پرسش این است که میان حریم شخصی بهعنوان یک فرد بالغ در رابطه زناشویی و
پنهانکاری چه تفاوتی وجود دارد؟ درک این تفاوت برای ایجاد و ادامه یک
رابطه سالم و معنادار بسیار مهم است و ارزش آن را وقتی که وارد این تجربه
میشوید میفهمید. یکی از چالشهای مهم شما همواره این خواهد بود که «آیا
فقط به این دلیل که ازدواج کردهام حق داشتن حریم خصوصی را ندارم؟ آیا این
انتظار زیادی است؟آیا همسرم باید همه چیز را بداند؟
حتی چیزهایی که
من همیشه آنها را «شخصی و خصوصی» نگهداشتهام؟ آیا معیاری برای صداقت و بی
صداقتی وجود دارد؟». زوجهای زیادی مرز بین حریم خصوصی و پنهانکاری را
نمیدانند. زیرا به آنها آموزش داده نشده رابطه به چه چیزهایی احتیاج دارد و
چهچیزهایی را باید حفظ کنند و گفتنیهای یک رابطه چیست؟
علاوه
براین تشخیص اینکه شما یا شریک زندگیتان چهچیزی را از هم پنهان میکنید و
چهچیزی را متعلق به حریم خودتان میدانید ممکن است کمی گیج کننده باشد.
اولین نکتهای که باید بدانید تفاوت میان حریمخصوصی و پنهانکاری است، در
گام بعدی باید این دو مفهوم را بهخوبی درک کنید و تفاوتهایش را بشناسید.
آیا
هرگز وسوسه شدهاید تلفنهای همسرتان را کنترل کنید، ایمیلها یش را
بخوانید و در فایلهای شخصی کامپیوترش به نبال چیزی بگردید که از آن بیخبر
ماندهاید؟ این رفتار ترسناک است؛زیرا سوءِظن و نگرانی شما را نسبت به
همسرتان نشان میدهد و بیانگر درک نادرست شما از حریم خصوصی همسرتان است.
چه فرقی بین پنهان کاری و حریم خصوصی وجود دارد؟
پنهانکاری
یعنی قایم کردن برخی از واقعیتها و چیزی فراتر از حریم شخصی است. فرد
پنهانکار تمایل دارد حقایق را از دسترس دور نگهدارد. در حالیکه فرد
پنهانکار کسی را وارد حریم خصوصیاش نمیکند اما حریم خصوصی بهمعنای
پنهانکردن نیست. پنهانکاری دورنگهداشتن دیگران از حقیقتی بخاطر ترس و
نگــرانی است. فرد پنهانکار از تاثیر بیان و نشان دادن حقیقت بر دیگران
نگران است؛او میترسد اگر حقیقتی را بگوید آسیبی جسمی یا روحی به دیگران یا
به خودش وارد شود و رابطه را با بیان واقعیت خراب کند.
پنهانکاری
با احساس شرمندگی همراه است اما حریم خصوصی اینگونه نیست. ممکن است چیزی
را همیشه و بههردلیلی بخشی از حریم خودتان بدانید و شرمنده نباشید اما
چیـــزی را پنهان میکنید که از فاش شدن آن میترسید، نگران قضاوت دیگران
هستید و آن را باعث شرمساریتان میدانید. وقتی چیزی را پنهان میکنید که
فکر میکنید برملا شدن آن هزینه زیادی برایتان خواهد داشت. حریم خصوصی
خودخواسته است اما شما «مجبور» میشوید چیزهایی را پنهان کنید.
همه رازها مثل هم نیستند
توضیح
این نکته آسان نیست. زیرا شما ممکن است ارزش اخلاقی برخی از پنهانکاریها
را دستکم بگیرید. بااین حال پنهان کردن بعضی چیزها چندان مهم نیست و ارزش
اخلاقی زیادی ندارد مثلا اینکه فکر کنید«از اینکه اینجور پیراهنها رو
میپوشه خوشم نمیاد، کاش میشد تیپشو عوض کنه»یا خدای من باز ولخرجی رو
شروع کرد»فکرهای پنهانی خیلی مهمی نیستند. هیچ کس همه احساسات درونیاش را
مطرح نمیکند.
همیشه چیزهایی هستند که بیان نمیشوند. خوشبختانه
میان عملکرد زبان و فکر یک اصلاحگر وجود دارد و مانع از آن میشود که هرچه
بخواهید را بگویید. اما بعضی رازهای کوچک میتوانند خطرناک باشند و البته
ممکن است رازی که شما خیلی بزرگ تصور میکنید در رابطه شما تاثیر مخربی
نداشته باشد.
رازهای کوچکی که اعتماد را ویران میکنند
ترس
از واکنش همسرتان ممکن است باعث پنهان کاری شما بشود. بههمین دلیل ممکن
است به همسرتان نگویید چقدر خرج کردهاید و یا وقتی با دوستانتان خوش
میگذراندید به همسرتان بگویید سرکار بودهاید. فاصله از همین جا ایجاد
میشود. هر پنهانکاری کوچک شما را به سوی پنهان کاریهای بزرگتری
میکشاند. چیزی که از بین میرود اعتماد متقابل شما و همسرتان است. از کجا
معلوم که او هم به شما راست بگوید همانطور که شما هم بیشتر مواقع راستش را
نمیگویید؟
رازهایی که ارتباط شما و همسرتان را زیر سوال میبرد
این
رازها شامل اعمال و رفتار، باورها و بخشی از وجود خودتان است که آنها را
بخاطر ترس مطرح نمیکنید. شما نگران تاثیر بیان حقیقت بخاطر خودتان، یا
واکنش همسرتان و یا تاثیرات جانبی آن روی رابطه هستید.
خیانت، مصرف
مواد مخدر یا الکل، عادتهای جنسی خاص، علاقههای جنسی متفاوت چیزهایی
هستند که اگر فاش شوند حتما تاثیری منفی روی رابطهتان خواهند داشت.
همسرتان را دوست دارید اما گرفتار یکی از این مسائل هستید و اگر راستش را
بگویید همه چیز را از دست میدهید پس تا آنجا که میتوانید مخفی کاری
میکنید.
شخصیتی که خودش نیست
وقتی
همیشه چیزهایی را پنهان میکنید از خودتان شخصیتی دروغین میسازید و آنچه
واقعا هستید را پنهان میکنید. شما و رازهایتان کسی که نیستید و حقیقتی که
پنهان میکنید. زمانی که حقایق آشکار شوند و رازها فاش شوند بدون شک ارتباط
شما با همسرتان دچار مشکلات جدی خواهد شد. همسرتان احساس میکند به او
خیانت شده، دچار احساس ناامنی میشود، خود را قربانی دروغهای شما میداند.
بسیار سخت و حتی غیرممکن خواهد بود چیزهایی که در این دگرگونی از دست
میروند را بازیابی کرد.
حریم خصوصی را دوباره معنا کنید
حریم
خصوصی چیزی است که شما را از دیگران جدا میکند. مسائل خصوصی رفتارها،
باورها و دیدگاههای خاص شما و حریم جسمی و جنسی شما است. رویاها،
فانتزیها و خیالات شما، احساسات شما آنگونه که دنیا را درک میکنید
وبـــاورهای معنوی تان حریم شخصی هستند.
بعضیها فکر میکنند باید
همه چیز را درباره زندگی شریک زندگیشان بدانند. آنها میخواهندهر لحظه
بدانند همسرشان چه میکند؟ با چه کسی است؟ و حتی چه میخورد. بیش از حد
دانستن باعث گله و شکایت خواهد شد و گلهمندی سرطان رابطه است.
شما کتابی گشوده نیستید
حریم
خصوصی، فضای شخصی است، فرصت و امکانی است که شما را از دیگران و همسرتان
جدا میکند و به شما امنیت روانی میدهد. کسی نباید به بهانه همراهی و
همبستری با شما حریمها را از بین ببرد. اگر کسی محدودیتهای روحی، روانی و
جسمی شما را رعایت نکند او متجاوز است و شما مورد آزار و خشونت قرار
گرفتهاید.
اگر چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد؛دلیلی برای نگرانی وجود ندارد
حریم
خصوصی نیازی انسانی است. فقط کسی که خودش صادق نیست حریم خصوصی دیگری را
نقض میکند. شما ممکن است پنهان کاری نکنید و یا تمایلی به آن نداشته باشید
اما همه چیز را نگوییید فقط به این دلیل که شریک زندگیتان بی دلیل
نگرانی ایجاد میکند. اگر همه چیز را بگویید او با شما مثل یک بچه رفتار
خواهد کرد، تحقیرتان میکند ودعوا و درگیری بیاساسی پیش خواهد آمد.
شما
به همسرتان نمیگویید پولی را گم کردهاید چون او قشقرق بهپا خواهد کرد و
اشتباه انسانی شما را مثل پتکی بر سرتان خواهد کوبید. شما نمیخواهید
پنهان کاری کنید اما همه چیز را نمیگویید چون دلایلی برای نگرانی وجود
دارد. پنهان کاری شما اشتباه نیست اما یک اشتباه بزرگ در ارتباط شما وجود
دارد و در هر صورت باید برای آن فکری بکنید.
حریم خصوصی فرصتی برای استقلال و ابراز هویت است
حریم
خصوصی ابزاری برای حفظ هویت شماست نه ابزاری برای پنهان کاری. برای سلامت
روانی خودتان باید به کمک «خودتان» و بدون فشارهای بیرونی هویتتان را حفظ
کنید. حریم خصوصی ایستادن میان خود و فشارها و نیروهای بیرونی است.
شما نیاز به گفتگو دارید نه پیشفرضهای شخصی
شما و همسرتان دیدگاه مشترک و مسلمی درباره حریم خصوصی و محدودیتها
ندارید. اگر درباره این مساله حرف نزنید حتما دچار مشکلات دیگری خواهید شد.
بحث درباره این مساله ضروری است. شاید شما و همسرتان هردو به این نتیجه
برسید نیازی به حریم خصوصی ندارید.
اگر به این توافق رسیدید و
توانستید بدون هیچ مسالهای رابطه را پیش ببرید که لابد برای ارتباط شما
خوب است. اما اگر هربار مساله تازهای پیش میآید، یکی از شما به دیگری
سوءظن دارد، بیاعتماد است و یا حتی از روی علاقه بیاندازه دیگری را زیر
نظر میگیرد، کنترل میکند و چیزهایی را پنهان میکند ؛مجبور هستید بیشتر
درباره این مساله حرف بزنید و مرزها را مشخص کنید.