ايران ممکن است در سه دوره
پيشين حضورش در جام جهاني هيچ گاه به دور دوم اين رقابتها نرسيده باشد اما
اين بدان معنا نخواهد بود که حضور آنها در اين تورنمنت فراموش شدني است.
زماني
که اين تيم از غرب آسيا در اين رقابت جهاني حضور يافته ممکن است اين
تورنمنت را خيلي زود ترک کرده باشند اما اتفاقهاي رخ داده در اين جام براي
آنها تا مدت زيادي در خاطر باقي ماندهاند.
با توجه به آنکه آنها
مقابل تيمهاي آرژانتين، نيجريه و بوسني و هرزگوين بازي دارند، عملکرد آنها
زير نظر کارلوس کيروش در اين جام جهاني ميتواند به يک بخش خيلي خوب بدل
شود. اين چهارمين حضور آنها است، با اميدي تازه.
همه چيز به جام
جهاني 1978 در آمريکاي جنوبي بازميگردد. ايران با هلند، اسکاتلند و پرو
همگروه شد. گروهي سخت که براي تيمي که در سه ديدار مرتکب چهار پنالتي شد و
يک گل به خودي هم داشت. دو پنالتي در ديدار با هلند رخ داد تا هر دو آنها
توسط رابي رنسنبرينک تبديل به گل شده و هلند سه بر صفر به برتري برسد. دو
پنالتي ديگر هم در ديدار با پرو که ديدار پاياني گروه بود رخ داد که
تئوفيليو کوبيلاس آن را وارد دروازه ايران کرد.
نقطه مثبت حضور
ايران در آن جام جهاني تساوي يک بر يک مقابل اسکاتلند بود. اتفاقي که نام
ايران را بر سر زبانها انداخت. ارتش تارتان با اميد بسياري و تحت مربيگري
الي مکلئود با اين اميد به جام جهاني آمده بود که قول حضور در چهار تيم
پاياني را به هوادارانش داده بود. در واقع اين تيم کمي بيش از حد اعتماد به
نفس داشت. آنها در شرايطي در ديدار نخست مقابل پرو ايستادند که تصور
ميکردند سه امتياز کامل را ميگيرند اما شکست خوردند. ديدار دوم هم مقابل
ايران بود. ديداري که باز هم تصور ميکردند هر سه امتياز از آن آنها است.
ايران از دروازهباني با استعداد به نام ناصر حجازي در ترکيب خود بهره
ميبرد. حجازي به خاطر انقلابي که در سال 1979 در ايران رخ داد شانس حضور
در باشگاه منچستريونايتد را از دست داد اما او پس از آن هم در داخل و هم
خارج از زمين به اسطوره ايرانيها بدل شد.
جانشين حجازي در چارچوب
دروازه تيم ملي فوتبال ايران دو دهه بعد يعني در سال 1997 درست کاري همانند
او انجام داد. ديدار پلي آف ايران و نماينده قاره اقيانوسيه يعني
استراليا. تساوي يک بر يک در ديدار رفت و در ورزشگاه آزادي مقابل 100 هزار
تماشاگر در تهران. زننده گل استراليا هري کيول جوان بود.
کيول که به
تازگي از دنياي فوتبال کناره گيري کرده است در نيمه نخست ديدار برگشت بار
ديگر براي تيمش گلزني کرد. اورليو ويدمار نيز در ابتداي نيمه دوم فاصله را
دو برابر کرد تا تري ونبلز و تيمش اميد بالايي براي حضور در جام جهاني
فرانسه پيدا کنند. دو گل ديرهنگام از تيم ميهمان اما 85 هزار تماشاگري که
در ورزشگاه کريکت ملبورن را به سکوت دعوت کرد. در تهران همه چيز برعکس بود.
به اعضاي تيم ملي گفته شد بازگشت خود به ايران را به تاخير بيندازند.
اين
پايان ماجرا نبود. قرعه کشي جام انجام شد و ايران با آمريکا در يک گروه
قرار گرفت. اين يک گره بسيار سخت بود. يک شکست خفيف مقابل تيم بسيار خوب
يوگسلاوي، ايران را در ديدار دوم در شهر ليون به رويارويي با آمريکا
فرستاد، تيمي که به شدت نياز به کسب امتياز داشت. با توجه به اينکه بيل
کلينتون پيش از آن مسابقه پيغامي براي دعوت به صلح فرستاده بود، شاخههاي
گلي که بازيکنان ايران پيش از آغاز مسابقه به بازيکنان متعجب حريف دادند
موجب شد تا نخستين پيروزي ايران در جام جهاني فوتبال (که تاکنون هم پابرجا
است) رقم بخورد.
حميد استيلي کهنه کار درست پنج دقيقه پيش از پايان
نيمه نخست با ضربه سر دروازه آمريکا را باز کرد تا همانند مارکو تاردلي به
شادي بپردازد. در حالي که 6 دقيقه تا پايان بازي مانده بود، مهدي مهدوي کيا
جوان (او سال گذشته از فوتبال کناره گيري کرد در حالي که هنوز 20 ساله به
نظر ميرسيد) گل دوم ايران را زد. برايان مکبرايد يکي از گلهاي خورده
آمريکا را جبران کرد اما سوت پايان مسابقه نشان از پيروزي دو بر يک
ايرانيها داشت.
ايران براي تاريخ سازي بايد ديدار خود مقابل آلمان
را با پيروزي پشت سر ميگذاشت اما آنها دو بر صفر به ژرمنها باختند. اين
شکست بدان معنا بود که ايرانيها بايد به خانه بازميگشتند اما به راستي
سرهايشان را به نشان افتخار بالا گرفته بودند.
هيچ هواداري از تيم
ملي ايران نميخواهد نحوه عدم صعود به جام جهاني 2002 را به خاطر بياورد.
آنها در راه رسيدن به جام جهاني 2006 آلمان از بحرينيها انتقام گرفتند.
گلهاي دقايق پاياني ايران مقابل کره شمالي در پيونگ يانگ نيز براي رسيدن
آنها به هدفشان عالي بود.
هواداران تصور ميکردند براي نخستين بار
در تاريخ کشورشان راهي مرحله دوم خواهند شد. تيمي که هدايت آن را برانکو
ايوانکوويچ کروات به عهده داشت و بازيکني چون علي کريمي که در آن زمان در
بايرن مونيخ توپ ميزد را در ترکيب داشت. علي دايي و وحيد هاشميان که پيشتر
از آن در بايرن مونيخ بازي کرده بودند نيز در تيم حضور داشتند. جواد
نکونام و آندرانيک تيموريان هم که از بازيکنان با استعداد ايران بودند در
آن تيم حضور داشتند. در گروه آنها مکزيک، آنگولا و پرتغال حضور داشتند.
گروه سختي بود اما صعود به مرحله بعد براي آنها غير ممکن نبود.
نمايش
نيمه نخست آنها مقابل مکزيک در يک بعد از ظهر خوب در شهر نورنبرگ نشان از
آن داشت که ايرانيها ميتوانند مقابل تيمهاي باتجربه نيز دوام بياورند
اما در نيمه دوم همه چيز از دستشان خارج شد. علي کريمي که خسته بود و زياد
هم روي فرم خوبي قرار نداشت از ترکيب تيم خارج شد تا مکزيکيها دو گل
ديرهنگام زده و بازي را سه بر يک ببرند. کارشناسان ايراني نمايش خوب تيمش
را ستوده و اعلام کردند تيمشان بايد اين بازي را با پيروزي پشت سر
ميگذاشته است. هواداران اين تيم در شهرهاي مختلف آلمان با حمايت و تعصب
خودشان نشان دادند که تيمشان را دوست دارند اما تيم ملي ديگر رنگ و رويي
نداشت.
پيش از آن ترديدهايي در مورد حضور يا عدم حضور علي دايي 37
ساله در ترکيب تيم ملي ايران در رسانهها و نشريات اين کشور منتشر شده بود.
همه بر اين باور بودند که او کند شده و ديگر نبايد به تيم ملي دعوت شود.
دو دستگي در رختکن تيم ملي زياد شد اما نمايش خوب ايران مقابل مکزيک و
پرتغال نشان از خوب بودن اين تيم داشت. ديدار پاياني مقابل آنگولا در
لايپزيگ پيکاري خسته کننده براي تيمهايي بود که پيش از آن حذف شده بودند.
راهيابي به جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي هم با گل پارک جي سونگ هرگونه اميدي براي حضور در اين تورنمنت را در ايرانيها کشت.
دو
سال بعد از آن کارلوس کيروش وارد فوتبال ايران شد. مردي با تجربه که موفق
شده ايران را به يکي از 32 تيم حاضر در جام جهاني برزيل بدل کند. هيچ کس
شگفت زده نخواهد شد اگر بداند اين تيم ملي سازماندهي خوبي دارد. آنها در
هشت ديدار مقدماتي راهيابي به جام جهاني فقط دو گل خوردند. بدون شک ايران
همانند کره شمالي عمل نميکند که هفت گل از حريفانش بخورد. نکته اين است که
ايران موفق شد با چهار گل لبنان را از پيش رو بردارد که اين تعداد گل به
اندازه تمام گلهايي بود که در هفت مسابقه قبلي زده بود.
آماده سازي
تيم براي حضور در برزيل يک فاجعه بوده است. آنها از زمان رويارويي با کره
جنوبي در خرداد ماه سال گذشته تنها يک ديدار تدارکاتي داشتهاند. اين در
حالي است که کره جنوبي 14 ديدار تدارکاتي را برنامهريزي کرده است.
اتفاقهايي که بين کيروش و سران باشگاه سپاهان براي عدم صدور اجازه جهت
خروج بازيکنان به اردوهاي برون مرزي نيز به دردسرهاي سرمربي افزوده است. در
ازاي اين کار کيروش هم تصميم گرفته بازيکني از سپاهان را به جام جهاني
نبرد و يا تعداد کمي را به آمريکاي جنوبي ببرد.
اتفاقهاي اينچنيني
موجب از دست رفتن انگيزه بازيکنان ميشود. بدون شک ايرانيها براي حضور در
برزيل نميتوانند انتظار بکشند زيرا ميتوانند برگ تاريخي ديگري را در کتاب
جام جهاني ثبت کنند. ايران ممکن است در سه دوره
پيشين حضورش در جام جهاني هيچ گاه به دور دوم اين رقابتها نرسيده باشد اما
اين بدان معنا نخواهد بود که حضور آنها در اين تورنمنت فراموش شدني است.
زماني
که اين تيم از غرب آسيا در اين رقابت جهاني حضور يافته ممکن است اين
تورنمنت را خيلي زود ترک کرده باشند اما اتفاقهاي رخ داده در اين جام براي
آنها تا مدت زيادي در خاطر باقي ماندهاند.
با توجه به آنکه آنها
مقابل تيمهاي آرژانتين، نيجريه و بوسني و هرزگوين بازي دارند، عملکرد آنها
زير نظر کارلوس کيروش در اين جام جهاني ميتواند به يک بخش خيلي خوب بدل
شود. اين چهارمين حضور آنها است، با اميدي تازه.
همه چيز به جام
جهاني 1978 در آمريکاي جنوبي بازميگردد. ايران با هلند، اسکاتلند و پرو
همگروه شد. گروهي سخت که براي تيمي که در سه ديدار مرتکب چهار پنالتي شد و
يک گل به خودي هم داشت. دو پنالتي در ديدار با هلند رخ داد تا هر دو آنها
توسط رابي رنسنبرينک تبديل به گل شده و هلند سه بر صفر به برتري برسد. دو
پنالتي ديگر هم در ديدار با پرو که ديدار پاياني گروه بود رخ داد که
تئوفيليو کوبيلاس آن را وارد دروازه ايران کرد.
نقطه مثبت حضور
ايران در آن جام جهاني تساوي يک بر يک مقابل اسکاتلند بود. اتفاقي که نام
ايران را بر سر زبانها انداخت. ارتش تارتان با اميد بسياري و تحت مربيگري
الي مکلئود با اين اميد به جام جهاني آمده بود که قول حضور در چهار تيم
پاياني را به هوادارانش داده بود. در واقع اين تيم کمي بيش از حد اعتماد به
نفس داشت. آنها در شرايطي در ديدار نخست مقابل پرو ايستادند که تصور
ميکردند سه امتياز کامل را ميگيرند اما شکست خوردند. ديدار دوم هم مقابل
ايران بود. ديداري که باز هم تصور ميکردند هر سه امتياز از آن آنها است.
ايران از دروازهباني با استعداد به نام ناصر حجازي در ترکيب خود بهره
ميبرد. حجازي به خاطر انقلابي که در سال 1979 در ايران رخ داد شانس حضور
در باشگاه منچستريونايتد را از دست داد اما او پس از آن هم در داخل و هم
خارج از زمين به اسطوره ايرانيها بدل شد.
جانشين حجازي در چارچوب
دروازه تيم ملي فوتبال ايران دو دهه بعد يعني در سال 1997 درست کاري همانند
او انجام داد. ديدار پلي آف ايران و نماينده قاره اقيانوسيه يعني
استراليا. تساوي يک بر يک در ديدار رفت و در ورزشگاه آزادي مقابل 100 هزار
تماشاگر در تهران. زننده گل استراليا هري کيول جوان بود.
کيول که به
تازگي از دنياي فوتبال کناره گيري کرده است در نيمه نخست ديدار برگشت بار
ديگر براي تيمش گلزني کرد. اورليو ويدمار نيز در ابتداي نيمه دوم فاصله را
دو برابر کرد تا تري ونبلز و تيمش اميد بالايي براي حضور در جام جهاني
فرانسه پيدا کنند. دو گل ديرهنگام از تيم ميهمان اما 85 هزار تماشاگري که
در ورزشگاه کريکت ملبورن را به سکوت دعوت کرد. در تهران همه چيز برعکس بود.
به اعضاي تيم ملي گفته شد بازگشت خود به ايران را به تاخير بيندازند.
اين
پايان ماجرا نبود. قرعه کشي جام انجام شد و ايران با آمريکا در يک گروه
قرار گرفت. اين يک گره بسيار سخت بود. يک شکست خفيف مقابل تيم بسيار خوب
يوگسلاوي، ايران را در ديدار دوم در شهر ليون به رويارويي با آمريکا
فرستاد، تيمي که به شدت نياز به کسب امتياز داشت. با توجه به اينکه بيل
کلينتون پيش از آن مسابقه پيغامي براي دعوت به صلح فرستاده بود، شاخههاي
گلي که بازيکنان ايران پيش از آغاز مسابقه به بازيکنان متعجب حريف دادند
موجب شد تا نخستين پيروزي ايران در جام جهاني فوتبال (که تاکنون هم پابرجا
است) رقم بخورد.
حميد استيلي کهنه کار درست پنج دقيقه پيش از پايان
نيمه نخست با ضربه سر دروازه آمريکا را باز کرد تا همانند مارکو تاردلي به
شادي بپردازد. در حالي که 6 دقيقه تا پايان بازي مانده بود، مهدي مهدوي کيا
جوان (او سال گذشته از فوتبال کناره گيري کرد در حالي که هنوز 20 ساله به
نظر ميرسيد) گل دوم ايران را زد. برايان مکبرايد يکي از گلهاي خورده
آمريکا را جبران کرد اما سوت پايان مسابقه نشان از پيروزي دو بر يک
ايرانيها داشت.
ايران براي تاريخ سازي بايد ديدار خود مقابل آلمان
را با پيروزي پشت سر ميگذاشت اما آنها دو بر صفر به ژرمنها باختند. اين
شکست بدان معنا بود که ايرانيها بايد به خانه بازميگشتند اما به راستي
سرهايشان را به نشان افتخار بالا گرفته بودند.
هيچ هواداري از تيم
ملي ايران نميخواهد نحوه عدم صعود به جام جهاني 2002 را به خاطر بياورد.
آنها در راه رسيدن به جام جهاني 2006 آلمان از بحرينيها انتقام گرفتند.
گلهاي دقايق پاياني ايران مقابل کره شمالي در پيونگ يانگ نيز براي رسيدن
آنها به هدفشان عالي بود.
هواداران تصور ميکردند براي نخستين بار
در تاريخ کشورشان راهي مرحله دوم خواهند شد. تيمي که هدايت آن را برانکو
ايوانکوويچ کروات به عهده داشت و بازيکني چون علي کريمي که در آن زمان در
بايرن مونيخ توپ ميزد را در ترکيب داشت. علي دايي و وحيد هاشميان که پيشتر
از آن در بايرن مونيخ بازي کرده بودند نيز در تيم حضور داشتند. جواد
نکونام و آندرانيک تيموريان هم که از بازيکنان با استعداد ايران بودند در
آن تيم حضور داشتند. در گروه آنها مکزيک، آنگولا و پرتغال حضور داشتند.
گروه سختي بود اما صعود به مرحله بعد براي آنها غير ممکن نبود.
نمايش
نيمه نخست آنها مقابل مکزيک در يک بعد از ظهر خوب در شهر نورنبرگ نشان از
آن داشت که ايرانيها ميتوانند مقابل تيمهاي باتجربه نيز دوام بياورند
اما در نيمه دوم همه چيز از دستشان خارج شد. علي کريمي که خسته بود و زياد
هم روي فرم خوبي قرار نداشت از ترکيب تيم خارج شد تا مکزيکيها دو گل
ديرهنگام زده و بازي را سه بر يک ببرند. کارشناسان ايراني نمايش خوب تيمش
را ستوده و اعلام کردند تيمشان بايد اين بازي را با پيروزي پشت سر
ميگذاشته است. هواداران اين تيم در شهرهاي مختلف آلمان با حمايت و تعصب
خودشان نشان دادند که تيمشان را دوست دارند اما تيم ملي ديگر رنگ و رويي
نداشت.
پيش از آن ترديدهايي در مورد حضور يا عدم حضور علي دايي 37
ساله در ترکيب تيم ملي ايران در رسانهها و نشريات اين کشور منتشر شده بود.
همه بر اين باور بودند که او کند شده و ديگر نبايد به تيم ملي دعوت شود.
دو دستگي در رختکن تيم ملي زياد شد اما نمايش خوب ايران مقابل مکزيک و
پرتغال نشان از خوب بودن اين تيم داشت. ديدار پاياني مقابل آنگولا در
لايپزيگ پيکاري خسته کننده براي تيمهايي بود که پيش از آن حذف شده بودند.
راهيابي به جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي هم با گل پارک جي سونگ هرگونه اميدي براي حضور در اين تورنمنت را در ايرانيها کشت.
دو
سال بعد از آن کارلوس کيروش وارد فوتبال ايران شد. مردي با تجربه که موفق
شده ايران را به يکي از 32 تيم حاضر در جام جهاني برزيل بدل کند. هيچ کس
شگفت زده نخواهد شد اگر بداند اين تيم ملي سازماندهي خوبي دارد. آنها در
هشت ديدار مقدماتي راهيابي به جام جهاني فقط دو گل خوردند. بدون شک ايران
همانند کره شمالي عمل نميکند که هفت گل از حريفانش بخورد. نکته اين است که
ايران موفق شد با چهار گل لبنان را از پيش رو بردارد که اين تعداد گل به
اندازه تمام گلهايي بود که در هفت مسابقه قبلي زده بود.
آماده سازي
تيم براي حضور در برزيل يک فاجعه بوده است. آنها از زمان رويارويي با کره
جنوبي در خرداد ماه سال گذشته تنها يک ديدار تدارکاتي داشتهاند. اين در
حالي است که کره جنوبي 14 ديدار تدارکاتي را برنامهريزي کرده است.
اتفاقهايي که بين کيروش و سران باشگاه سپاهان براي عدم صدور اجازه جهت
خروج بازيکنان به اردوهاي برون مرزي نيز به دردسرهاي سرمربي افزوده است. در
ازاي اين کار کيروش هم تصميم گرفته بازيکني از سپاهان را به جام جهاني
نبرد و يا تعداد کمي را به آمريکاي جنوبي ببرد.
اتفاقهاي اينچنيني
موجب از دست رفتن انگيزه بازيکنان ميشود. بدون شک ايرانيها براي حضور در
برزيل نميتوانند انتظار بکشند زيرا ميتوانند برگ تاريخي ديگري را در کتاب
جام جهاني ثبت کنند. ايران ممکن است در سه دوره
پيشين حضورش در جام جهاني هيچ گاه به دور دوم اين رقابتها نرسيده باشد اما
اين بدان معنا نخواهد بود که حضور آنها در اين تورنمنت فراموش شدني است.
زماني
که اين تيم از غرب آسيا در اين رقابت جهاني حضور يافته ممکن است اين
تورنمنت را خيلي زود ترک کرده باشند اما اتفاقهاي رخ داده در اين جام براي
آنها تا مدت زيادي در خاطر باقي ماندهاند.
با توجه به آنکه آنها
مقابل تيمهاي آرژانتين، نيجريه و بوسني و هرزگوين بازي دارند، عملکرد آنها
زير نظر کارلوس کيروش در اين جام جهاني ميتواند به يک بخش خيلي خوب بدل
شود. اين چهارمين حضور آنها است، با اميدي تازه.
همه چيز به جام
جهاني 1978 در آمريکاي جنوبي بازميگردد. ايران با هلند، اسکاتلند و پرو
همگروه شد. گروهي سخت که براي تيمي که در سه ديدار مرتکب چهار پنالتي شد و
يک گل به خودي هم داشت. دو پنالتي در ديدار با هلند رخ داد تا هر دو آنها
توسط رابي رنسنبرينک تبديل به گل شده و هلند سه بر صفر به برتري برسد. دو
پنالتي ديگر هم در ديدار با پرو که ديدار پاياني گروه بود رخ داد که
تئوفيليو کوبيلاس آن را وارد دروازه ايران کرد.
نقطه مثبت حضور
ايران در آن جام جهاني تساوي يک بر يک مقابل اسکاتلند بود. اتفاقي که نام
ايران را بر سر زبانها انداخت. ارتش تارتان با اميد بسياري و تحت مربيگري
الي مکلئود با اين اميد به جام جهاني آمده بود که قول حضور در چهار تيم
پاياني را به هوادارانش داده بود. در واقع اين تيم کمي بيش از حد اعتماد به
نفس داشت. آنها در شرايطي در ديدار نخست مقابل پرو ايستادند که تصور
ميکردند سه امتياز کامل را ميگيرند اما شکست خوردند. ديدار دوم هم مقابل
ايران بود. ديداري که باز هم تصور ميکردند هر سه امتياز از آن آنها است.
ايران از دروازهباني با استعداد به نام ناصر حجازي در ترکيب خود بهره
ميبرد. حجازي به خاطر انقلابي که در سال 1979 در ايران رخ داد شانس حضور
در باشگاه منچستريونايتد را از دست داد اما او پس از آن هم در داخل و هم
خارج از زمين به اسطوره ايرانيها بدل شد.
جانشين حجازي در چارچوب
دروازه تيم ملي فوتبال ايران دو دهه بعد يعني در سال 1997 درست کاري همانند
او انجام داد. ديدار پلي آف ايران و نماينده قاره اقيانوسيه يعني
استراليا. تساوي يک بر يک در ديدار رفت و در ورزشگاه آزادي مقابل 100 هزار
تماشاگر در تهران. زننده گل استراليا هري کيول جوان بود.
کيول که به
تازگي از دنياي فوتبال کناره گيري کرده است در نيمه نخست ديدار برگشت بار
ديگر براي تيمش گلزني کرد. اورليو ويدمار نيز در ابتداي نيمه دوم فاصله را
دو برابر کرد تا تري ونبلز و تيمش اميد بالايي براي حضور در جام جهاني
فرانسه پيدا کنند. دو گل ديرهنگام از تيم ميهمان اما 85 هزار تماشاگري که
در ورزشگاه کريکت ملبورن را به سکوت دعوت کرد. در تهران همه چيز برعکس بود.
به اعضاي تيم ملي گفته شد بازگشت خود به ايران را به تاخير بيندازند.
اين
پايان ماجرا نبود. قرعه کشي جام انجام شد و ايران با آمريکا در يک گروه
قرار گرفت. اين يک گره بسيار سخت بود. يک شکست خفيف مقابل تيم بسيار خوب
يوگسلاوي، ايران را در ديدار دوم در شهر ليون به رويارويي با آمريکا
فرستاد، تيمي که به شدت نياز به کسب امتياز داشت. با توجه به اينکه بيل
کلينتون پيش از آن مسابقه پيغامي براي دعوت به صلح فرستاده بود، شاخههاي
گلي که بازيکنان ايران پيش از آغاز مسابقه به بازيکنان متعجب حريف دادند
موجب شد تا نخستين پيروزي ايران در جام جهاني فوتبال (که تاکنون هم پابرجا
است) رقم بخورد.
حميد استيلي کهنه کار درست پنج دقيقه پيش از پايان
نيمه نخست با ضربه سر دروازه آمريکا را باز کرد تا همانند مارکو تاردلي به
شادي بپردازد. در حالي که 6 دقيقه تا پايان بازي مانده بود، مهدي مهدوي کيا
جوان (او سال گذشته از فوتبال کناره گيري کرد در حالي که هنوز 20 ساله به
نظر ميرسيد) گل دوم ايران را زد. برايان مکبرايد يکي از گلهاي خورده
آمريکا را جبران کرد اما سوت پايان مسابقه نشان از پيروزي دو بر يک
ايرانيها داشت.
ايران براي تاريخ سازي بايد ديدار خود مقابل آلمان
را با پيروزي پشت سر ميگذاشت اما آنها دو بر صفر به ژرمنها باختند. اين
شکست بدان معنا بود که ايرانيها بايد به خانه بازميگشتند اما به راستي
سرهايشان را به نشان افتخار بالا گرفته بودند.
هيچ هواداري از تيم
ملي ايران نميخواهد نحوه عدم صعود به جام جهاني 2002 را به خاطر بياورد.
آنها در راه رسيدن به جام جهاني 2006 آلمان از بحرينيها انتقام گرفتند.
گلهاي دقايق پاياني ايران مقابل کره شمالي در پيونگ يانگ نيز براي رسيدن
آنها به هدفشان عالي بود.
هواداران تصور ميکردند براي نخستين بار
در تاريخ کشورشان راهي مرحله دوم خواهند شد. تيمي که هدايت آن را برانکو
ايوانکوويچ کروات به عهده داشت و بازيکني چون علي کريمي که در آن زمان در
بايرن مونيخ توپ ميزد را در ترکيب داشت. علي دايي و وحيد هاشميان که پيشتر
از آن در بايرن مونيخ بازي کرده بودند نيز در تيم حضور داشتند. جواد
نکونام و آندرانيک تيموريان هم که از بازيکنان با استعداد ايران بودند در
آن تيم حضور داشتند. در گروه آنها مکزيک، آنگولا و پرتغال حضور داشتند.
گروه سختي بود اما صعود به مرحله بعد براي آنها غير ممکن نبود.
نمايش
نيمه نخست آنها مقابل مکزيک در يک بعد از ظهر خوب در شهر نورنبرگ نشان از
آن داشت که ايرانيها ميتوانند مقابل تيمهاي باتجربه نيز دوام بياورند
اما در نيمه دوم همه چيز از دستشان خارج شد. علي کريمي که خسته بود و زياد
هم روي فرم خوبي قرار نداشت از ترکيب تيم خارج شد تا مکزيکيها دو گل
ديرهنگام زده و بازي را سه بر يک ببرند. کارشناسان ايراني نمايش خوب تيمش
را ستوده و اعلام کردند تيمشان بايد اين بازي را با پيروزي پشت سر
ميگذاشته است. هواداران اين تيم در شهرهاي مختلف آلمان با حمايت و تعصب
خودشان نشان دادند که تيمشان را دوست دارند اما تيم ملي ديگر رنگ و رويي
نداشت.
پيش از آن ترديدهايي در مورد حضور يا عدم حضور علي دايي 37
ساله در ترکيب تيم ملي ايران در رسانهها و نشريات اين کشور منتشر شده بود.
همه بر اين باور بودند که او کند شده و ديگر نبايد به تيم ملي دعوت شود.
دو دستگي در رختکن تيم ملي زياد شد اما نمايش خوب ايران مقابل مکزيک و
پرتغال نشان از خوب بودن اين تيم داشت. ديدار پاياني مقابل آنگولا در
لايپزيگ پيکاري خسته کننده براي تيمهايي بود که پيش از آن حذف شده بودند.
راهيابي به جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي هم با گل پارک جي سونگ هرگونه اميدي براي حضور در اين تورنمنت را در ايرانيها کشت.
دو
سال بعد از آن کارلوس کيروش وارد فوتبال ايران شد. مردي با تجربه که موفق
شده ايران را به يکي از 32 تيم حاضر در جام جهاني برزيل بدل کند. هيچ کس
شگفت زده نخواهد شد اگر بداند اين تيم ملي سازماندهي خوبي دارد. آنها در
هشت ديدار مقدماتي راهيابي به جام جهاني فقط دو گل خوردند. بدون شک ايران
همانند کره شمالي عمل نميکند که هفت گل از حريفانش بخورد. نکته اين است که
ايران موفق شد با چهار گل لبنان را از پيش رو بردارد که اين تعداد گل به
اندازه تمام گلهايي بود که در هفت مسابقه قبلي زده بود.
آماده سازي
تيم براي حضور در برزيل يک فاجعه بوده است. آنها از زمان رويارويي با کره
جنوبي در خرداد ماه سال گذشته تنها يک ديدار تدارکاتي داشتهاند. اين در
حالي است که کره جنوبي 14 ديدار تدارکاتي را برنامهريزي کرده است.
اتفاقهايي که بين کيروش و سران باشگاه سپاهان براي عدم صدور اجازه جهت
خروج بازيکنان به اردوهاي برون مرزي نيز به دردسرهاي سرمربي افزوده است. در
ازاي اين کار کيروش هم تصميم گرفته بازيکني از سپاهان را به جام جهاني
نبرد و يا تعداد کمي را به آمريکاي جنوبي ببرد.
اتفاقهاي اينچنيني
موجب از دست رفتن انگيزه بازيکنان ميشود. بدون شک ايرانيها براي حضور در
برزيل نميتوانند انتظار بکشند زيرا ميتوانند برگ تاريخي ديگري را در کتاب
جام جهاني ثبت کنند.