نشست وزراي خارجه پنج کشور ساحلي درياي خزر ديروز سه شنبه به منظور تعيين دستور کار چهارمين نشست سران کشورهاي ساحلي درياي خزر، برگزار شد. اگر چه نشست هاي تعيين رژيم حقوقي خزر به صورت دوره اي و مرتب در سطح معاونان وزراي خارجه برگزار مي شود اما مباحث تعيين رژيم حقوقي اين پهنه آبي حداقل در ايران و پس از اوج گيري مباحث مربوط به مسئله هسته اي چندان مورد توجه رسانه ها و افکار عمومي نبوده است . در عين حال برگزاري نشست روز گذشته از اين حيث که دستور کار نشست چند ماه آينده سران کشور هاي ساحلي خزر را تعيين مي کند مي توان مهم ارزيابي کرد.
براساس منطق حقوقي تنها رژيم حقوقي مستقر در خزر در شرايط فعلي همچنان معاهده 1921 و 1940 ايران و روسيه است اما بايد پذيرفت که در عمل اين موافقت نامه ها به واسطه به وجود آمدن چند کشور جديد در سواحل خزر پس از فروپاشي شوروي و رويکرد هاي يک جانبه و توافق هاي دوجانبه برخي کشور هاي ساحلي از جمله آذربايجان و قزاقستان ،ترکمنستان و حتي روسيه دستخوش تغييرات جدي شده است . در سال 1921 ميلادي قراردادي بين ايران و شوروي در ارتباط با اين دريا بسته شد که در آن قرارداد، درياي خزر، درياي مشترک شوروي و ايران تعريف شده است و قرارداد بعدي نيز در سال 1940 بين دو کشور منعقد شد که در ارتباط با کشتيراني بود و در آنجا نيز دوباره از واژه «درياي مشترک» استفاده شده است. اما اين واژه «درياي مشترک» هيچگاه به معناي سهم مشترک دو طرف نبوده و اصولا هيچ تحديد حدودي نيز به عمل نيامده و رويه استفاده نيز حکايت ديگري دارد.
ضمن اين که شکل سواحل نيز چندان با مفهوم اشتراک به معناي تساوي 50 درصدي همخوان نيست . از هفت هزار کيلومتر ساحل خزر فقط 680 کيلومتر يا به عبارتي 10 درصد خط ساحلي آن در اختيار ايران است که اين خط ساحلي به واسطه اين که مقعر مي باشد اگر مبناي تقسيم و تحديد حدود براساس کنوانسيون 1982 حقوق درياها قرار گيرد عملا اجحاف گسترده اي نسبت به حق ايران اعمال خواهد شد . ضمن اين که سواحل جنوبي خزر که در اختيار ايران است برخلاف سواحل شمالي که عمقي تا حد کمتر از 50 متر دارد اما در مناطق جنوبي يعني سواحل ايران تا 1000متر عمق دارد که عملا استفاده از منابع انرژي بستر آن براي ايران هزينه زيادي خواهد داشت. ضمن اين که به واسطه جريان آبي اين دريا عمده فاضلاب ريخته شده از سوي ديگر کشورهاي ساحلي به سواحل ايران هدايت مي شود . با توجه به مجموع اين شرايط و پيشينه تاريخي استفاده ايران از اين پهنه آبي و همچنين حقوق بين الملل که در اين موارد با درنظر گرفتن تمامي شرايط -و نه فقط شکل جغرافيايي سواحل براي تعيين حدود – براسا س قاعده «انصاف » يا Equaity راي به تقسيم مي دهد.
در اصل انصاف براساس مجموعه شرايط اوضاع و احوال ، مقعر بودن سواحل يا محدب بودن و عوامل ديگر از جمله پيشينه تاريخي و حتي فرهنگي منطقه ،وضعيت يک کشور را که براي دريافت سهم از پهنه آبي در شرايط مناسبي قرار ندارد در نظر مي گيرند و بنا براين سهم بيشتري از قاعده تقسيم به آن کشور مي دهند .در مورد ايران نيز چون سواحل ايران مقعر است و طبيعت به ضرر ما بوده اين مسائل در اعمال اصل انصاف در تقسيم بايد در نظر گرفته شود که براساس اعمال اين اصل سهم ايران ا ز خزر حدود 20 درصد خواهد بود. همچنانکه در اکثر اختلافات تحديد حدود که در حقوق بين الملل پيش آمده ديوان بين المللي دادگستري براساس قاعده انصاف راي داده است . به طور مثال در قضيه درياي شمال ،در اختلاف بين مالت ،ليبي و ليبي – تونس ،آمريکا و کانادا در مورد خليج ماين هم ديوان براساس قاعده انصاف راي داد که ايران نيز بايد با تاکيد بر اصل منافع ملي اين پهنه آبي را پيگيري کند.
براساس مصوبه شوراي عالي امنيت ملي که چند سال قبل و در دوره دولت اصلاحات ابلاغ شد هيچ کشوري نبايد در منطقه 20 درصدي بستر و زير بستر مورد نظر ايران بهره برداري و حتي امور اکتشافي انجام دهد. - کما اين که بخش عمده اي از منابع نفت و گاز منطقه خزر جنوبي در همين محدوده ۱۷ تا ۲۰ درصد قرار دارد - سياستي که تا امروز نيز به درستي پيگيري شده است و اظهارات روز گذشته ظريف در اجلاس خزر در مسکو مبني بر اين که « ايران به عنوان يک طرف ذي نفع اعتقاد دارد که مذاکرات ثمربخش براي تدوين نظام حقوقي جامع و پايدار مبتني بر اصول و موازين حقوق بين الملل، منصفانه بودن نتايج تحديد حدود، اتفاق آراي پنج جانبه و انحصار حاکميت، حقوق حاکمه و صلاحيت در اين دريا صرفا به پنج کشور ساحلي بايد هر چه سريعتر به نتيجه برسد» نشان مي دهد که ايران همچنان اين سياست را پيگيري مي کند. در عين حال تاکيد بر اين سياست بايد با استفاده عملي از محدوده مورد نظر به ويژه منابع نفت و گاز آن با سرعت بيشتري ادامه يابد.
نشست شهريور ماه سران خزر در مسکو 4 سال پس از نشست سران در باکو در حالي برگزار مي شود که تحولات عمد ه اي در عرصه بين الملل و منطقه همچون توافق ژنو و بحران اوکراين به وقوع پيوسته است که مي تواند خط مشي هاي جديدي را براي برخي سران کشورهاي حاشيه خزر ترسيم کند.آيا نشست آينده سران خزر کلاف سردرگم تعيين رژيم حقوقي بزرگترين درياچه جهان را باز خواهد کرد؟
اصلاحات لازمه يك كشور و يك ملت است. ما براي رسيدن به چشمانداز كلي نظام به اصلاحات نيازمنديم زيرا بدون اصلاحات به اهداف خود نخواهيم رسيد.اصلاحات هم درون افراد را دربرميگيرد و هم قوانين و مقررات، هم رفتارها و هم جامعه را شامل ميشود. اصلاحات داراي چهار شاخص عمده است كه اين شاخصها عبارت اند از عدالت،كارايي، هزينه اثربخشي و و كيفيت. اگر اصلاحطلبان اين اصول را بپذيرند پيشرفت ميكنند و در انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي نيز موفق خواهند بود زيرا مردم به نوآوران و خلاقان تمايل زيادي دارند و اين اصول هم موجب ايجاد نوآوري و پيشرفت ميشود.در واقع در برنامهها، ساختارها و سياستها بايد به دنبال كيفيت بهتر، اثربخشي، كارآمدي و عدالت بود.
با اين وجود عدهاي كه خود را مخالف اصلاحات معرفي ميكنند نميتوانند بگويند كه اصلاحات اشتباه است بلكه آنها ميتوانند اظهار كنند كه استراتژياي كه اصلاحطلبان انتخاب كردند اشكال دارد.اين افراد با شخصيتها مشكل دارند ولي مخالفت خود را با اصلاحات نشان ميدهند اما اصلاحات خدشهبردار نيست و نميتوان اصلاحطلب نبود.
اين نكته را بايد در نظر داشت كه اصول نظام غير قابل تغيير است اما رفتارها قابليت تغيير را دارند پس اصلاحات بايد در كشور نهادينه شود. دولت هم اگر اصلاحات انجام ندهد شكست خواهد خورد. زيرا دولت بايد در وضعيت سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه اصلاحات انجام دهد. در اين بين عدهاي از طرفداران اصلاحات هم تعريف دقيقي از اصلاحطلبي ندارند، اين درحالي است که نگاه اصلاحطلبي نبايد تك بعدي باشد. اصلاحطلبان بايد نگاهي جامع داشته و از نگاه سياه و سفيد به مسايل نيز پرهيز كنند. اصلاحات به معناي حركت تدريجي رو به جلو است و نبايد اصلاحات را با انقلاب اشتباه گرفت. اين روزها مباحثي درباره تشکيلات اصلاحات و جبهه اصلاحطلبان مطرح ميشود، اما بايد به اين نکته توجه کرد كساني كه در اين جبهه قرار ميگيرند بايد در مفاهيم اصلاحات به اشتراك نظر برسند و همه مسايل را اصلاحاتي ببينند و نه سياسي.اگر اصلاحات به معناي واقعي كلمه به يك فرهنگ تبديل شود،اين جبهه موفق خواهد بود.با اين حال در چنين مجموعهاي نگاه سياسي بيشتر حاكم است تا نگاه علمي.