بلافاصله پس از درگیری لفظی علی دایی و علی پروین در ساختمان وزارت ورزش، خبر آن در رسانهها منتشر شد؛ خبری که با توجه به جزئیات انتشاریافته از آن، موثق به نظر میرسید.
به گزارش ایسنا به نقل از جهاننیوز، هفتهنامه تماشاگران امروز با این مقدمه نوشت: «هم دایی و هم پروین بلافاصله خبر درگیری خود را تکذیب کردند. پروین حتی تا همین هفته گذشته هم بارها درگیریاش با علی دایی را از بیخ و بن رد کرد و وزارتیها را منبع انتشار این خبر دانست. امیر خادم و افراد دیگر حاضر در جلسهای که تقریبا دو ماه قبل در ساختمان وزارت ورزش و جوانان برگزار شد نیز با سکوت خود به نوعی درگیری علی دایی و علی پروین را تایید کردند.
جزئیات جلسهای که با افشاگری مالی دایی و پروین علیه یکدیگر شروع و به درگیری لفظی شدید این دو پرسپولیسی منجر شد، در پی میآید:
دایی: خوشبختانه من میدونم چی میگم چی نمیگم. جامعه رو شما باید نگاه کنید ببینید عکسالعمل نسبت به صحبتهای من چی بوده، چی نبوده. من همه چیم بر پایه مردمه. همه میدونن آدم سیاسیای نیستم. حرفام رو همیشه میزنم و رو حرفایی که زدم به هیچ عنوان عقبنشینی نمیکنم. الان یکی مثل امیر خادم میاد اینجا مشاور وزیر میشه، یکی تو شهرداری کار میکنه، یکی هم راننده تاکسی میشه. اگه قرار باشه همه مشاور وزیر بشن، دیگه کسی میمونه خیابونا رو جمع کنه؟ اگه قرار باشه خداوند به همه آدما یه توانایی بده، عذر میخوام کسی دیگه مسافرا رو جا به جا میکنه؟ من رو صحبتهام وایستادم چون ببینید آقای خادم! متاسفانه تو جمع خودمون میگم، جمع پرسپولیسیا، این عادت بدیه که هر کی میاد پرسپولیس کار کنه، همون پرسپولیسیا همون پیشکسوتاشون میذارن تو کارش. دنبال اینن که یه جوری خرابش کنن. من مطمئنم که همین الان یه گزارشای غلط بهتون دادن. الان یکیشو مثال میزنم. از دریافتی من مطمئنم اطلاعات غلط بهتون دادن. شما میگید نسبت به هم ... موقعی که ببخشید میام فایل صوتی بزرگترمو گوش میکنم که علیه من حرف میزنه، اینور و اونور صحبت کردنش رو دارم میشنوم که خیلیها حاضرن بیان مجانی کار بکنن ... در حالی که خودشون هیچ کاره بودن ولی بالای ۵۰۰ میلیون تومن میگیرن، ماشین میگیرن، کسی هم که آبروش رو گذاشته اومده تو این یکی دو سال با این وضعیتی که همه میدونن و با این تورم، حداقل ۴۰ درصد هزینه تیم رو پایین میاره، ولی باهاش این جوری برخورد میکنن. ما باید اون اصل رو پیدا کنیم که کیا دنبال منافع خودشونن تو این تیم. کیا فقط به خودشون فکر میکنن. کیا اصلا به مردم فکر نمیکنن. تمام حرفهایی که من زدم به خاطر تیمم بوده، به خاطر دفاع از بازیکنان بوده. به خاطر اینکه تو تیم برنامه سهماهه، چهارماهه دارن پرسپولیس رو میکوبن. یه نفر جلوش وایستاده یه تشر بزنه؟ منم ساکت باشم فردا بازیکنام چی میگن؟ چه رفاقتی؟ چه مربیای؟ چه بزرگتری؟ من تیمم از چهار ماه قبل میخواست تمرین نکنه. خدا شاهده میخواست تمرین نکنه. هی امروز به خاطر من، فردا به خاطر من ... اون جوری ... اما به آدم زور میاد که از خودم، از باشگاه، از پیشکسوتم بیاد گزارش دروغ بگه، بیاد مثلا پشت سر من حرف بزنه، من اینا رو قبول نمیکنم.
خادم: حالا من دو تا نکته بگم. یکی اینکه میگن مسبب این اعتصاب علی دایی بوده. من گفتم اگه علی دایی اینقدر پول گرفته چطور میشه خودش مسبب بشه که بازیکنا اعتصاب کنن؟ نمیشه یه نفر که پولو گرفته، خیالش راحته، بیاد آب رو گل آلود کنه. تو این آب گلآلود خودش هم متضرر میشه. این نکته که شما گفتید دلیلی نداره دروغ بگم چون منتفع نمیشه. خدا به سر شاهده اگه یک نفر، پیشکسوت یا هر کسی در مورد شما صحبتی کرده باشه یا مدرکی آورده باشه.
دایی: من اون قدر زرنگتر از این حرفام که نه به کسی رسید بدم، اصلا اونقدر ببخشید عذر میخوام همه اینا رو میدونم. من این ریشا رو الکی سفید نکردم. من نه به کسی رسید میدم. اما خودم اومدم امروز مو به مو نوشتم این جوری. اینکه بیان اینجا ببخشید چیز بدن، اون من رو ناراحت میکنه. اینکه بگن فلان شخص مفتی میخواد بیاد، این من رو ناراحت میکنه.
پروین: علی آقا این منظورت به منه، بذار بگم ...
دایی: آره منظورم شماست!
پروین: راه دور نرو بابا ... راه دور نرو بابا ... تند نرو ... آقای خادم بفرمایید، این مال امور مالیته. شما ۳۲۰ میلیون مالیات گرفتین.
دایی: نخیر اشتباه میکنین. نخیر ۳۲۰ میلیون ...
پروین: بده به آقای خادم. بعد هم اگه من گفتم امور مالی ... گوش کن ...
(صدای برخورد دوتا دست)
دایی: دستتو، یه بار گفتم دستتو ...
پروین: گوش کن. به امام زمان اگه اینجا نبود درستت میکردم.
دایی: منو درست میکردی؟ ببین، صحبت کردنشو ببین! شما صحبت کردنتون رو بفهمید ... دست نزن ... ببخشید عذر میخوام اینجا به ناموس زهرا جلوی دکتر دادکان بهت گفتم اون زمان گذشته ...
پروین: جلوی دادکان درستت میکنیم ... آقای خادم بگیر اونا رو ببین چقدره؟
دایی: آره بگیر. ایناها ... من که خودم آوردم ... آخه این حرف زدنه؟ جون من نگاه کن ... نگاه کن ... جون من نگاه کن.
خادم: آقا اصلا حرفهای ما این چیزا نیست.
دایی: نه ... نه ... باید یه سری مسائل مشخص بشه ... باید یه سری مسائل مشخص بشه ... ایشون یه جوری صحبت میکنه ... ببخشید، من بچه اردبیلم ...
پروین: شما دارین من رو میگین ... آقای طاهری اون آمارو بخون ...
دایی: بله شما رو میگه. موقعی که میشینی تو باشگاه پشت سر من حرف میزنی، فایل صوتیت هستش.
پروین: بله. آقای درخشان حاضر بود مجانی بیاد، ممد مایلی مجانی میومد، افشین ...
دایی: این آدمهایی که تایید کردی ... گوش کن ... این آدمها ...
پروین: مگه ممد مایلی چشه؟
دایی: مگه کسی میگه ممد مایلی ...
پروین: آقای درخشان ۱۴ سال واسه این تیم زحمت کشیده، نه شما که ...
دایی: آقا ۶۰ سال زحمت کشیده باشه، ما صحبتمون راجع به این مسائل نیست. من قرارداد بستم، رسما و عرفا، شرعا مربی این باشگام. نباید کسی که میاد به عنوان سرپرست تو کار من بذاره. آقا گوش کنین ... آقای دکتر گوش کنین ... موقعی که میشینه تو باشگاه میگه ممد مایلی میخواد مفتی کار کنه ... آقا بیاد مفتی کار کنه. مگه شما همون ژوزه رو تایید نکردین آوردن؟ الان ۶ میلیارد به اون هم ...
پروین: ما تایید کردیم؟
دایی: آره. اون چیزاتون. من میگم من حداقل مربی این تیم بودم، پول گرفتم. شما که مربی این تیم نبودین، هیچکاره بودین. چرا اون موقعی که میگرفتین حرف نمیزدین؟
گرشاسبی: علی آقا یه کم ...
دایی: نه آقا ... ببخشید ... من جایی که تو باشگاه پشت من صحبت میکنن مگه من میتونم کار کنم؟ اون آرامش رو دارم؟ به من بگین. الان اون رو آورده، اگه یه رسید از من داشته باشه ...
(صدای پروین می آید که آرام یکسری اعداد و ارقام را میخواند)
هدایتی (با صدای آرام): آخه این جوری مردم زبونبسته چه گناهی کردن؟ امیدشون به شماست. شما باید این باشگاه رو درست کنین.
گرشاسبی: اینم همهش دلسوزی برای پرسپولیسه.
دایی: نه استاد ... دلسوزی نیست. دیگه از این شسته رفتهتر؟ یه دونه از من رسید ندارین.
پروین: آقا این رو وردار نیگا کن ... شسته رفته است دیگه ... من که نمیگم، آقای آشوری ...
دایی: آقا! آقای آشوری کیه؟ مدیر مالی کیه؟ آقای آشوری امضا کرده زیر اینو، درسته یا نه؟ آقای آشوری امضا کرده، سرپرست تیم امضا کرده، ببخشین عذر میخوام آقای منتقمی امضا کرده تمام اینا رو ... من که ببخشین ... ببینین آقای پروین ... من تو زندگیم یه نفر پیدا نمیشه بیاد بگه که یه ریال مال مردم اومده تو زندگی علی دایی. هیچکس نمیتونه. یکی اگه بیاد بگه علی دایی رفته از یه جا یه متر، یه متر، از یه بنیاد چیزی گرفته. به من هم ربطی نداره هرکی میخواد بره بگیره. یکی بیاد بگه رفته دو سانت تغییر کاربری گرفته باشه.
گرشاسبی: آقای دایی ...
دایی: نه ... نه ... نه ... آخه ببینید یه سری مسائله که من همه رو میدونم. آقای حسین هدایتی خیلی صحبتا شنیدم که قورت دادم.
(یک نفر میگوید): آقای دایی! ما اومدیم اینجا اومدیم بحثهای دیگه بکنیم.
دایی: آخه بحثهای دیگه ... ببخشین ما باید دلمون با هم یکی باشه.
خادم: آقای دایی شما با این حرفی که میزنید تیم خودتون به هم میریزه.
دایی: نه ببخشید کی تیم منو به هم میریزه؟ این حرفا چیه؟ کی تیم منو به هم ریخته؟
گرشاسبی: آقای دایی! الان این دو تا رو مالی داده. خب با همین مسائل شفاف میشه. کی گفته شما حروم گرفتین؟
دایی: اصلا عذر میخوام، من گرفته باشم نوش جونم. حقالزحمه هستش. پول قراردادمه. اینکه ایشون الان این جوری واسه من میاد میگه آدمش میکنم، ببخشید من هزارتا مثل آقای پروین رو من ...
خادم: ایشون بزرگتر شمان.
دایی: ببخشین بزرگتره که جوابشو نمیدم ... به قرآن، شما که سهله، شما هیچی، تمام اون نوچههاتونو یه جوری آدم میکنم که حظ کنین. این حرفا چیه؟ چون بزرگتره هر چی دوست داره باید بگه؟
خادم: آقای دایی در شان شما نیست ... آخه ...
دایی: ببینید آقای دکتر! به قرآن من میدونم چی تو اون باشگاه میگذره. وقتی کسی نمیخواد تو اون باشگاه موفقیت منو ببینه ...
دکتر احمدی: حالا اجازه میدین آقای هدایتی دو کلام صحبت بزنه؟
هدایتی: تو این فضا دیگه کسی حرف منو گوش میکنه؟
دایی: شما آقای هدایتی میدونین که همیشه کوچیک شمام. همیشه بهتون گفتم این مرد در حق پرسپولیسی که من مربیگریشو کردم، خیلی مردونگی کرده، خیلی بزرگی کرده. به خیلیها پول نمیداده ولی به من داده. همه جا گفتم، اما مگه میشه تو اون باشگاه ... من کار کردم پول گرفتم ولی اونایی که کار نکردن پولای آنچنانی گرفتن ...
خادم: آقای دایی خواهش میکنم.
دایی: نه ببینید. من که پول زیرمیزی نگرفتم. من زیرمیزی نگرفتم. دقیقا مینویسم چی گرفتم. مثل کسای دیگه نیستم زیرمیزی و اینور و اونور بگیرم. از یارو پول بگیرم بعد پشت سرش حرف بزنم ... من در خدمتتون هستم.
هدایتی: صلوات بفرستین ...
(صلوات میفرستند)
هدایتی به دایی: خنده بزن!
دایی: نه نه! بفرمایید ما در خدمتتونیم.
هدایتی: ما فکر کردیم اینجا جمع شدیم یه خنده رو لب مردم بکاریم ولی ظاهرا اول باید یه خنده رو لب خودمون بذاریم.»