کد خبر: ۲۱۴۵۷۵
زمان انتشار: ۱۰:۵۶     ۱۹ فروردين ۱۳۹۳
وبلاگ سرباز صفر جنگ نرم

به گزارش وبلاگستان پایگاه 598، حجت الاسلام حسین ابراهیمی در وبلاگ سرباز صفر جنگ نرم نوشت:

همه ما در باره داستان زندگی حضرت یوسف(ع) مطالب  فراوانی خوانده ایم اما آنچیزی که حائز اهمیت است این می باشد که گرچه کاري که يوسف کرد، همه‌اش در چند دقيقه اتفاق افتاد اما آن، کار بزرگي بود که نماد پاکي و پاکدامني شد و در همين داستان و در سيره يوسف(ع) نکاتي مهم و کليدي وجود دارد که مي‌تواند براي پيروان حقیقت، در پاکدامني و عفت کارگشا باشد.

يكي از امتحان هاي سخت كه امروز در فضاي جامعه پيش روي جوانان مومن و متدين است ،حفظ نگاه از حرام و حفظ خود از دام هاي شهواني است ،ما در اينجا مي خواهيم از يوسف پيامبر كه الگوي قرآني در سربلند بيرون آمدن از اين امتحان است و نسخه شفا بخش آيات قرآن در اين موضوع الهام بگيريم و با ييان چند نكته نسخه اي براي جواناني كه دغدغه سربلن بيرون آمدن از اين امتحان الهي در اين دوره و زمان دارند ارائه نماييم

1- مهم‌ترين نکته این است که يوسف(ع) شخصيت خود را چنان با صفات عاليه و افکار بلند پرورانده بود که پستي گناه را بر دامن خود ننگ مي‌دانست و باز، همه راز آن دم‌خور شدن با عبادت و ارتباط با خداست که او بلندمرتبه است و ارتباط با او انسان را به اوج مي‌برد.

2- او به خداي خود به چشم معشوقي مي‌نگريست که ترجيح مي‌داد با او و در زندان باشد تا بي‌او و در آغوش زليخا! آري، هيچ‌چيز ارزش آن را ندارد که ما آن معشوق بي‌نقص را برنجانيم و از خود برانيم.

3- مخمصه‌اي که يوسف در آن گرفتار آمد، از مهم‌ترين مخمصه‌هايي است که مي‌تواند در يک دام شهواني وجود داشته باشد، بنابراين کسي که بتواند از چنين مهلکه‌اي برهد، از دام شيطان رسته است؛ يوسف در اوج جواني است و زليخا زن صاحب جمال و مال و منالي است که خود از او تقاضا کرده و شرايط را فراهم کرده و حتي به او امر کرده و ديگر آنکه او را در اين وضعيت حبس کرده است تا همه‌جور بهانه‌اي براي روشن‌شدن آتش شهوت وجود داشته باشد.

 

اما نکته همين‌جاست که کسي که به‌راستي دل در گرو يار حقيقي داشته باشد، با وجود چنين وضعيتي باز، همه‌چيز را تمام و همه درها را بسته نمي‌بيند، زيرا معشوق ما معشوقي است که مي‌تواند هر در بسته‌اي را برايمان باز کند؛ به شرطي که وفاداري‌مان را به او ثابت کنيم.

4- نکته همان است که ما بايد يک دوره در نمازها و عبادت‌ها و رازونيازها و کارها، خودمان را به او نشان دهيم تا روزي‌مان کند در چنين موقعيتي که موقعيت درجه گرفتن و رهاشدن و انتخاب شدن است. نام او را بر زبان بياوريم تا آتش شهوت ديگر در ما کارگر نباشد و آتش مهيا شده شيطان بر ما سرد و گلستان شود.

آيه‌اي از قرآن کريم مي‌گويد: ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذکروا فاذاهم مبصرون1

يعني اهل تقوا در زمان مواجهه با شيطان به ياد خدا مي‌افتند تا شهوتي که چشم انسان را کور مي‌کند، ديگر کارگر نباشد و چشم آن‌ها به نور ذکر و ياد مقلب‌القلوب، بينا شود.

5- مي‌گويند در آن اوج که زليخا در پي آماده‌کردن يوسف با سخن‌هاي آن‌چناني بود، به او گفت: چه چشم‌هاي زيبايي داري که او پاسخ داد: اولين جايي که از من در خانه قبر از بين مي‌رود، همين چشم‌هاي من است.

اميرالمؤمنين(ع) فرموده است: اکثروا ذکرالموت فانه هادم‌اللذات، حائل بينکم و بين‌الشهوات2

ياد کنيد آنچه رنگ و لعاب لذت‌هاي حرام را از چشم شما مي‌اندازد و بين شما و آن، حائل مي‌شود که آن ياد مرگ است؛ لحظه‌اي که ديگر اثر آني لذت‌هاي حرام از بين رفته و تنها حسرت و سرافکندگي ابدي‌اش براي ما باقي مانده است3، ماييم و پيشگاه او و شرم گناه که البته اين خود عذابي دردناک‌تر از آتش است که آن دلدار خوبان روي از ما برگرداند و ما هيچ راه بازگشتي نداشته باشيم.

6- او را هميشه با خود ببينيد و بدانيد که «هو معکم اينماکنتم»4 که او از رگ گردن به ما نزديک‌تر است. اگر شما او را نمي‌بينيد، او شما را مي‌بيند و حتي خاموش‌ترين صداي اعماق درون شما را مي‌شنود، صدايي که شايد گاهي خودتان هم نشنويد و اينکه مظاهر و جلوه‌هاي او که اهل بيت‌ عليهم‌الاسلام هستند، فرموده‌اند که هيچ‌گاه از ما روي نگردانيد، حتي در‌حالي‌ که گناه مي‌کنيد! باشد که بارقه‌اي از نور وجود ما بر بخشي از دل شما که آيينگي خود را از دست نداده است، بتابد و شما را از تاريکي رها سازد.(روزي به دوستان هيئتي اين نکته را متذکر مي‌شدم که مي‌خواهيد بدانيد اين ياحسين و يافاطمه و يامهدي‌گفتن‌هاي شما چقدر واقعي است و در دل و جان شما ريشه دارد؛ اگر بتوانيد در اوج هجوم شهوت و رويارويي با شيطان، باز اين اذکار را بر لب داشته باشيد، حقيقتا اهل اين ذکرها هستيد).

امام صادق(ع) مي‌فرمايند: آن لحظه که زليخا خود را براي يوسف(ع) آماده مي‌کرد، تکه‌ پارچه‌اي روي بتش که در آن مکان بود، انداخت. يوسف از او پرسيد چه مي‌کني، گفت: از اين بت حيا مي‌کنم! يوسف گفت: چگونه تو از بتي که نه مي‌بيند و نه مي‌شنود، شرم مي‌کني و من از پروردگارم، از خداي آسمان و زمين که قادر و قاهر است و ما و تمام موجودات را مي‌بيند، شرم نکنم!5

7- در اين‌گونه مواقع که بساط گناه فراهم است، بايد بتوانيد خود را در آغوش خدا بيندازيد؛ چراکه در چنين جايي انسان از يکي از اين دو آغوش ناگزير است! يا آغوش سياه گناه يا آغوش خداي مهربان و اگر شما از پيش، امني با گرمي و لطف آغوش او نداشته باشيد، سخت است اگر نگوييم ناممکن! رستن از آغوش آتشين شيطان؛ يوسف در آن لحظه خود را در آغوش يارش انداخت و به آغوش عصمت‌آفرين و سلامت‌بخش خداي مهربان پناه برد و گفت: معاذا...! سپس گفت: انه ربي احسن مثواي!

گفت بر هر خوان که بنشستم ،خدا رزاق بود؛ او خداي من است که من عمري سر سفره محبت و احسان او بزرگ شده‌ام، من نمک‌خور و نمکدان‌شکن نيستم! سپس گفت: انه لا يفلح الظالمون! خداي من گناهکاران را رستگار نمي‌کند.

8- براي کساني که مي‌خواهند توفيق يادکردن خداي تعالي را در همچنين مواقعي داشته باشند، خود اين آيه شريفه قرآن که ذکر يوسف پاک در آن لحظه است، ذکري الهام‌بخش و بازکننده درهاي بسته شهوت از جلوي مايي است که مي‌خواهيم در چنان لحظه‌اي به سمت او فرار کنيم؛ انه ربي احسن مثواي، انه لا يفلح الظالمون.

-----------------------------------------------

پینوشت

1- سوره مبارکه اعراف، آيه 201

2- امالي، محمد‌بن‌محمد‌بن‌النعمان العکبري‌البغدادي، ترجمه حسين استادولي، ص264

3- قال الصادق عليه‌السلام: کم من نظره اورثت حسره طويله!؛ چه بسا نگاه‌هاي آلوده که حسرت‌هايي طولاني براي شخص به ارث مي‌گذارند. ميزان‌الحکمه، (نظر)

4- سوره مبارکه حديد، آيه4

5- لما همت و همه بها قامت الي صنم في بيتها-فالقت عليه الملاءه لها- فقال لها يوسف: ما تعملين؟ قالت: القي علي هذا الصنم ثوبا لا يرانا! – فاني استحيي منه، فقال يوسف: فانت تسحين من صنم لا يسمع و لا يبصر- و لااستحيي انا من ربي!- فوثب و عدا و عدت من خلفه. تفسير قمي، ج1، ص342

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها