1ـ آقای روحانی تلاش میکند یک
دوگانه یا دوقطبی در موضوع هستهای ایجاد کند تا از این طریق بتواند
عدهای هوادار را برای حمایت از اقدامات آتی خود جمع کند. برای روحانی
ایجاد یک جماعت هوادار ولو به قیمت تشکیل یک اپوزیسیون دولتی قدرتمند هم
باشد، لازم است. با این حال اما او در ایجاد پایگاه اجتماعی توفیقی بهدست
نیاورد. درخواستهای مکرر رئیسجمهور برای دفاع از توافق ژنو را کسی لبیک
نگفت. این بار او سعی میکند به این دوقطبی بار معرفتی بدهد و مختصاتی
عقیدتی برای آن ایجاد کند. بر همین اساس است که پس از انگزدن به منتقدان،
حالا تلاش میکند مبانی عقیدتی آنها را مورد هدف قرار دهد تا این بار به
رقیبان گفتمانی منتقدان، برای جلب حمایت از خود چشمک بزند. آقای روحانی چه
قبول کند چه نه، با این اتهام اخیر خود به جریان مقاومت، عملا تلاش کرده
فرهنگ مقاومت و الگوی ایستادگی در برابر دشمن را «بیاعتبار» کند. وقتی
میگوید به اسم مقاومت اموال مردم را غارت میکنند؛ در واقع تلاش میکند
الگوی مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن را مخدوش و تخطئه کند. او با این
اظهارات منظومه معرفتی جریان مقاومت در برابر دشمن را در اندازه «شعر و
شعار» پایین آورده است! چرا؟ چرا باید بهگونهای سخن گفت که به اعتبار
جریان مقاومت در برابر دشمن که همان استقلالخواهی است لطمه وارد شود؟
شاید گفتن این عبارت چندان به صلاح نباشد اما رفتار آقای رئیسجمهور
بهگونهای است که جریان سازش با غرب را امیدوار کرده است.
2ـ
دور چهارم مذاکرات ایران و 1+5 امروز در وین برگزار میشود و این مذاکرات
در حالی برگزار میشود که رئیسجمهور جریان ایستادگی در برابر این دشمن را
متهم به غارت اموال مردم میکند. حسن روحانی، رئیس دولتی است که اکنون
مذاکرات هستهای را انجام میدهد. وقتی رئیس یک دولت با اتهامات خود تیشه
به ریشه جریان مقاومت در برابر دشمن میزند؛ آیا نباید نسبت به آنچه در
مذاکرات قرار است اتفاق بیفتد، نگران بود؟ وقتی به ایستادگی در برابر دشمن
«شعر» گفته میشود؛ لابد نباید انتظار داشت دولتیها پشت میز مذاکرات «شعر»
بگویند! آقای روحانی با این قبیل اظهارات تقریبا شمای کلی مذاکرات را
ترسیم کرده است. مسائلی مانند کیفیت و کمیت غنیسازی اکنون محل اختلاف با
غرب است. در ایران دانشمندان هستهای نگرانند با عقبنشینی در موضوع
غنیسازی، موضوع تحقیق و توسعه صنعت هستهای ایران به کما برود. با این
اظهارات آقای رئیسجمهور باید به مخاطب حق داد از این اظهارات، عقبنشینی
در موضوع هستهای را برآورد کند.
3ـ بارها گفتهایم و شاید
اطرافیان آقای رئیسجمهور هم بر همین اعتقاد باشند که آقای روحانی باید در
محدوده و مختصات جایگاه ریاستجمهوری اظهارنظر کنند. آقای روحانی نشان داده
در مواجهه با منتقدان خود، حد و مرزی نمیگذارد. اتهام اخیر آقای
رئیسجمهور به منادیان مقاومت در واقع چنگانداختن به مفهوم بنیادین انقلاب
یعنی استکبارستیزی بوده و هست. چرا باید مفاهیمی مانند مقاومت و ایستادگی
در برابر دشمن به هر دلیلی تخطئه و تضعیف شود؟ و عجیبتر اینکه این رفتار
را رئیس دولتی مرتکب میشود که موظف به دفاع از حقوق مردم در مواجهه با
دشمن است! قاعدتا وقتی آقای روحانی در رقابت قائل به حفظ محدودهها نباشد؛
نباید انتظار رعایت حریمها برود.
4ـ بگذارید برای یک بار هم شده
در پاسخ به اتهامات آقای روحانی به منتقدان و بویژه اکنون که ایشان خواسته
یا ناخواسته این اتهام را به یک گفتمان انقلابی تسری داده، چند کلمهای
صریح با ایشان صحبت شود؛ چرا درباره رانت 650 میلیون یورویی که معادل 3
هزار میلیارد تومان است دستور رسیدگی سریع و قاطعانه نمیدهید؟! چرا در
دولتی که با شعار رفع تحریم آمده، باید 3 هزار میلیارد تومان رانت داده
شود؟ چرا فساد بزرگ کرسنت باید بایکوت شود؟ چرا نباید رسانهها درباره نقش
یک آقازاده فاسد در ماجرای فساد کرسنت اطلاعرسانی کنند؟ چرا نباید مردم
بدانند در قرارداد کرسنت چقدر از اموال آنها به غارت رفته است؟
چرا
باید رسانههای نزدیک به برخی افراد دولتی رانتهای میلیاردی دریافت کنند؟
این اقدامات و کارهای مشابه دیگر تحت چه عنوانی انجام میشود؟ آیا منتقدان
حق دارند بگویند عدهای به اسم «رفعتحریمها» دکان راه انداختهاند؟ آیا
اگر رسانهای بخواهد درباره نحوه تبدیل ارزهای حاصل از فروش محصولات
پتروشیمی تحقیق کند و اگر به نتایج جالبی درباره نوعی رانت یا فساد رسید؛
میتوان گفت در شرایط نامساعد اقتصادی، عدهای با شعار رفعتحریمها دنبال
کاسبی هستند؟ و آیا نمیتوان با همین استدلال همه پروژه مذاکرات هستهای را
زیر سوال برد؟ آیا اگر بررسی نحوه تهیه اقلام سبدکالا نشان داد برخی افراد
دولتی درآمدهای میلیاردی به جیب زدهاند؛ میتوان گفت سبدکالا یک برنامه
برای کاسبی آقایان بوده است؟ در ماجرای واردات بنزین و... نیز همین استدلال
را میتوان استفاده کرد. اما معتقدیم این قبیل نتیجهگیریها بسیار سطحی و
عاری از منطق است. نمیتوان به دلیل فساد یک مدیر، یک دولت، اندیشه یا
گفتمان (البته دولت مستقر فاقد گفتمان است) را زیر سوال برد. استفاده از
این رویهها در واقع ترویج سطحینگری است. کسانی که به این قبیل اظهارات
تکینه میکنند، در واقع فاقد قدرت تحلیلند و حرفی برای گفتن ندارند. البته
همانگونه که گفته شد رایجشدن این قبیل استدلالهای بیپایه بیش از هر چیز
به زیان دولت خواهد بود چراکه عرصه مدیریت اجرایی گسترده و قاعدتا فسادخیز
است و میتوان با رؤیت فسادهای فراوان، آرایش دولت برای رفعتحریمها و همه
مذاکرات را در اندازه یک کاسبی کمارزش کرد! ضمن اینکه قواره این دولت و
مختصات مشهود آن به هیچ عنوان تناسبی با ادبیات فسادستیزانه ندارد.
همانگونه
که گفته شد آقای روحانی در رعایت حریمها مقداری کوتاهی میکند و از همه
مهمتر گویی وی هیچ اعتقادی به همبستگی ملی در مواقع لزوم ندارد. آقای
روحانی انگار در آستانه مذاکرات هستهای وظیفه دارد چنگ بر صورت منتقدان
خود بکشد! آقای روحانی مرتبا برای منتقدان خود رجز میخواند و این درحالی
است که او رئیس دولتی است که قرار است حقوق همه ملت را استیفا کند! غیر از
بخش قابلتوجهی از ملت که به سیاستهای آقای روحانی انتقاد دارند؛ آیا
تاکنون سخن درشتی از رئیسجمهور علیه یک دشمن خارجی شنیدهاند؟ روحانی
شمشیر را برای داخل کشیده است و این حقیقتاً مایهتاسف است. حداقل این
موضوع یکبار دیگر و در آستانه مذاکرات وین برای همه آشکار شد.