کد خبر: ۲۱۶۸۶۸
زمان انتشار: ۲۰:۴۷     ۲۷ فروردين ۱۳۹۳
به نظر می‌رسد شکست سیاست‌های خارجی عربستان طی سال‌های گذشته و در جبهه‌های مختلف، موجی از تکانه‌های شدید را برای خاندان آل سعود در داخل مرزهای این کشور در بر خواهد داشت؛ تکانه‌هایی که ملک‌عبدالله با تصمیمات و انتصابات خود سعی در هر چه کمتر کردن آنها دارد.
به گزارش مشرق، "بندر بن سلطان" نامی است که با بسیاری از بحران‌های اخیر "خاورمیانه" پیوند خورده است، به طوریکه که بسیاری از تحلیل‌گران و ناظران، او را مسئول بسیاری از نا آرامی‌های منطقه بر می‌شمارند.

با آغاز روند انقلاب‌های عربی و "بیداری اسلامی"، و پر رنگ‌شده تحرکات منطقه‌ای عربستان، فعالیت‌های پنهانی بندر نیز شدت گرفته و نام و چهره‌اش بیش از پیش رسانه‌ای شد.
 
نقش او در انحراف انقلاب "لیبی"، مصادره انقلاب مردم "یمن"، سرکوب ملت "بحرین" و ناآرامی‌های "عراق" بر کسی پوشیده نبوده و نیست.

پیش‌روی
 
سوریه؛ ایستگاه پایانی بندر بن‌سلطان

اما نقطه اوج اقدامات بندر ( به تعبیری ایستگاه پایانی وی)  "بحران سوریه" بود.
 
بندر با در دست داشتن اختیار تام از سوی نهادهای قدرت در عربستان، مدیریت کامل پرونده سوریه را در اختیار داشت و از این رو، پس از ایجاد نا آرامی‌های اولیه در این کشور، دست به بازی خطرناکی زده و موج گسترده‌ای از نیروهای تروریستی تربیت‌شده و مورد حمایت عربستان را از نقاط مختلف به سوی سوریه گسیل کرد.

علی‌رغم پراکندگی حوزه‌های مدیریتی بندر در منطقه (بخش‌هایی از "شمال آفریقا"، "خلیج فارس"، عراق و شام) هدف اصلی او تنها یک چیز بود "مهار ایران".
 
میزان تنفر بندر از ایران و هراس این عنصر امنیتی-اطلاعاتی از روند رو به رشد توسعه حوزه نفوذی این کشور در منطقه به حدی بود که برخی از منابع خبری، از "شرط‌بندی وی با سران سرویس‌های اطلاعاتی غرب مبنی بر توقف برنامه غنی‌سازی ایران" خبر داده‌ بودند!

به این ترتیب؛ بندر پس از بر هم زدن آرامش و ثبات منطقه، برای وارد کردن ضربه اساسی به موقعیت ایران، به طرف دو متعهد استراتژیک این کشور (سوریه و حزب‌الله) حرکت کرده و از این رو، سوریه و لبنان نیز وارد بازی خطرناک وی شدند.

بندر با مدیریت و حمایت بی‌سابقه خود از "جبهة‌النصرة" و "داعش" در خاک سوریه و هم‌چنین به آشوب کشیدن صحنه داخلی لبنان (به منظور انحراف تمرکز حزب‌الله از سوریه) سعی در، در هم شکستن مقاومت در ابعاد منطقه‌‌ای داشت.

پیش‌روی
تروریست‌های مورد حمایت "بندر بن‌سلطان" در سوریه

اما علی‌رغم سرمایه گذاری سیاسی، امنیتی و مالی بی‌سابقه عربستان، سرنوشت این بازی آن‌طور که مطلوب بندر و همفکرانش بود پیش نرفت.
 
ارتش سوریه، اندکی پس از پیش‌روی‌های تروریست‌ها، انسجام خود را باری دیگر به دست آورد و این بار در کنار گروه‌های "دفاع مردمی" به مقابله با تروریست‌ها در خاک این کشور پرداخت.

پیش‌روی
تصویری مشهور از پیش‌روی‌های ارتش سوریه

همچنین حزب‌الله نیز، با ورود به خاک سوریه و نمایش مقاومت جانانه خود، در کنار سایر بازیگران مقاومت، صحنه داخلی سوریه را به طور کلی منقلب کردند؛ به طوری که بر خلاف نشست "ژنو 1"، "ژنو 2" به صحنه‌ای برای امتیاز‌گیری‌های سیاسی بشار و طرفداران سوریه تبدیل شد.

قدرت‌گیری مخالفین بندر در ریاض

اما این تنها صحنه نبردی نبود که بندر در آن حضور فعال داشت، چراکه از سوی دیگر و این بار در داخل مرزهای عربستان نیز نشانه‌هایی از تضعیف موقعیت بندر و هم‌فکرانش به چشم می‌خورد.
 
از مدتی پیش، تحلیل‌گران مسائل عربستان، از شکل‌گیری آرام یک مثلث طرفدار سیاست‌های "ملک‌عبدالله" در مقابل تندروهای این کشور خبر داده بودند.
 
این مثلث، متشکل از سه تن از عناصر نسبتاً میانه‌رو عربستان ("متعب‌بن عبدالله"، "نایف بن عبدالعزیز"، "خالد التویجری") در حال باز پس‌گیری مواضعی هستند که در دست جناح تندرو عربستان (ترکی‌الفصل، سعود الفیصل، بندر بن سلطان و سلمان بن عبدالعزیز) بود.

پیش‌روی
"سلمان بن‌عبدالعزیز" و "سعودالفیصل"

پیش‌روی
"سعود الفیصل" و "ترکی‌الفیصل"

شاید اولین جرقه قدرت‌گیری مجدد این جناح، زمانی بود که خبرگزاری رسمی عربستان سعودی (واس)، با انتشار بیانیه‌ای از سوی دفتر سلطنتی ملک‌عبدالله، از تبدیل "گارد ملی" به "وزارت گارد ملی" خبر داد و نوشت "ما، شاهزاده متعب‌بن عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود (فرزند پادشاه) را به این سمت منصوب می‌کنیم".

پیش‌روی
"متعب‌بن عبدالله"، فرزند پادشاه و وزیر گارد ملی عربستان

این خبر در همان زمان نیز به سرعت، واکنش تندروهای عربستان را برانگیخت؛ به طوری که غالباً این انتصاب را نوعی "موازی‌سازی" برای فعالیت‌های "استخبارات سعودی" (که در فرمان بندر بن سلطان بود) و همچنین زمینه‌سازی برای جانشینی فرزند ملک‌عبدالله به حساب آوردند.

در همین زمینه، "ولید بن‌طلال"، از شاهزادگان آل سعود، و مالک "امپراطوری رسانه‌ای" این کشور هشدار داده بود "این اقدام پادشاه، قطعا در درجه اول، مخالف اصلاحات خود اوست".
 
این در حالی بود که اواخر سال گذشته، همزمان با پیشروی‌های بی‌سابقه و گسترده مقاومت سوریه، در برابر تروریست‌های وابسته به عربستان، خبرگزاری فرانسه در گزارشی قابل تأمل، به نقل از "منابع دیپلماتیک غربی" اعلام کرده بود "عربستان سعودی مدیریت پرونده سوریه از دست بندر بن سلطان خارج کرده و در حال حاضر محمد بن نایف، وزیر کشور، مسئولیت بخش اعظم این پرونده را در اختیار دارد".


 
پیش‌روی
امیر "محمد بن‌نایف" وزیر کشور و گزینه میانه‌روها برای جانشینی عبدالله

بر اساس این گزارش، این واگذاری مسئولیت، تا حدی بود که در نشستی که در واشنگتن با حضور مقامات غربی و عربی برای بحث و بررسی در مورد تحولات میدانی سوریه برگزار شده بود، نایف به جای بن سلطان شرکت کرده است.
 
به این ترتیب؛ از اواخر سال گذشته، "پروژه حذف تدریجی بندر" به آرامی کلید خورد و وی پس از خروج از عربستان، به بهانه مداوای بیماری، به کاخ پدرش، "سلطان بن عبدالعزیز" در "مراکش" سفر کرده و مدت طولانی را در آنجا اقامت کرد؛ اقامتی که به تعبیر روزنامه "الشرق‌الاوسط"، "دوران حبس اجباری بندر" به شمار می‌آمد.

اما این، پایان ماجرا نبود، چرا که در 16 اسفند سال گذشته، وزارت کشور عربستان (تحت امر امیر بن نایف) با انتشار بیانیه‌ای، موجب حیرت تمامی رسانه‌ها و ناظران تحولات خاورمیانه و به خصوص سوریه شد.
 
در این بیانیه آمده بود "هر کسی که در خارج از مرزهای عربستان به هر صورتی در جنگ‌ها مشارکت دارد 15 روز دیگر فرصت دارد تا به خود آمده و به کشورش بازگردد".

همچنین مجازات در نظر گرفته شده برای عربستانی‌هایی که خارج از مرزهای این کشور در حال جنگ هستند، از 3 تا 20 سال زندان اعلام شده است.

انتشار این بیانیه و عدم واکنش جناح مخالف در عربستان، نشانه‌ای جدی از پایان رویای سیطره آل سعود در منطقه و پذیرش قطعی شکست در سوریه به شمار می‌رفت.
 
روز گذشته اما، تلویزیون عربستان، حکمی را از سوی پادشاه این کشور منتشر کرد که در حقیقت "مهر پایانی بر افسانه بندر بن سلطان" بود.

در این بیانیه، بندر بن سلطان بنا به درخواست خودش(!)، از ریاست سازمان اطلاعات عربستان برکنار شده و "سپهبد یوسف ادریسی" به جای وی گماشته شده است.

پیش‌روی

به نظر می‌رسد با این انتصاب، روند بازپس‌گیری قدرت، از جناح تندرو عربستان، که محوریت گفتمان امنیتی‌اش مهار ایران به عنوان اصلی‌ترین تهدید برای امنیت عربستان است، وارد گام‌های آخر شده باشد.

در حال حاضر، ریاست استخبارات عربستان نیز، به دیگر سنگرهای فتح‌شده جناح معتدل عربستان (وزارت کشور، وزارت گارد ملی و دفتر پادشاهی) پیوسته است.

پیش‌روی
"خالد التویجری"، رئیس دفتر عبدالله

پیش‌روی

آخرین سنگر تندروها در عربستان؛ سازمان اطلاعات

نگاهی به موقعیت و پیشینه این نهاد، اهمیت استراتژیک آن در صحنه نبرد داخلی عربستان را بیش از پیش برای ما آشکار می‌کند.

سازمان اطلاعات عربستان (رئاسة الاستخبارات العامة السعودية) یکی از پیچیده‌ترین سازمان‌های امنیتی این کشور به شمار می‌رود که هدف آن، بر طبق آنچه در اساسنامه این سازمان آمده، در درجه اول، "تأمین امنیت و ثبات کشور" و در درجه دوم، "پاسداری از منافع ملی و شهروندان عربستانی در داخل و خارج از مرزهای این کشور" است.

مجتمع اصلی این سازمان، در شهر "ریاض" است و همچنین دفاتری وابسته به آن در شهرهای "الخبر" و "جدة" وجود دارد.

پیش‌روی


پیش‌روی

ریاست این سازمان، به حدی اهمیت دارد که "دانشگاه‌ علوم امنیت ملی" در خصوص آموزش و تعلیم رؤسای آن در قسمت غربی شهر ریاض وجود دارد.

رؤسای سابق این سازمان که در قید حیات هستند عبارتند از:

امير نواف بن عبد العزيز آل سعود (در حال حاضر وزیر کشور)

امير مقرن بن عبد العزيز آل سعود (در حال حاضر جانشین ولیعهد)

امير بندر بن سلطان بن عبد العزيز آل سعود (در حال حاضر برکنار شده و به احتمال زیاد؛ مهره سوخته)

یکی از نکات قابل توجه در انتصاب سپهبد یوسف الادریسی به ریاست سازمان اطلاعات عربستان، این است که پس از چهار دوره انتخاب رؤسای این سازمان از داخل خاندان سعود، باری دیگر، پادشاه، سنت پیشین خود را، برای انتخاب رییس این سازمان، از فردی خارج از آل سعود برگزیده است.
 
به نظر می‌رسد شکست سیاست‌های خارجی عربستان طی سال‌های گذشته و در جبهه‌های مختلف و همچنین روی کار آمدن دولت جدید ایران، موجی از تکانه‌های شدید را برای خاندان آل سعود در داخل مرزهای این کشور در بر خواهد داشت؛ تکانه‌هایی که ملک‌عبدالله با تصمیمات و انتصابات خود سعی در هر چه کمتر کردن آنها دارد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها