به گزارش پايگاه 598 به نقل از مشرق، هیچوقت برای خواندن کتاب «نامههای فهیمه» دیر نیست. کتابی که هیچ وقت از تازگی نمیافتد و کلام عاشقانه و عارفانه نویسنده این نامهها همیشه میتواند با قلب و احساس خواننده بازی کند.
«نامههای فهیمه» مجموعهای از نامهها و یادداشتهای مرحومه فهیمه بابائیانپور است که برای همسرش غلامرضا صادق زاده نوشته و همچنین همسرش نیز پاسخ هایی به او داده است.
فهیمه بابائیانپور، پس از شهادت غلامرضا با برادرش علیرضا ازدواج کرد و تا زمان فوتش با او بود. فهیمه به علیرضا نیز 18 نامه نوشت که تعدادی از آن نیز در این کتاب آمده است.
کتاب «نامههای فهیمه» که به کوشش علیرضا کمری در چهار بخش سرآغاز نامه، یادداشتها، نامهها و ضمیمهها گردآوری شده، بیست و یک بار به چاپ رسیده و هنوز هم از فروش خوبی در بین آثار انتشارات سوره مهر برخوردار است.
قریب به بیست و پنج سال پیش (سال 68) مادر فهیمه بابائیانپور تعدادی از این نامهها را برای چاپ به روزنامه جمهوری اسلامی ارسال کرد که علیرضا کمری اولین بار از طریق علی عظمائیان با نامهها آشنا شده و مصمم به گردآوری و چاپ این کتاب شد. این نامهها از 3 تا 24 بهمن 68 در شش شماره در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسید.
فهیمه در کنار غلامرضا(نفر اول از چپ)
چاپ اول کتاب در ابتدای دهه هفتاد صورت گرفت و مورد توجه خوانندگان قرار گرفت.
فهمیه بابائیانپور در فروردین ١٣٤٣ به دنیا آمد و در هفتم فروردین ١٣٦٧ در حادثهای ناگهانی درگذشت.
شهید غلامرضا صادق زاده هم که مشغول پاکسازی مین های به جا مانده در خرمشهر پس از آزادسازی این شهر بود، بر اثر انفجار این مین ها به شهادت رسید. غلامرضا پس از عملیات بیت المقدس و در اواخر خردادماه 61 برای آخرین بار به تهران آمد و فهیمه به خاطر خوابی که در همان روزها دیده بود، اطمینان داشت که پس از این همسرش را نخواهد دید.
پس از انفجار، تنها چیزی که در میان پیکر متلاشی غلامرضا به چشم می خورد، حلقه ازدواجش بود که رویش نوشته شده بود: تنها ره سعادت/ ایمان، جهاد، شهادت...
فهیمه بر سر پیکر پاره پاره همسرش حاضر شد در حالی که پیراهن سفید پوشیده بود و فریاد می زد: ای همسر شهیدم، شهادتت مبارک... و در مراسم ختم نیز گفت: این ختم نیست که آغاز است؛ آغاز راهی که همسزم آن را پیمود...
فهیمه تا یک سال سفید پوشید و تاکید داشت که اگر غلامرضا به مرگ طبیعی رفته بود باید عزاداری می کرد. او حتی با غلامرضا خداحافظی هم نکرد.
فهیمه در چهلمین روز شهادت غلامرضا نمایشگاهی از عکس های او برپا کرد تا سیر زندگی همسرش را به همه نشان دهد. او همچنین بر سر مزار غلامرضا بر ادامه راه همسرش تاکید کرد.
از شهید غلامرضا نیز یادداشت هایی برجامانده است که بعدها در قالب چند کتاب از جمله «یادداشت های سوسنگرد» به چاپ رسید.
فهیمه در کنار پیکر غلامرضا با پیراهن سپید
غلامرضا بر ازدواج مجدد فهیمه بعد از شهادتش تصریح کرده بود و به همین خاطر بود که به پیشنهاد ازدواج علیرضا(برادر غلامرضا) جواب مثبت داد.
با اینکه پسر دیگری از خانواده صادق زاده با نام عبدالرضا به جبهه رفته و مفقودالاثر شده بود اما باز هم فهیمه به رفتن همسرش علیرضا به جبهه تاکیدداشت و او را به این کار ترغیب می کرد.
فهیمه در آخرین روز زندگی اش به زیارت حضرت معصومه (س) رفت و در آنجا بر اثر حادثهای جانسوز به دیار حق شتافت.
کتاب «نامههای فهیمه» پر است از کلمات و عبارت هایی که خواننده را از فضای اطراف جدا کرده و به عمقی عاشقانه و عارفانه می برد. تداوم احساسات فهیمه با غلامرضا و علیرضا در طول زندگی اش، نشان می دهد که او، این جملات و عبارات را از اعماق قلب و احساسات رقیقی استخراج کرده که منشأیی خدایی دارد.
در کتاب «نامههای فهیمه» وصیت نامهای از فهیمه نیز به چاپ رسیده که او در سن نوزده سالگی نوشته است. همچنین تعدادی از دستنوشته ها کلیشه شده و چند فریم عکس نیز به انتهای کتاب ضمیمه شده است.
«نامههای فهیمه» را می شود از کتابفروشیهای سوره مهر (حوزه هنری) یا کتابفروشیهای معتبر تهیه کرد. نمایشگاه کتاب تهران(10 تا 20 اردیبهشت) هم فرصت خوبی است برای خرید این کتاب.