به گزارش پایگاه 598 به نقل از جهان نیوز: نزدیک
به دو ماه گروگانگیری مرزبانان کشورمان و اینک نحوه آزادسازی آنان به دست
یک گروه تابلودار مرتبط با برخی سرویس های جاسوسی منطقه ای مخصوصا عربستان
سعودی حاوی نکاتی قابل تامل است.
الف: شهادت
شهید دانایی فرد یکی از حوادث قابل تأمل این گروگانگیری است. نکته اول
اینکه شهید دانایی فرد تنها مرزبان بومی منطقه بوده و دیگر مرزبانان از
مناطق دیگر کشور هستند. آنچه ارزیابی ها اطلاعاتی نشان می دهد این است که
از چندین سال قبل بررسی هدفگذاری تروریست ها همزمان با به هم زدن روابط
شیعه و سنی در جنوب شرق و همچنین ایجاد اختلافات قومی میان مردم بومی این
منطقه توأماً پیگیری شده است. شهادت دانایی فرد در این راستا قابل ارزیابی
است. گروهک تروریستی جیش العدل با شهادت دانایی فرد تنها به این هدف می
اندیشد و به یک معنا بخش مهمی از ماموریت خود را به انجام رسانده و مابقی
ماجرا ـ نحوه آزادسازی مرزبانان ـ بیشتر جنبه عملیات روانی از طرف این گروه
پیدا کرده است.
ب: تروریست
ها در بیانیه خود علت اصلی، را پاسخ به مطالبه مولوی عبدالحمید اعلام کرده
اند. آنان این مسأله را عنوان کرده اند که به هر حال او رهبر اهل سنت آن
منطقه است و به نظر او احترام گذاشته اند. در این باره یک تناقض مهم وجود
دارد و آن اینکه اگر او را به عنوان رهبر قبول دارند چرا تمام سخنان وی را
مبنی بر پایان مبارزه خشونت آمیز نمی پذیرند و به صورت کامل دست از اقدامات
تروریستی بر نمی دارند؟ این تناقض چگونه قابل حل است؟ این مسأله این گونه
قابل حل است که اساسا گروهک تروریستی جیش العدل تنها اهداف روانی خود را
دنبال می کند. آنان از یک طرف خواسته اند که به نوعی مشروعیت به برخی اعمال
خود بدهند و از سوی دیگر برای جلوگیری از هجمه بیشتر علمای اهل سنت به خود
با آزاد کردن گروگان ها این موضوع را تعدیل کنند.
ج: عبدالرئوف
سخنگوی گروهک تروریستی جیش العدل گفته است که اختلاف نظرهایی با عبدالحمید
دارند و البته به معنایی دیگر اشتراکات هم دارند! سؤال اساسی این است که
این نقاط اشتراک چیست؟ سالهاست بسیاری از سخنان مولوی عبدالحمید درباره
تبعیض، ظلم به اهل سنت، دفاع از تروریست های سوریه، مواضع دو پهلو درباره
انتخابات ۸۸، مصاحبه با رسانه های ضدانقلاب و... تیتر یک رسانه های وابسته
به گروه های تروریستی مانند جندالشیطان، سپاه صحابه، انصار ایران، در گذشته
و اینک بازماندگان گروهک تروریستی ریگی تحت عنوان جیش العدل بوده است. آیا
این میزان مورد توجه قرار گرفتن از سوی رسانه های وهابی، اشتراک نظر کمی
را نشان می دهد؟! در این میان علمای اهل سنت دیگری نیز در بلوچستان وجود
دارند که دارای پایگاه مردمی بسیار قابل توجهی هستند ولی نه تنها این گروهک
تروریستی حاضر به قبول میانجیگری آنان نیست بلکه خواهان به قتل رساندن
آنها نیز است!
د: آزادسازی
مرزبانان یک اقدام کوتاه مدت امنیتی محسوب می شود، ریشه اصلی اقدامات
تروریستی در سیستان و بلوچستان، رشد تفکرات تکفیری است که قتل و گروگانگیری
و عملیات انتحاری در میان شیعیان و اهل تسنن منطقه را مشروع می داند. دولت
تدبیر و امید برای این مسأله چه برنامه ای دارد؟ موضوعی که به شدت سبب
نگرانی ساکنان منطقه شده است، به عنوان نمونه استاندار سیستان و بلوچستان
درحالی از مولوی عبدالحمید تمجید و حمایت و نزدیکانش را به مسؤولیت های مهم
در استانداری می گمارد و وی را برای ارتباط با تروریست های جیش العدل برای
آزادسازی مرزبانان ترغیب می کند که چند ماه قبل در مسجد مکی زاهدان ـ که
مولوی عبدالحمید مدیر آن است ـ مراسم بزرگی برگزار شد و در آن یکی از
نزدیکان عبدالحمید در محضر وی پشت تریبون رفت و به تمجید و تأیید بی سابقه
از اسامه بن لادن پرداخت و این مطلب با آب و تاب هم در سایت مسجد مکی ـ که
زیر نظر مولوی عبدالحمید اداره می شود ـ بازتاب پیدا کرد!
اکنون این
سوال پیش می آید که دولت تدبیر و امید به دنبال رفع ریشه های جریان تکفیری
و ناامنی در جنوب شرق است یا...؟! آیا ساکنان منطقه اعم از شیعه و سنی حق
دارند که از اقدامات دولت نگران باشند؟!