با فریادهای دزد، دزد زن جوان در یکی از کوچههای خیابان شهید لبافینژاد
همسایهها به کوچه ریختند و با تعجب دیدند زنی با دوربین در تعقیب مرد 50
سالهای میدود و از وی فیلمبرداری میکند.
زن فیلمبردار با دیدن
همسایهها از آنان خواست کمکش کنند و خیلی زود مرد مرموز که ساک کوچک
سیاهرنگی در دست داشت به محاصره افتاد و دستگیر شد.
وقتی همسایهها با
پلیس 110 تماس گرفتند هنوز دقایقی نگذشته بود که تیمی از کلانتری 129 جامی
وارد عمل شد و مرد ناشناس را که کنار جوی آب نشسته بود بازداشت کرده و در
بازرسی از ساک کوچک وی پیچگوشتی، انبردست، چند گوشی موبایل، بیش از 20 سکه
قدیمی، هفت دسته کلید و چند توپی قفل شکسته را پیدا کردند.
مرد مرموز
که «منصور» نام دارد در بازجوییها ادعای بیگناهی کرد و گفت: من برای دیدن
دوستم به این کوچه آمده بودم که ناگهان دیدم این زن با دوربینی که بهدست
گرفته بود و فریاد میکشید دزد، دزد، به سوی من میدود. خیلی ترسیدم و پا
به فرار گذاشتم تا اینکه هنوز چند صدمتری نرفته بودم که نفسم تنگ شد و روی
زمین نشستم و همسایهها که نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است دورم حلقه
زدند و این زن به دروغ به آنان میگفت من دزد هستم.
وی در ادامه افزود:
من دزدی نکردهام که بخواهم بازداشت شوم. اگر من داخل خانه دستگیر میشدم
حق با زن جوان بود ولی من داخل کوچه بودم و هیچ سرقتی انجام ندادهام و
تصمیمی نیز برای این کار نداشتم.
«منصور» در خصوص پیچگوشتی، انبردست و
تیغ موکتبری داخل کیفش گفت: من در کار قابسازی هستم و این ابزار را برای
دوستم آورده بودم و از آنها استفاده میکنم و سکههایی که داخل ساک دستیام
وجود دارد نیز قدیمی نیستند و ارزش ندارند!
با وجود ادعاهای بیگناهی
منصور، زن جوان که توپی قفل در خانهاش را نیز همراه داشت به افسر دایره
تجسس گفت: من در خانه بودم که صدای ضربه زدن به در خانه را شنیدم، با توجه
به اینکه خانهام بزرگ است و دو در جدا از هم دارد، پیش خودم احتمال دادم
شاید مثل چند سال پیش که دزد به خانهام زده بود پشت در چوبی بزرگ دزد
باشد، بنابراین برای سندسازی، دوربین «هندیکم» را روشن کردم و آرام آرام
به در نزدیک شدم و ناگهان در را باز کردم و مقابلم اینمرد را دیدم، وی پس
از روبهرو شدن با من، سریع پا به فرارگذاشت و هنگام فرار توپی قفل در را
به زیر یک خودروی پارک شده انداخت.
وی ادامه داد: با فریادهای کمک
خواهی، همسایهها آمدند و مانع از فرار وی شدیم و من با اطمینان از اینکه
این مرد گرفتار شده است به دنبال قفل خراب شده خانهام گشتم و موفق شدم آن
را پیدا کنم. زن جسور گفت: من از همه حرکات این دزد فیلمبرداری کردهام و
در تصاویر نیز مشخص است وی توپی قفل را پرت کرده و در حال فرار از مقابل در
خانهام است، حتی التماسهای وی که میگوید «تو را بهخدا مرا رها کنید،
زنم اگر بفهمد از من طلاق میگیرد» نیز در فیلم است. با توجه به اصرارهای
«منصور» در بیگناهیاش حتی با دیدن تصاویرش در فیلم، مأموران دایره تجسس
برای تکمیل تحقیقات و اثبات دروغ پردازیهایش سوابق وی را تحت بررسی قرار
دادند و دریافتند وی تاکنون 12 بار و به خاطر سرقتخانه، اماکن، موتور دزدی
و اعتیاد بازداشت و روانه زندان شده است.
با بهدست آمدن این سرنخها
«منصور» که دیگر چارهای جز بیان حقیقت نداشت، لب به اعتراف گشود و گفت: من
برای شناسایی خانههای قدیمی که کسی در آن زندگی نمیکند به این منطقه
آمده بودم و با توجه به قدیمی بودن این خانه احتمال میدادم شاید در آنجا
اشیای قدیمی گرانقیمتی وجود داشته باشد، بنابراین با پیچگوشتی توپی قفل را
خراب کردم و هنگامی که میخواستم در را باز کنم زن صاحبخانه را مقابلم
دیدم و از ترس اینکه دستگیر شوم پا به فرار گذاشتم ولی از شانس بد، وی با
کمک همسایههایش مرا دستگیر کرد و با زیرکی از همه حرکات من با دوربیناش
فیلم گرفت. با اعترافات تبهکار قدیمی و تکمیل تحقیقات ابتدایی، بازپرس
دادسرای منیریه پرونده را برای بررسیهای تخصصی و شناسایی سرقتهای احتمالی
این مرد در اختیار تیمی از پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران قرار داد.