به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، پنجشنبه 28 فروردین خبری از سوی رسانههای معاندنظام مبنی براینکه محکومین بند 350 زندان اوین در آنچه که به آن اعتراض از نحوه «بازررسی» یاد شده مورد تهاجم ماموران قرار گرفتهاند، منتشر شد. در این میان اما نکته جالب توجه آن است که چرا باید برخی زندانیان از تفتیش و بازررسی بند خود در هراس باشند؟
شاید ادعای رخداد این حادثه یکبار برای همیشه مشخص کند که چگونه وسایل ارتباطی به داخل محیط زندان انتقال داده میشود و از سویی دیگر اخبار معنیدار توسط چه افرادی در اختیار سرویسهای جاسوسی به همراه نوادگان آنها یعنی بیبیسی فارسی و صدای آمریکا قرار میگیرد.
* حملهای که ساخته شد/ از «اوین» تا «لندن»
مخابره ساختگی درگیری بین نیروهای انتظامی و زندانیان بند 350 اوین، خبر از طراحی توطئه جدیدی از سوی ناامیدان فتنه 88 برای ساخت معجونی از مظلومنمایی با چاشنی سیاهنمایی میداد.
پس از انتشار این ادعا از سوی سایت کلمه، اولین بار زنگها برای خط بیبیسی فارسی وابسته به خاندان سلطنتی انگلیس به صدا درآمد و روایتی ساختگی در این باره منتشر شد.
این شبکه وابسته به وزارت امور خارجه انگلیس، با پرداختن به این موضوع به مصاحبه با مادر یکی از محکومین میپردازد که در این مکالمه وی به این شبکه میگوید: «ما هیچ خبری نداریم و به شدت نگران هستیم، [شنیدهایم] تعدادی مجروح و تعدادی را با ضرب و شتم به انفرادی بردند. خود این بیخبری ما را در این چند ساعت نگران کرده است.»
البته مشخص نیست وقتی این شخصی «هیچگونه خبری ندارد» چطور وارد جزئیات میشود و سناریویی از پیش طراحی شده را شرح میدهد!
مادر یکی از این متهمین در این خصوص ادعا میکند: «سالها است که تلفن ندارند (این درحالی است که در جریان بازرسیها تعداد زیادی گوشی موبایل کشف شد) از این هفته تا آن هفته بیخبریم، تا دوشنبه (زمان ملاقات) ببینید به ما چه میگذرد. چرا میخواهند به اذیت و آزار ما اضافه کنند، سرگردان هستم که از کجا خبر بگیرم، نمیدانم صدایم را چگونه به گوششان برسانم، چرا به ما هیچ خبری نمیدهند، آخر چه اتفاقی آنجا افتاده است؟
* وقتی «بازرسی همیشگی» سوژه ماجراجویی میشود
اما آیا واقعاً برخوردی صورت گرفته است؟ این سؤالی بود که برای مخاطبان ایجاد شده بود و همه میخواستند بدانند چه موضوعی باعث شده است عناصری که در خوش خدمتی به بیگانگان همواره در ردیف اول بودهاند اینطور علیه جمهوری اسلامی تاختوتاز میکنند.
«بازررسی» از جمله قوانینی است که در هر بازداشتگاهی وجود دارد و بصورت روتین نیز انجام میشود، بر همین اساس، این اولین نقطه فضاسازی رسانههای غربی بود.
اما مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری کشورمان در تشریح جزئیات این خبر، گفت: «طبق مقررات زندان، روزانه از بندهای مختلف بازدید و بازرسی میشود، که در یکی از این بازرسیها در دو اتاق، زندانیان برای بازرسی مقاومت نشان دادند و این مقاومت منجر به درگیری شد.»
همچنین رئیس سازمان زندانها نیز در یکی از برنامههای صداوسیما در واکنش به اتفاقات بند 350 زندان اوین توضیح داد که چگونه در بازرسیها سعی شده بود هیچ برخوردی صورت نگیرد و در تصاویر مستند نیز نشان داده شد که حتی با عبور از ملاقات «کابینی» برای راحتی افراد زندانی، دیدارهای حضوری ترتیب داده شده بود تا بدین ترتیب هرگونه بهانهجویی از آنها گرفته شود.
* تصاویر مستند دروغ میگوید یا شنیدهها؟
در ادامه تصاویر پخش شده مشخص شد که برخی زندانیان با پرتاب شی به سمت شیشههای محوطه هواخوری و شکسته شدن آن به عمد، دست خود را در شیشههای شکسته فرو میکردند تا با ایجاد جراحت، از «خون» به مقصود برسند.
شبکه سلطنتی بریتانیا همراه با صدای آمریکا با تحریف واقعیت مدعی شد لباس شخصیها به داخل اندرزگاه هجوم بردهاند و این درحالی است که ماموران بازداشتگاه همگی در حین کار، لباس شخصی به تن دارند و تنهانیروهای یگان با لباس فرم به انجام وظیفه میپردازند.
در قسمتی دیگر بصورت مستند نشان داده شد برای ارتباط بهتر ماموران با زندانیان، شخصی از خود زندانیها به عنوان نماینده بند معرفی شده است در حالیکه که تریبونهای غربی عنوان میکنند زندانیان از هیچ حقی برخوردار نیستند.
جای تعجب دارد با وجود اینکه انجام بازررسی و اظهارات زندانیان به تصویر کشیده شد اما هیچگونه آثاری از جراحت در زندانیان دیده نشد ولی اصرار بر تکرار ادعاهای ضدحقوق بشری در ایران با بستهبندیهای گوناگون ادامه دارد!
در ادامه همین جریانسازیها سازمان عفو بینالملل نیز با صدور بیانیهای از مسئولان ایرانی خواست به وضعیت جسمی زندانیان مصدوم رسیدگی کنند و امکانات پزشکی در اختیار مجروحان بگذارند.
قطبهای یک فضاسازی آشکار شده است؛ سازمانهای خودساخته حقوق بشری همیشه پیشقدم هستند و امروز بند 350 زندان اوین نیز دستاویزی شده است تا مقاصد دیگری در قالب این موضع بیان شود.
* دیروز ندا آقا سلطان و ترانه موسوی؛ امروز بند 350 اوین
در جریان اردوکشیهای خیابانی سال 88 نام ترانه موسوی به عنوان یکی از کشتهشدگان مطرح و گفته شد او در جریان درگیریها کشته شده است. سناتور مک کاتر نماینده سنای امریکا نیز در جلسه علنی نه تنها از وی نام برد که حتی عکس او را نیز در سنای آمریکا به نمایش گذاشت تا ارتباطی واقعی بین داخل و آنسوی مرزها مشخص شود؛ اما حیرتانگیز آنکه مشخص شد چنین شخصی وجود خارجی ندارد و حتی فراخوان داده شد که اگر ترانه موسوی چهارمی هم وجود دارد خود را معرفی کند، اما هیچگاه خبری نشد!
* زندانی یا گزارشگر بیبیسی؟ / وقتی خانواده زندانی نقش کاتالیزور را بازی میکند
در کنار برخی مجرمین که با مماشات مامورین، وقایع را آنطور که دلخواه است بازگو میکنند، خانواده برخی از عناصر فعال در فتنه 88 در اعتراض به آنچه بدرفتاری خوانده میشود بسرعت روی خط شبکههای معاند میآیند تا تنور دروغپراکنی را داغتر کنند.
با توجه به سابقه ارسال اخبار از داخل زندان به رسانههای بیگانه و ارتباط خانواده برخی از این زندانیان با این شبکهها میشود گفت وقایع اخیر ریشه در اقدام دیروز آنها دارد و باید میدانستند این بیپرواییها میتواند توسط شبکه عظیم تبلیغاتی غرب تبدیل به «داستان پردازی» شود.
*پیوند رسانههای داخلی با بیبیسی/ سرنخ در دستان اصلاحطلبان است
همچنین در ادامه این فضاسازیها تعدادی از رسانههای نزدیک به جناح اصلاحات با «تردیدافکنی» کمک بسزایی به جریان تبلیغاتی غرب کردند.
* وقتی ضد انقلاب برای از دست دادن «رابطها» نگران است/پشت پرده ارتباطات افشا شد
با این همه اما جریان ضدانقلاب با نگرانی خاصی در حال رصد کردن این موضوع است که نشان میدهد ضربهای سخت به ساختار جوسازیهای غرب وارد شده است.
رادیو فردا وابسته به اسرائیل پس از اینکه در تفتیش بدنی زندانیان، وسائل ارتباطی ضبط شد و دیگر از گزارشهای آنلاین از درون زندان خبری نبود با موضعی منفعلانه این موضوع را نادیده گرفته و در صفحه وبسایت خود نشانی از پیگیری ماجرا بروز نمیدهد.
همچنین یکی دیگر از روزنامههای حامی جریان فتنه خواسته با طفره رفتن از پرداختن به این موضوع در شماره روز 3 اردیبهشت خود، کذب بودن این اتفاق را سانسور کرد.
دیگر روزنامه نزدیک به جریان اصلاحات نیز در روزهای پس از این اتفاق تنها با اخبار ترحم برانگیز بدنبال آن است که نشان دهد مسئولان داخلی برای پیگیری این موضوع تلاش گستردهای را آغاز کرده اند.
بیبیسی فارسی هم با ادامه دادن این جریان در مطلبی که در سایت خود منتشر کرده است،اینطور مینویسد: « قابل درک است که حکومت ایران، تمایل به مدیریت کمهزینه بحرانی داشته باشد که در پی حمله به بند 350 و با مسئولیت مستقیم سازمان زندان ها ایجاد شده است. اما به نظر می رسد که تنها نتیجه تلاشهایی که تاکنون برای حل این بحران صورت گرفته، جلب توجه رسانهها به مسئولین در سازمان زندانها بوده که اظهارات او، به گونهای روزافزون برای حکومت پرهزینه است»
به این ترتیب به صورت علنی این شبکه با فرار رو به جلو به پیشداوری پرداخته است و عجولانه اعتراف میکند که از رسانه ها «جلب توجه» صورت گرفته است.
همین خطهای آشکار نشان میدهد تلاش صورت گرفته برای موجسازی نتیجه نداده و با ناراحتی تمام هرچند بصورت غیرمستقیم غربیهابه شکست القاء پروژه وارونهنمایی اعتراف میکنند.
ارتباطات که تا دیروز برقرار میشد قطع شده است؛ با سوختن مهرههایی همچون اردشیر امیرارجمند که دلالی سیاسی انجام میداد حالا آخرین امیدهای جریان فتنه نیز از بین رفته است و مشخص شده است دیگر خبری از تماسهایی که تا دیروز به راحتی برقرار میشد نیست.
به این ترتیب باید تاکید کرد عناصر فعالی که در جریان فتنه 88 در داخل زندان و یا خارج از آن با ترفندهای خاص به جاسوسی میپرداختند،حالا تمام نقشهها را نقش بر آب میبینند.
* سهل انگاری بدون هزینه نیست
از سویی دیگر در کنار همه این وقایع، تجهیزات ارتباطی متنوعی که از زندانیان امنیتی کشف شده است، ماجرا را کمی تاسفبار میکند، اینکه چگونه سهلانگاری، تبدیل به «وسیله»ای برای تهمت علیه نظام میشود، جای پرسش دارد.
وجود سیمکارتهای گوناگون و گوشیهای موبایل نشان میدهد مراقبتهای لازم از سوی مسئولان ذیربط صورت نگرفته است و این نکته تاثیر بسزایی در کمک به اجرای نقشههای فرصتطلبانه کرده است.
سهلانگاری بدون هزینه نیست؛ دیدارهای آزادانه برخی محکومین با خانواده نیز تعجب برانگیز است؛ افرادی که در ساختن «کوه» از «کاه» خبره هستند به خوبی میدانند هیچ فرصتی را نباید از دست داد و رفتن فرصت خسارتآور است.
قبلا نیز دختر میرحسین موسوی در جریان ملاقات خود با پدرش با طرح یک موضوع خلاف واقع سعی کرد نشان دهد ماموران امنیتی او را مورد آزار قرار دادهاند و به این ترتیب به تهیه خوراک پرداخت که وجود سابقه رفتارهای اینچنینی میتواند یک هشدار جدی باشد.
البته پس از بروز این اتفاقات آیت االه آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه روز 3 اردیبهشت طی نامه ای غلامحسین اسماعیلی را از ریاست سازمان زندانها برکنار کرد و در سمتی دیگر وی را منصوب نموده تا نشاندهنده برخورد قاطع نظام با اهمالگران باشد.