به گزارش پایگاه 598، بین مردم کوچه و بازار مرسوم و مألوف است که تا اسمی از فیلم مستند می آید،
یاد نوع خاصی از مستند که به موضوع طبیعت میپردازد میافتند. این کژتابی
البته عمدتا ناشی از کمکاری رسانههای ما در این حوزه بوده است. این
درحالی است که شبکههای تلویزیونی مهم جهان همواره برای فیلم مستند جایگاه
حائز اهمیتی را قائل بوده و هستند.
فیلم مستند به خاطر گرایش به
بازنمایی واقعیت و البته به عنوان ابزاری برای قلب واقعیت، رهیافتی برای
نیل به اهداف سیاسی و ایدئولوژیک اربابان رسانه های امپریالیستی بوده است.
به طوری که بخش اعظم حجم و فضای شبکههایی چون بی بی سی و سی ان ان را فیلم
های کوتاه و بلند مستند در بر می گیرد. حتی برنامههای خبری این شبکه ها
نیز به جای پخش صرف اخبار به سمت تولید مینی فیلم مستند رفته است. یعنی در
کنار هر خبری که اعلان می کنند، یک گزارش شبه مستند هم درباره موضوع هدف
بحث نمایش می دهند.
اتفاقا در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز فیلم
های مستند ازجمله جریان سازترین برنامه ها بوده اند. نام برنامه ای به نام
«هویت» با گذشت دو دهه از زمان پخش هنوز هم برای نسل های اول و دوم انقلاب
آشناست. همان برنامه ای که در قالب مستند به افشای ماهیت گروهک ها و جریان
های سیاسی معاند با نظام می پرداخت. طی سالهای اخیر هم مجموعه مستندهای
دنباله داری چون «راز آرماگدون»، «بیراهه»، «شوک»، «فرقه های سری» و ... از
پربیننده ها و موثران سیما بودهاند. با این حال، این دست از آثار همواره
نایاب بوده و در میان برنامه های تلویزیون، جایگاه چندان مهمی نداشته اند.
این درحالی است که برخی از شبکههای ماهوارهای مهاجم فارسی زبان فیلمهای
مستند سیاسی خود را در بهترین و پربیننده ترین زمان ها پخش می کنند.
مستندهایی که غالبا به روشی سفسطه آلود و با آمیختن راست و دروغ، حرف ها و
پندارهای مالکان جنگ طلب این رسانه ها را به ذهن مخاطب القا می کنند.
طی
سال های اخیر و به ویژه از سال 88، تحت تأثیر وقایع سیاسی و اجتماعی رخ
داده، یک جریان مستندسازی هم به وجود آمده است. جریانی که نیروهای آن
-اغلب- خودجوش بوده و به صورت چریکی فعالیت می کنند. کارگردان یکی از
مستندهای مربوط به حوادث سال 88 برایم تعریف می کرد که برای عملی ساختن طرح
خود، حتی یک لحظه هم منتظر حمایت فرد یا ارگانی نشد و خودش با کرایه یک
دوربین به همراه همسرش به دل روستاها و شهرستان ها زدند تا نظر مردم مناطق
محروم و دور افتاده کشور را هم درباره انتخابات سال 88 منتشر کنند. این
شیوه فیلمسازی طی سالهای اخیر و نزد نسل جوان طبقه کم درآمد کشورمان به
شدت رونق یافته است. جوانانی که بروکراسی های خستهکننده و سیستم های اداری
را دور زده و جهادگونه به شکار وقایع می پردازند. تولد همین جریان
مستندسازی برپایی جشنواره ای به نام «عمار» را ایجاب و ایجاد کرد. این
جشنواره از معدود محافلی است که به نسل جدید مستندسازان ایرانی اجازه
خودنمایی و بروز استعدادهای خود را می دهد.
با این حال، مستند انقلابی
هم وضعیتی «چو عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها» دارد. خلق آثار با
حداقل امکانات و دشواری های فنی و هنری از یک طرف، برخوردهای قهرآمیز
سازمان یافته در واکنش به این گونه آثار از طرف دیگر «مستند انقلابی» را در
تنگنا قرار داده اند. نحوه فضاسازی و تهمت ها و توهینهای نثار شده به
سازندگان این فیلم ها در هفتههای اخیر در تاریخ کشور ما بی سابقه است.
عجیب است، با آن هایی که برای کسب جوایز جشنوارههای خارجی و عواید شبکه
های ضدایرانی، آبروی مملکت خودشان را حراج می کنند، نه تنها هیچ برخورد
قانونی نمیشود که نزد مدیران و رسانه های وابسته نیز به شدت عزیز هستند،
اما مستندسازهای مستقل و انقلابی برای حمایت از آرمان های ملی و دینی خود
باید انواع تنگ نظری ها و توهین ها را از سوی همین مدیران و رسانه ها پذیرا
باشند!
روش های اختناق آلود و «انقلابی هراسی» در فضای هنری و رسانه
ای کشور، توسط جریان های به اصطلاح روشنفکری و دموکراسی خواه، گویای به حق
بودن هنر انقلابی است. چه، هر بار و هرگاه سخن به حقی گفته می شود،
گروههای سیاسی غربگرا و جریان های شبه روشنفکری به هراس می افتند! به ویژه
که می بینند، نسل جدید هنرمندان انقلابی دارای چه قابلیت و استعدادی
هستند. نمونه های اخیر مستندسازی انقلابی یک سر و گردن از فیلم های مستند
جریان شبه روشنفکری بالاتر قرار دارند.
اگر نیک بنگریم، تهدیدها و
تحدیدهای رسانه ای و دولتی علیه مستندسازی انقلابی، یک فرصت است.
مستندسازان انقلابی همان طور که تاکنون بوده اند باید قید حمایت های مراکز
قدرت و ثروت را بزنند و پایگاه خود را در میان مردم و به ویژه طبقات محروم و
رنج کشیده جامعه بیایند. (همان گونه خود «انقلاب اسلامی» این گونه بوده
است)
فضاسازی ها و برخوردهای ناجوانمردانه رسانه های وابسته به جریان
های سیاسی منحط نمی تواند مانع فعالیت هنرمندان وارسته شود. همچنان که این
گونه جریانسازیها باعث جلب توجه افزون تر مردم به این آثار شده و می شود.
اما
علاوه بر این مسائل، جریان مستندسازی انقلابی برای ظهور بیشتر در جامعه
باید چند نکته را در نظر بگیرد؛ این آثار باید خوش ساخت و جذاب باشند،
بطوری که بتوانند نظر مخاطب و به ویژه نسل جوان را بیش از پیش به خود جلب
کنند. تولید این گونه آثار باید مستمر و پی در پی باشد تا اهداف مدنظر را
عملیاتی سازد. مستندهای سیاسی باید در فضای بیشتر خودنمایی کنند. همچنین
درباره آن ها باید فضاسازی و اطلاع رسانی پرحجمی صورت گیرد.