اختصاصی فانوس نیوز، جواد
موگویی- درسالهای نه چندان دور وقتی از کودکان میپرسیدید که میخواهی چه
کاره شوی، پاسخ میدادند که یا میخواهند دکتر شوند و یا خلبان. اما حالا
بی شک باید یک گزینه دیگر به آن افزود؛ می خواهم فوتبالیست شوم.
شاید این تغییر ذائقه بدلیل آن است که اگر شما فوتبالیست شوید، آن وقت با
سواد سیکل و یا حتی کمتر و باسن 17-18 سال میتوانید قرارداد میلیونی
ببندید. خدمت سربازیتان هم در یکی از تیمهای نظامی مثل «فجر شهید سپاسی» و
یا «نیروی زمینی» با موهای دم اسبی و ریشی پروفسوری به سر میشود. اگر
شانس بیاورید و به تیمی در لیگ برتر، حتی به عنوان ذخیره وارد شوید، آن وقت
ممکن است قراردادتان به مرز نیم میلیارد هم برسد. دادن مالیات هم کشک!
اگر چند سال در آنجا بمانید و شانس یارتان گردد و به تیم استقلال و یا
پرسپولیس برویدآن وقت شما را می توان یک میلیاردر به تمام معنا دانست. عکس
های شما به طور متوسط هفته ای 2-3 روز با ژست های مختلف در 10روزنامه ورزشی
(بخوانید فوتبالی) چاپ میشود. البته ممکن است اخباری هم از جلسات
شبانهتان با ذکر حرف اول نامتان به بیرون درز کند، اما نگران نباشید، نه
تنها کسی با شما کاری ندارد بلکه شما را به بهانههای مختلف و مناسبتهای
گوناگون علمی، فرهنگی، هنری، مذهبی و ... بر روی آنتن میبرند؛ 13روز
متوالی در عید نوروز، چند روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری و راهپیمایی 22
بهمن برای تشویق مردم برای حضور پرشکوه و البته به تازگی در سریالهای
تلویزیونی، تنها چند نمونه از بهانههایی است که شما را به عنوان یک الگوی
خوب و دوست داشتنی برای جوانان این مرز و بوم عرضه می کنند!!!
نود، گزارش ورزشی، فوتبال برتر، فوتبال جزیره، ورزش دو، ورزش و مردم،
ورزش از نگاه پنج، و... اینها عناوین برنامه هایی است که اگرچه برخی از
آنها پسوند
«ورزشی
» را یدک میکشند، اما
با یکبار مشاهده این برنامهها متوجه میشوید که بخش اعظمی از این برنامه
ها به فوتبال اختصاص دارد. اخبار ورزشی و گزارش های بعد از آنرا نیز به این
مجموعه اضافه کنید، البته اینها فقط برنامه های سیما است. سیمای جمهوری
اسلامی به طور متوسط حدود 4ساعت از وقت مفید خود را صرف پخش فوتبال، حواشی،
اخبار، تحلیل و ... مرتبط به آنرا میکند.
اما صرف 4 ساعت از بهترین ساعات پخش درسیما با چه هدفی صورت میگیرد؟
متولیانپاسخ این سوال را
«ترویج ورزش
»
درمیان جوانان عنوان میکنند.اما قدری تامل در برنامههای ورزشی کاملا مشخص
میکند که قریب به 80/.زمان برنامه های ورزشی(غیر از برنامه های کاملا
فوتبالی مانند نود و فوتبال برتر) به فوتبال پرداخته میشود و تنها بخش
مختصری از این برنامهها به دیگر ورزش ها اختصاص داده می
شود. توجیه دیگر «فوتبال زدگان»، این است که پخش این حجم سنگین فوتبال به دلیل طرفداران بسیار فوتبال دوستان در میان مردم است.
اما آیا واقعا مردم طرفدار فوتبالند؟ و یا متوالیان هستند که مردم را طرفدار فوتبال کردهاند؟ آیا
وقتی لیگ فوتبال انگلستان، اسپانیا، ایتالیا، آلمان، جام باشگاههای اروپا و
فوتبال های داخلی، به صورت زنده (و تا چندی پیش همراه با اذان) پخش
میشود، آیا وقتی اخبار ورزشی (بخوانید فوتبالی) تمامی اخبار مربوط به
فوتبال در جهان را پوشش میدهد، آیا وقتی نوع سبیل امیر قلعهنوعی، مسئله
یک برنامه ورزشی میشود و صدها
«آیا وقتی
»ی دیگر که مجال گفتن آن نیست، اتفاق میافتد، چه انتظاری است که مردم طرفدار فوتبال نشوند؟!
طبق قانون مصوب مجلس، وزارتخانه ها، نهادها و سازمانهای دولتی بایستی 1/.
از بودجه خود را در ورزش هزینه کنند، اما متاسفانه بخش اعظم این 1/. صرفا
در فوتبال هزینه می
شود. کارخانه های بزرگ صنعتی
کشور همچون فولاد سپاهان و ذوب آهن اصفهان، فولاد خوزستان، پیکان و سایپای
تهران، فولادماهان اصفهان، مس کرمان، نفت آبادان، مس سرچشمه کرمان، نفت
تهران، تراکتورسازی تبریز، ماشین سازی تبریز، پتروشیمی اراک و دهها کارخانه
بزرگ و کوچک بخش اعظم هزینههای فوتبال را پرداخت می
کنند.
نیروی دریایی ارتش (با نام ملوان بندرانزلی)، نیروی زمینی ارتش (با همین
نام) و سپاه پاسداران (با نام فجر سپاسی شیراز) نیز هرکدام بخشی از بار
هزینه های فوتبال را به دوش می
کشند.
راستی! این هزینه های هنگفت در کجای فوتبال هزینه میشود؟
ساخت استادیوم، تشکیل تیم های پایه در سنین مختلف، تاسیس مدارس فوتبال،
گسترش ورزش فوتبال در مدارس، خیر. ای کاش این هزینه ها صرف موارد فوق
میشد. این پولهای هنگفت فقط صرف یک چیز میشود و آنهم خرید بازیکنان
میلیاردی است. قطعااین هزینه ها آنقدر بی حساب و کتاب خرج می شود که
نمیتوان رقم دقیقی از آن بدست آورد، اما برای درک کلی آن همین بس که بودجه
سالانه کل فدراسیون کاراته که مدافع عنوان قهرمانی در جهان نیز هست، برابر
است با مبلغ قرارداد یک فصل بازی مهدی رحمتی یکی از 22 بازیکن تیم
استقلال!!!
از این مثالها فراوان است. بازیکنان میلیاردی در حالی به بازی خود مشغول
اند، که این فوتبال علارغم نظر متولیان نه تنها در شادابی فضای جامعه تاثیر
ندارد، بلکه باعث سرخوردگی مردم نیز شده است، چراکه بیش از 38 سال است که
تیم ملی قهرمان آسیا نشده است! دقت کنید فقط آسیا!! سرخوردگی مردم کاملا در
جریان مسابقات المپیک 2012 و پس از نتایج درخشان ورزشکاران در میان مردم
بازگو شد:
«حیف این پول که به فوتبالیستها میدهند.»
مخلص کلام اینکه فوتبال در ایران باآغاز دوران اصلاحات به یک پدیدهی غیر
فرهنگی (خواهشا حرکت شیث رضایی را به یاد نیاورید، منظور فقط آن نیست) و
غیر ورزشی تبدیل شده است، چراکه فوتبال در ایران خالق ناهنجاری هایی است که
دیگر نمیتوان آنرا پدیدهای فرهنگی و ورزشی دانست. البته در تولد این
پدیدهی ضد فرهنگی رسانه ملی سهم اساسی را ایفا کرده است تا جایی که همین
چند ماه پیش در اثر هیجان کاذبی که رسانه ملی به جامعه داده است نوجوانی 16
ساله در اثر ناراحتی از خداحافظی فرهاد مجیدی از فوتبال در هنگام تماشای
مراسم خداحافظی وی درگذشت. این بلای جان جامعه ایرانی، البته به یک معضل
اقتصادی نیز مبدل شده است و برخلاف نظر متولیان که آنرا یک صنعت میخوانند،
خندق اقتصاد شده است. واقعا در شرایطی که کشور زیر شدید ترین تحریم هاست،
درشرایطی که وضع اقتصادی کشور بحرانیست، با چه توجیهی 20 میلیارد هزینه
یکساله یک تیم فوتبال لیگ برتری میشود؟
البته این خرج های بی رویه تنها به دولت تدبیر مختص نشده است، به یاد
بیاورید سال گذشته در شرایطی که اعلام شد بانکها توانایی پرداخت وام ازدواج
3 میلیونی به زوجهای جوان را ندارند، وزیر محترم ورزش دولت وقت پس از خوش
اقبالی تیم ملی در برابر کره جنوبی در تهران، به هریک از بازیکنان میلیاردی
تیم ملی 20 میلیون پاداش داد و پس از راهیابی ایران به جام جهانی که اگر
بازیکن بخت برگشتهی کره آن اشتباه را نمیکرد و ایران در حسرت رفتن برزیل
می ماند، به هریک از بازیکنان 50 میلیون پاداش و مجوز وارد کردن یک اتومبیل
از خارج از کشور را هدیه دادند.
بسیار شنیده شده و آمارهای غیر رسمی نیز گواه این مطلب است که خروج
دانشجویان نخبه از کشور رو به افزایش است. دلیل خروج بسیاری از این
دانشجویان عدم حمایت مسئولین و نبود زمینهی فعالیت است. برای این مدعا
کافی است سری به بنیاد ملی نخبگان بزنید تا با سیل نخبگانی مواجه بشوید که
هزینهی اولیه اجرای طرح ها و اختراعات خود را ندارند و بدنبال وام های چند
میلیونی هستند.
معضل فوتبال حتی در افزایش ثبت نام مردم برای دریافت یارانه نقدی نیز موثر
بوده است؛ پس از آنکه دولت تدبیر نهضت «انصراف از یارانه» را در کشور به
راه انداخت، گذشته از آنکه مردم سریال «پایتخت 3» را با زیرنویس «انصراف از
یارانه» تماشا کردند و یکباره سفر تفریحی رئیس جمهور در جزیره زیبای کیش
را دیدند و یا خبر برگزاری جشن همسر رئیس جمهور در کاخ گلستان را شنیدند،
اعلام آمار و ارقام قرارداد دو تیم فوتبال پرسپولیس و استقلال، این سوال را
در ذهن مردم مطرح کرد که در اوج تحریم ها، فشارهای اقتصادی و مشکلات متعدد
توده های مردم، صرف این هزینهها چه معنایی دارد؟ و حال ما چرا باید از
دریافت یارانه انصراف دهیم؟
طبیعی است که در چنین جامعه ای، درخواست از مردم برای صرف نظر از دریافت
پول نقدی به طور ماهانه بیش از هر چیز یک مفهوم «طنز» خواهد بود و ثبت نام
بیش از 70 میلیون نفر برای دریافت یارانه نقدی کاملا طبیعی و قابل فهم
است. به هر حال باید فکری به حال این فوتبال که دیگر بلای جانمان شده کرد،
چراکه طبق گزارش امیر رضا خادم، معاون پارلمانی وزارت ورزش و جوانان در
حالی که کل بودجه وزارت ورزش و جوانان 150 میلیارد است، رقم بدهی استقلال و
پرسپولیس به 110 میلیارد تومان رسیده است. با این حساب دور از ذهن نیست که
اگر این روند ادامه پیدا کند بایستی منتظر باشیم که چندی دیگر مهندس
ضرغامی عزیز، خبر از تاسیس «شبکه فوتبال» به ریاست جواد خیابانی بدهد و
رئیس جمهور نیز لایحه تشکیل «وزارت فوتبال» به ریاست عادل فردوسی پور را
تقدیم جناب لاریجانی کند.