات خود را جبران کنند. تا چهره ای که برای همیشه از آنان در ذهن می ماند، لبخند به المانیتور و انفعال در برابر آن رسانه استکباری و خوش بینی به دشمن و پادویی یک جریان خاص نباشد. و تو چه می دانی! شاید یک لبخند ساده را آن قدر گران به شما پس بفروشند که امید مستضعفان عالم را به یأس بکشانند! روزگار غریبی است!
«إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» ممتحنه/۹. بانوان محترم و مسؤولین گروه شان یادشان باشد که حق نیکی و لبخند به کسانی ندارید که از مؤمنین بسیار کشته اند و در دین با ما دائماً در حال جنگ هستند! این آیه قرآن است! پس آقای شمالی در جامعة الزهرا چه چیز به شاگردانش می آموزد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]. "In the early evening of Thursday 22 September 1988, a woman was raped at a local train station in Chicago in the presence of several people. … Nobody had moved to help the victim, and her cries had gone unheeded – for all that the rape took place during the rush hour." Michael Cook, Forbidding Wrong in Islamic thought, Cambridge University Press: 2003, p.1.