کد خبر: ۲۲۲۵۲۹
زمان انتشار: ۱۵:۳۷     ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳
انتقاد دکتر حسین کچویان از سخنان اخیر رئیس جمهور درخصوص علوم انسانی:
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی ضمن واکنش به سخنان اخیر شیخ حسن روحانی پیرامون علوم انسانی و عجیب دانستن آن، افزود: ایشان در بیان توضیح حرف های خود در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی حرفي را زدند که مشخص شد ایشان مخالف این مساله تحول نیست، بلکه یک نگاه حداقلی در علوم انسانی و تحول در آن دارند.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، دکتر حسین کچویان، عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در مراسم افتتاحیه انجمن علمی تحول در علوم انسانی در دانشگاه فردوسی مشهد سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد: خوشحالم که در جمع شما هستم و امیدوارم که اینجور اتفاق ها دایما تکثر پیدا کند تا در نتیجه آن شاهد تحقق آنچه که بالاخص در سال های اخیر به دنبال آن بودیم، باشیم.

وی با اشاره به موضوع این مراسم که تحول در علوم انسانی است، گفت: در این زمینه بحث های گسترده ای را انجام داده اند و انجام خواهند داد اما باید در این زمینه به دو رویکرد متفاوت نگاه بیندازیم: یک نگاه بیرونی است و یکی هم نگاه درونی.

کچویان در ادامه به تشریح اهمیت پرداختن به نگاه درونی پرداخت و بیان کرد: نگاه درونی خود موضوع تحول را از ابعاد مختلف مورد توجه قرار می دهد و وجوه و اجزائی که این مقوله در بردارد را بیان می کند و مورد بحث و تخصص قرار می دهد. شاید اگر این روزها این مسائل اتفاق نمی افتاد می توانست نگاه ها متفاوت باشد ولی به دلیل بعضی اتفاقات رخ داده در کشور، آن احساس مجددا به وجود آمده است که علیرغم 30 سال تلاش ما، ظاهرا موضوع هنوز به خوبی و روشنی فهمیده نشده و جا نیفتاده است و به طور طبیعی گفتمانی نیز شکل نگرفته است که مبین یک نوع اجماع یا یک حرکت قوی در زمینه تحول در علوم انسانی باشد. به همین دلیل من فکر می کنم یک مقدار با نگاه درونی به مسئله بحث کنیم تناسب بیشتری با این اوضاع و احوال خواهد داشت.

این عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با بیان اینکه ظرف چند سال اخیر ما از بابت بحث در مورد ضرورت و عدم ضرورت، و امکان و عدم امکان تحول در علوم انسانی گذشته ایم، ادامه داد: البته تحول در علوم انسانی به شکل های مختلفی می تواند معنا شده باشد ولی آنچه که موضوع نظام بحث ماست و این انجمن نیز نظر به آن دارد یا حداقل به شکل قوی تری این بعد قضیه را مدنظر قرار داده است، بحث اسلامی کردن علوم انسانی است و من فکر می کردم که از بحث در این باب گذشته باشیم ولی همانطور که گفتم، بعضی اتفاق ها نشان می دهد که هنوز در این مورد مشکل هست و در کشور اینچنین مسئله ای مطرح است.

دکتر کچویان با اشاره به صف بندی هایی که در زمینه اسلامی کردن علوم انسانی مطرح است، گفت: این صف بندی ها در حد مهدکودک است. برگشتن و صحبت کردن در مورد امکان و عدم امکان، و ضرورت و عدم ضرورت در داخل کشور مثل این است که به دوران مهدکودک بازگشته ایم و در هر صورت تا وقتی این ابهامات رفع نشود، در این باب بحث خواهیم کرد.

عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی ضمن واکنش به سخنان اخیر شیخ حسن روحانی پیرامون علوم انسانی و عجیب دانستن آن، افزود: به طور مشخص راجع به مساله این روزها صحبت می کنم که احتمالا شما هم در جریان و درگیر آن بوده اید و آن این است که ریاست جمهور در جریان گردهمایی تجلیل از اساتید مطالبی را بیان کردند که تحول در علوم انسانی را به زیر سوال می برد و عجیب ابهام آفرینی می کند. هرچند که ایشان در بیان توضیح حرف های خود در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی حرفي را زدند که مشخص شد ایشان مخالف این مساله تحول نیست، بلکه یک نگاه حداقلی در علوم انسانی و تحول در آن دارند ولی در هر صورت 40 دقیقه اول سخن ایشان این بود که ظاهرا این موضوع منتفی است.

وی نگاه حداقلی به اسلامی کردن علوم انسانی را در جهت مخالف تحول در این مقوله دانست و تصریح کرد: به این دلیل که در واقع شما اعتقاد داشته باشید میانی علم همه جا یکی هست و همه هم با هم یکی است، در نتیجه قائل به این هستید که علم یکی است و فقط بسته به اینکه در چه زمینه ای و در چه محدوده ای کار می کنید، تفاوت هائی پیدا می کند. در هر صورت این موضوعی که مرا به این سمت سوق می دهد، حادثه ای بود که در جریان تجلیل از اساتید رخ داد. به همین دلیل من فکر می کردم بد نباشد باز هم به شکل درونی در این موضوع درجا بزنیم که ابعاد مختلف مساله روشن بشود.

حسن کچویان با بیان تفاوت های نگاه بیرونی و درونی به مقوله تحول در علوم انسانی یادآور شد: در نگاه بیرونی مثلا می توانیم این را فرض کنیم که چه کسانی هستند یا همراه این مساله هستند؟ چه کسانی موافق و چه کسانی مخالف هستند؟ از لحاظ تاریخی مثلا در چه بستری هستند؟ موضوع چگونه است؟ اینها جنبه هایی است از نگاه بیرونی به علوم انسانی، اما از نگاه درونی مسایل متعددی را داریم که می توانیم به آنها بپردازیم.

این جامعه شناس برجسته کشورمان با برشمردن دو نگاه حداقلی و حداکثری در این زمینه، افزود: در نگاه حداقلی تفاوت در مسایل و در معناي تحول سوالاتی داریم که به آن می پردازیم و نه چیز دیگری؛ کما اینکه در بستر تاریخی واحد هم یک علم همینطور است. حتی در اروپا وقتی می گوییم که نگاه به تاریخشان داریم، در یک دوره زمانی به یک موضوع خاص علاقه مند بودند و دوره زمانی دیگر به یک موضوع دیگر. این تحولات یک تحولات ماهوی نیست و بلکه تحولاتی است که بیرون از علم اتفاق می افتد. سوالات تغییر پیدا می کند ولی علم در واقعیت تغییر پیدا نمی کند.

وی در تشریح نگاه حداکثری نیز گفت: یک نگاه حداکثری به مساله وجود دارد که این نگاه در واقع نگاه کسانی هست که خواهان یک طرح کاملا متفاوت هستند و به این معنا می خواهیم در علم به انقلاب دست بزنیم. مفهوم انقلاب در علم مفهوم غیبی نیست. ما کتاب های بسیاری تحت همین عنوان داریم و در واقع این نگاه، نگاه کسانی است که خواهان انقلاب در علم هستند. "کهن" نگاه حداکثری در تحول به علم دارد. اگر نظر "کهن" را نپذیریم کما اینکه تحقیقا همه نیز نپذیرفته اند که در علم انقلاب وجود دارد، نتیجه آن خواهد شد که ابتدای بحث گفتم. در واقع "کهن" می گوید تاریخ علم تاریخ انقلاب های پی در پی است. در گذشته وجود داشته است، در آینده هم وجود خواهد داشت و با توجه به لفظ و مفهوم انقلاب، وقتی تحول انقلابی باشد، ماهیت آن تحول این خواهد بود که نه تنها آدم های جدید را در برمی گیرد بلکه نظریه های جدید را نیز در برمی گیرد.

کچویان در ادامه این بخش از سخنانش به ویژگی انقلاب در علم پرداخت و یادآور شد: وقتی می گوییم انقلاب در علم هست، یعنی مانند این است که انقلاب در سیاست است، رهبرانی می آیند و رهبرانی می روند، نمایندگان و اداره کنندگان کشور تغییر خواهند کرد. در علم هم اینگونه هست و در اینجا علما عوض می شوند، اما این تنها نغییری نیست که اتفاق می افتد بلکه مطابق نظریه "کهن" آیین و نظامات اداره هم تغییر می کند.
 
وی ادامه داد: همچنین وقتی سخن از انقلاب در علم می کنیم یعنی در واقع از این پس به معنای جدیدی از حقیقت می رسیم. همانطور که در غرب اتفاق افتاد. پس از ظهور علم تجدد، تمام دانش های ماقبل آن تبدیل به جهل شدند یعنی نه تنها از نظر تجدد، حقیقت نبودند بلکه جهل نیز بودند. اما می دانیم که دانش های ماقبل تجدد یک نوع حقیقت متفاوت بودند ولی وقتی به نوع نگاه متجددین به علم ماقبل خودشان نگاه می کنیم، آنها به این علم جهل می گویند. بنابراین وقتی انقلاب در علم شکل می گیرد همه چیز را تحت تاثیر قرار می دهد حتی حقیقت را.

عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با مقایسه گذشته و امروز وضعیت علمی کشور، بیان نمود: در گذشته علم را از بیرون می آوردیم، درد و درمان را از بیرون می آوردیم، اما الآن از درون می آوریم درحالی که در واقع علم را عوض نکرده ایم بلکه درمان را عوض کرده ایم. در گذشته های دور، علم در کشورهایی مانند کشور ما اینگونه بود که نه فقط درد را، بلکه درمان را نیز از بیرون می آوردیم. براي همين هم هست كه روزي درد ناسيوناليسم مي گيريم، روز ديگر توسعه و روز ديگرش دموكراسي و امثالهم. هم درد و هم درمان را مي خواهيم از بيرون بياوريم.

دکتر کچویان با بیان اینکه در نگاه درونی به مساله تحول، 4 نکته مهم و اساسی مدنظر است، از "ماهیت" ، "علت و دلیل" ، "اهداف و مقاصد" و "روش ها" به عنوان این چهار نکته یاد کرد.

وی در توصیف نکته نخست که "ماهیت" است، گفت: امکان و امتناع، یکی از مسائل مهم و اساسی بحث تحول در علم بوده که در کشور ما هم همینطور است. در واقع مسئله امکان و امتناع مسئله ای است که به طور اساسی، صف بندی های موجود در کشور را مشخص می کند. آنها که می گویند علم شرقی و غربی ندارد در واقع مایل به امتناع تغییر در علم هستند یعنی می گویند علم ماهیتی دارد که اگر شما این ماهیت را تغيیر دهید دیگر علم نخواهید داشت. تفاوت های ماهوی زیادی داشتیم در دوران های قدیم، از سخت ترین رشته ها مانند ریاضی و فیزیک تا تفاوت نظریه ها از ارسطو تا انیشتین تا نیوتون و گالیله.

حسین کچویان در تشریح دومین نکته مهم در مساله تحول که "علت و دلیل" است، بیان نمود: چرا این کار را انجام می دهید؟ چرا با همین علم موجود کارتان را انجام نمی دهید؟ چرا دنبال علم دیگری هستید؟ اینها سوالاتی است که در این زمینه مطرح می شود. از نظر من یکی از مهمترین ابعاد اين است و متاسفانه در کشور ما به غایت اندک صحبت شده است. اگر در این زمینه خاص بحث کنیم و ابعاد مختلف آن باز شود، یک چشم انداز متفاوت برای افراد باز می شود. بحث در مورد علت ها سطوح خاصي دارد از جمله سطح ابتدایی اینکه علم قبلي غلط است. در همه علوم می توان در هنگام تحول این سطح را مشاهده کرد. سطح بعدی سطح حداکثری است و به این معنا است که در علم نیز ما به ازاء داریم. چرا در دوران تجدد از ابتدا تا وقتی تجدد رخ داد و فرآیند تکامل خود را شکل داد، دایما تحول صورت می گرفت؟ مساله اینجا غلط یا درست بودن یک سوال نبود. در سطح بعدی که بالاترین است در جستجوي طلب حقیقت متفاوت هستیم. حقیقت علم در جهان مدرن عوض شده است، حقیقت پیش از تحول تجدد یک شکل حقیقت بود و بعد از آن شکلی دیگر داشت.

این عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در بیان سومین نکته مهم در بحث تحول در علوم انسانی، به "اهداف و مقاصد" پرداخت متذکر شد که این مساله، شباهت های بسیاری با مساله علت و دلیل دارد ولي در بیشتر مواقع سوال مستقلی نیز هست.

عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در پایان سخنانش، آخرین نکته مهم در بحث تحول در علوم انسانی "روش ها" را اینگونه تشریح نمود: پرداختن به روش ها به دو منظور است: الف) روش تحول در علم، که به این معنی است كه به چه طریقی این کار را انجام دهیم؟ باید با زمینه و استدلال این کار را انجام داد. ب) روش علم اندوزی، به این معنی که به چه شکل ممکن است تحول صورت بگیرد. مثلا کسی که بخواهد تغییر بدهد و همچین پروژه ای دارد، سراغ نقادی علم مدرن و علم سنت می رود، کما اینکه در تاریخ علم مدرن این اتفاق افتاد. با نقد علم سنت و پاسخ دادن به آن نقدها؛ و همچنين درگیری و چالش با مسایل، به این معنی که امر علم از طریق چالش با سوالات و مسائل جدید پیش می رود. مهمترین نوع روش از نظر من همین است. این روش به بحث دلایل و علت ها و اهداف و مقاصد بسیار بسیار مربوط است و باید تلاش کنیم به سوالات پیش آمده جواب دهیم.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها