بیش از 6 ماه است که دولت یازدهم بیشترین حجم اطلاع رسانی کشور را به سمت سوی مذاکرات هسته ای، توافقنامه های ژنو یک و دو و نشست های کارشناسی حول این مباحث سوق داده است و حجم اخبار و اطلاعات منتشر شده از این جریان با قاطعیت تمام بیشترین حجم دربرگیری رسانه ای در کشور بوده که آگاهانه یا ناآگاهانه بسیاری از اذهان و افکار را به خود مشغول ساخته است.
جدای از اینکه حجم داده های اطلاعاتی دولت از اصل توافقات و واقعیات مذاکرات بسیار ناچیز بوده و عملا" مردم و رسانه ها با نگاهی نامحرمانه از سوی دولتمردان مواجه بوده اند، بسیاری از کارشناسان اصل توافقات را گنگ، مبهم و بسیار تعهدآورتر از آنچه ادعا می شود، پنداشته و به تحلیل آن می پردازند.
اخبار عجیب و غریبی که گاه از فحوای کلام حاضرین در نشست ها، از جمله نمایندگان ارشد کشورهای مختلف و به ویژه آمریکایی ها و اظهارات رسانه ای شخصیت های سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی آنان شنیده می شود با خوشبینانه ترین حالت ممکن، مسائلی است که استقلال، عزت و افتخار ملی ایرانیان را دچار خدشه و آسیب خواهد کرد.
با وجود اعتمادی که به نیروهای داخلی مذاکره کننده وجود دارد، سابقه دیرینه عهدشکنی غرب در برابر ملت های آزادی خواه و از جمله جمهوری اسلامی ایران و جریان سازی موهوم آنان علیه اصل مذاکرات، لزوئم توجه بیشتر به تصمیمات و حتی اظهارات را جدی می نماید. زیاده خواهی های پایان ناپذیر غرب در برابر کوتاه آمدن های مستمر، عدم پاسخگویی قاطعانه دستگاه دیپلماسی به اظهارات هنجارشکنانه مقامات غربی و به ویژه آمریکایی ها، معرکه گیری مستمر رژیم جعلی صهیونیستی و متاسفانه الزام و تعهد طرف های مذاکره ایران به ارائه گزارش به مقامات این رژیم، بی توجهی به موج انتقادات داخلی و به کار بردن مدام این جمله که « به ما اعتماد کنید» و کم مهری به نقش نظارتی و مهم مجلس شورای اسلامی در این راستا از نکاتی است که مذاکره کنندگان با 1+5 بایستی در آینده به آن پاسخ جدی و قابل قبولی بدهند.
بستن گره همه مشکلات کشور به مذاکرات هسته ای که ممکن است به سادگی قابل گشوده شدن نباشد نیز در نوع خود حرکتی کم سابقه است که مقام معظم رهبری هم در فرمایشات ماه های اخیر و سخنرانی نوروزی برآن تاکید فرمودند.
عدم پذیرش نگاه نقادانه منتقدان، برخورد چکشی با رسانه های منتقد و تذکرات مستمر به فعالان رسانه ای و فرهنگی، عدم حمایت از تفکر انقلابی در حوزه فرهنگ، رسانه و جنگ نرم و تلاش برای به حاشیه کشاندن آنان، عدم پاسخگویی صریح به نقدها، استراتژی لبخند و نگاه عمیق! و معنادار! نیز نتوانسته به این فضا کمک کند و در آستانه اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها که دارای ساز و کار عجیب خود است، این بیم را افزایش داده که حتی دستاوردهای اندک فاز اول که به مدد اعتماد عمومی به دست آمد، همانند سبدکالا دستخوش دگرگونی شود.
از سویی دیگر موضوع دردناک مرزبانان ایرانی که اکنون به 1-5 تبدیل شده و ماجرای شهادت شهید دانایی فرد که دولت به رغم خواسته ملی ایرانیان و حتی غیرایرانیان، آنرا نتوانست به درستی مدیریت کند، این زخم کهنه را در مناطق مرزی و از آن جمله مرزهای شرقی کشور دوباره باز کرد که تاکی بایستی تاوان کم توجهی به مرزها و انسداد مرزی را بدهیم. گرچه علی الظاهر با ورود سپاه پاسداران به معادلات مرزی شرق کشور، مردم استان های مرزی و شرقی کشور به آرامشی نسبی دست یافتند اما تکرار این حوادث که در ادامه جنایات تاسوکی و سراوان، انجام شده نبایستی با اهمال مسئولان مواجه شود و حق جمهوری اسلامی ایران برای نابودی تروریست ها و جنایتکاران علیه ملت ایران حتی در خارج از مرزهای ایران بایستی به همسایگان شرقی گوشزد شود و کوچکترین مماشاتی در این راستا نبایستی انجام گیرد.
توجه دولت به مناطق مرزی کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی در این راستا بایستی راهبردی و تاثیرگذار و با مشارکت ماندگار مردم این مناطق انجام گیرد و خطر گسترش سلفی گری و وهابیت در منطقه که هشدار جدی مسئولان و علمای شیعه و اهل سنت این مناطق است مورد اهتمام جدی دولتمردان قرار گرفته و راهکارهای مقابله با تفکرات تکفیری و وهابیت که با دسیسه استعمار و استکبار بسترهایی برای رشد دارند، به صورت منطقی و دقیق بررسی و بر مدار آن حرکت توسعه ای انجام شود.