برهان/ زهرا خندان؛ در
موضوع استفاده از رنگ مشکی برای بانوان، گرچه میتوان ادلهی مختلف روانی،
اجتماعی و حتی پیشینهی تاریخی فرادینی و فراقومی ارائه داد، نسبت دادن آن
به دین بهعنوان دستور اولیای دین، کاری آسان نخواهد بود؛ چراکه شیوهی
دین اسلام در برخورد با چنین موضوعات اجتماعی و فرهنگی، ارائهی ملاک است،
نه تعیین مصداق.
ابتدا
باید فلسفهی حجاب را شناخت و اصل کلی و ملاک اصلی را از قرآن و سنت
دریافت و نظرات فقها را دانست تا بتوان به یک نظر جامع در ارتباط با
استفاده از رنگ مشکی در حجاب بانوان رسید.
در
قرآن و روایات معصومین، اصل کلی و تغییرناپذیری وجود دارد که زن نباید
لباس محرک و شهوتانگیز بپوشد. حجاب یعنی عدم داشتن جذابیت در مقابل نامحرم
و پوشیدن لباسی که نگاه را به خود جذب نکند. درست است در جامعهی اسلامی
که حجاب در آن رعایت میشود، ابتدا مردان مکلف هستند چشم خود را از نامحرم
بپوشانند، اما از آنجایی که انسانهای هرزهدل و هرزهنگاه در جامعه حضور
دارند، زنان نیز به داشتن پوششی که مردان نامحرم را جذب ننماید مکلف
شدهاند.
با
توجه به اجماع مراجع تقلید در ارتباط با برتر بودن چادر مشکی و بررسی
روایات مبتنی بر عدم کراهت مشکی بودن عبا (چادر) و توجه به روانشناسی
رنگها که رنگ مشکی را رنگ مرزبندی میداند و از نظر روانی نیز وقتی انسان
پارچهی مشکی را میبیند دیگر رغبتی به نگاه کردن پیدا نمیکند و خودبهخود
نظر را برمیگرداند، اما نگاه به رنگهای روشن، چشم را باز و رغبت مشاهده و
تمرکز بر دیدن را چندبرابر میکند، میتوان این فرضیه را مورد مداقه قرار
داد که برای حضور اجتماعی و حضور در مقابل نامحرمان، چادر مشکی بهترین
پوشش برای بانوان است.
فلسفهی حجاب
برای
آنکه بتوان هر موضوعی را بهخوبی واکاوی کرد، نیاز است ابتدا فلسفهی آن
موضوع را دریابیم. اگر فلسفه را شناختیم، میتوانیم پیامدها، نتایج و
پیشنهادات خود را برای آن موضوع ارائه دهیم. حجاب دو فلسفهی اساسى دارد که
با یکدیگر ارتباط تام دارند:
1. مصونیت زن در برابر طمعورزىهاى هوسبازان.
2. پیشگیرى از تحریکات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و تأمین سلامت و بهداشت معنوى جامعه.
حجاب
با این نقش و کارکرد مهم و اساسى، باید دارای پیامى قاطع با خود باشد و آن
این است که در برابر همهی مردان نامحرم نوعى هشدار و اعلام «دور باش»
دهد. اگر حجاب نتواند این پیام را منتقل کند، علت وجوبی خود را از دست
میدهد. اکنون باید دید چه عواملى در رساندن این پیام و اثرگذارى آن مؤثر
است:
1. حدود و میزان پوشش: بدون
شک هر اندازه بدن زن پوشیدهتر باشد، نقش نیرومندترى در دورسازى
هرزهدلان خواهد داشت. اگر نگاههاى آلوده را، همچنان که در روایات آمده
است، تیرهاى زهرآلود شیطان بدانیم، پوشش زن همانند قوسى است که تیر از آن
کمانه مىکند و منحرف مىشود و از اصابت و نفوذ در هدف بازمىماند.
برعکس هر اندازه بدن زن برهنهتر باشد، تیرهاى شیطانى را بیشتر متوجه خود
ساخته و از آن آسیب خواهد دید.
2. کیفیت پوشش: میزان
ضخامت و حتى کیفیت دوخت لباس، خود بخش مهمى از حجاب را تشکیل مىدهد.
بدون شک لباسهاى نازک و تنگ و بدننما، فرودگاه پیکان مسموم شیطان و
موجب خیره شدن چشمهاى هرزه و آلوده و به فساد کشانندهی جامعه است. در
مقابل، لباسهاى غیربدننما، دیدهها را از خود دور مىسازد و سلامت
معنوى نفوس را تأمین مىکند. در این ارتباط، روایتی است که «رسول خدا
میفرمایند: هلاکت زنان امت من در دو چیز سرخفام است: طلا و لباس نازک.»
[1](جوادی آملی، 1391: 162)
3. رنگها: تردیدى
نیست که برخى از رنگها دیدهها را خیره مىسازد و پارهاى دیگر
نگاهها را از خود مىراند و دور مىسازد. در عین حال، علماى دین نسبت
به رنگها تأکید چندانى نکردهاند، ولى بر این مسئله پاى مىفشارند که
لباس نباید موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشى از آن باشد.
«مسئلهی
ﻧﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﻛﻠﻴﺪﻱﺗﺮﻳﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺩﺭ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﭘﺎﻙ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻴﺎﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ
ﺍﺳﺖ. ﻗﺮﺁﻥ ﻛﺮﻳﻢ قبل ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺑﻪ ﭘﻮﺷﺶ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﻪﻛﺎﺳﺘﻦ ﻭ ﻓﺮﻭﻧﻬﺎﺩﻥ ﻧﮕﺎﻩ
ﻣﻲﺩﻫﺪ؛ ﭼﺮﺍﻛﻪ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺑﻪﺷﺪﺕ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻥ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻧﺪ.
ﻧﮕﺎﻩ نقطهی ﺁﻏﺎﺯﻳﻦ ﺩﺭ ﻛﺸﺶﻫﺎﻱ ﺟﻨﺴﻲ ﻣﻴﺎﻥ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻗﺎﺩﺭ
ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻣﻬﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ، ﺩﺭیچهی ﻗﻠﺐ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﻛﻨﺘﺮﻝ
ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎﻱ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﻲ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻣﺼﻮﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻣﺎﻧﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺎﻟﻢﺳﺎﺯﻱ ﻣﺤﻴﻂ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﻲﺑﺎﻳﺴﺖ ﺩﺭ زمینهی ﻧﮕﺎﻩ ﻭ
ﻋﻮﺍﻣﻠﻲ ﻛﻪ ﺑﺴﺘﺮ ﻧﮕﺎﻩﻫﺎﻱ ﺗﺤﺮﻳﻚﺁﻣﻴﺰ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ میﻛﻨﻨﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ
ﻓﺮﻫﻨﮓﺳﺎﺯﻱ ﻭ ﺍﺗﺨﺎﺫ ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎﻱ ﻻﺯﻡ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻛﺎﻫﺶ
ﻧﮕﺎﻩﻫﺎﻱ ﺟﻨﺴﻲ ﮔﺎﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ.» (حقشناس، 1386: 62) از عوامل بسترساز
تحریکآمیز میتوان به پوششهای رنگارنگ و خیرهکننده، نازک و بدننما
اشاره نمود. بنابراین برای جلوگیری از زمینهی فساد، باید پوششی را
برگزید که «نه» باشد به نگاههای هرزه و راه ندهد به دلهای هوسباز.
دلایل استفاده از چادر مشکی
1. آیات
برخی آیات مستقیم به مسئلهی پوشش و فلسفهی آن پرداختند که آیات زیر از این دستهاند:
خداوند
سبحان خطاب به زنان پیامبر میفرماید: «ای همسران پیامبر، شما همچون زنان
دیگر نیستید، اگر تقوا پیشه کنید، پس بهگونهای هوسانگیز سخن نگویید که
بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید. در خانههای خود بمانید و
همچون جاهلیت نخستین (که اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشای دیگران
قرار میدادند) در میان مردم ظاهر نشوید و نماز را بهپا دارید و زکات
بپردازید و از خدا و رسولش اطاعت کنید.»
[2]
برپا
داشتن نماز و پرداختن زکات و پیروی از رسول خدا، دستور همگانی است. وجوب
پوشش نیز در سورهی نور وظیفهی زنان مسلمان برشمرده شده است. پس میتوان
این آیه را تسری داد به تمام زنان مسلمان که میخواهند پیرو سنت الهی
باشند. در اینجا نیز به صراحت بیان شده که پوششی داشته باشید که بیماردلان
در شما طمع نورزند. پس این پوشش مد نظر خداوند است. اگر پوششی نتواند از
نگاه هرزه جلوگیری کند، نمیتوان به آن لقب پوشش اسلامی را داد. و در
آیهای دیگر، خطاب به تمام زنان مسلمان میفرماید: «ای رسول ما، به زنان
بگو پاهایشان را به زمین نکوبند تا زینت پنهانشان دانسته شود (و صدای
خلخالی که به پا دارند به گوش برسد).»
[3]
این آیه نیز به عدم جلب توجه کردن پوشش صحه مینهد.
با اندکی تمرکز بر آیات دیگر، میتوان حجاب برتر را از سیرهی اهل بیت دریافت نمود:
«لَقَدْ
کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو
اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا»
[4]
بهترین
الگو براى شما نه تنها در این میدان، بلکه در تمام زندگى، شخص پیامبر است.
این ناخداى بزرگ به هنگامى که کشتیاش گرفتار سختترین طوفانها
مىشود، کمترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمىدهد. او هم
ناخداست، هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است و هم مایهی آرامش و
راحت روح و جان سرنشینان.
جملهی
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَهٌ» مفهومش این
است که براى شما در پیامبر تأسى و پیروى خوبى است، مىتوانید با اقتدا
کردن به او، خطوط خود را اصلاح کنید و در مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید
(مکارم شیرازی، 1363، ج 17: 242 و 243).
با
توجه به این آیهی شریفه، میتوان دریافت کسی که شبیهترین مردم به
رسول خدا باشد و همچنین رسول خدا او را «بضعه منی» (یعنی بخشی از وجود من)
خطاب کرده باشند، میتواند الگو و اسوهی حسنه برای مسلمانان باشد.
در
آیهی شریفهی دیگری، حضرت حق میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا
الله و اطیعوا الرسول و اولیالامر منکم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله
و الرسول إن کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر»
[5]
بدیهى
است براى یک فرد باایمان همهی اطاعتها باید به اطاعت پروردگار منتهى
شود و هرگونه رهبرى باید از ذات پاک او سرچشمه گیرد و طبق فرمان او باشد،
زیرا حاکم و مالک تکوینى جهان هستى اوست و هرگونه حاکمیت و مالکیت باید به
فرمان او باشد.
در
مرحلهی بعد مىفرماید: «و اطاعت کنید پیامبر خدا را» و در مرحلهی سوم
مىفرماید: اطاعت کنید «اولىالامر (اوصیاى پیامبر) را» که از متن
جامعهی اسلامى برخاسته و حافظ دین و دنیاى مردماند. سپس مىفرماید:
«اگر در چیزى اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید. اگر ایمان
به پروردگار و روز بازپسین دارید، این براى شما بهتر و پایان و عاقبتش
نیکوتر است.»
«اولىالامر»
چه کسانى هستند؟ همهی مفسران شیعه در این زمینه اتفاقنظر دارند که منظور
از «اولىالامر» امامان معصوم هستند که رهبرى مادى و معنوى جامعهی
اسلامى، در تمام شئون زندگى، از طرف خداوند و پیامبر به آنها سپرده شده
است و غیر آنها را شامل نمىشود (مکارم شیرازی، 1354، ج 3: 434 تا 436).
این
آیه نیز صحه میگذارد بر اطاعت از سبک زندگی رسول خدا و ائمهی اطهار.
اگرچه بانوی گرانقدر اسلام حضرت زهرا (س) جزء امامان نیستند، اما در
روایتی، امام عصر (عج) حضرت زهرا (س) را الگوی خویش قرار داده است. پس سبک
زندگی فاطمی، بهویژه در زمینهی پوشش و حجاب، میتواند الگویی برای مسلمات
باشد.(*)
ادامه دارد...
منابع:
[1]. تنبیه الخواطر و نزهه النواظر،ج1،ص3