به گزارش پایگاه 598، وبلاگ بصیرت نوشت: از ابتدای شنیدن خبر ضرب و شتم شهید خلیلی توسط اراذل، کم وبیش پیگیر قضیه از رسانهها و دوستانی که میدانستم شاید اطلاعی از وضعیت این بزرگوار دارند، بودم تا چند شب بیش که گزارشی از او در تلویزیون پخش شد و او حتی یک کلام هم سخنی نگفت.
جالب بود برایم که او چرا تن به مصاحبه نداد و فقط چند دقیقهای با لبخند بر لب دوربینها را نگاه کرد از این نوع برخورد او فهمیدم که علی ایحال او مظلوم است از یک سو سرزنش احتمالی برخی از دوستان و آشنایان را باید تحمل کند که احیاناً عمل او را تند روی یا دخالت بیجا میدانستند و از طرفی هم نفهمی و نادانی عدهای مثلاً مسئول را باید ببینند که نه فهم نسبت به ماهیت کار او دارند و نه دغدغه و اعتقادی به اصل قصه و فقط و فقط میشنوند که چنین اتفاقاتی در این کشور رخ میدهد؛ باز به غیرت بعضی آقایان که عیادتی هر چند کم و کوتاه لکن با اعتقاد و باور از این شهید عزیز به جا آوردند.
حرف این است که برادر شهیدم، در ساعاتی که پیکر مطهر تو بر دستان هم سنگرانت در حال مشایعت به سوی آسمان بود تو عزیز شدهای و راه تو که شاید تا بیش از این باریکهای بیش نبود! به برکت خون تو اینک وسعتی به اندازه پهنای مقام شامخ تو پیدا کرده که انشاالله اسباب برکت و حرکت حزب الله عزیز را برای تحقق جریان اصلاح جامعه و مقوله امر به معروف فراهم آورد.
شاید تو نخستین کسی بودی که امر حضرت سید علی را در رابطه با امسال که تأکید بر فرهنگ کردند را با شهادتت عملی ساختی، آری فرهنگ نیز خون میخواهد، برای زدودن باطل باید شاهرگ را نیز داد باید مبارزه کرد و مبارزه کرد و تو این مهم را انجام دادی چرا که به قول خودت دفاع از ناموس شیعه کردی و در ایامی که بزرگ ناموس شیعه در بستر جراحات ناشی از جفای به ظاهر مسلمانان، رنجور هستند پرکشیدی و این نیز حقانیت راه تو را بیشتر نمایان میکند.
عزیز برادر تو و سایر دوستانت همچون «جمشید داناییفر» عزیز که او هم داغی بر دل ما نهاد، امروز خون خود را به پای این انقلاب دادید تا آقایان مذاکره کنند و نهایتاً هیچ چیز تغییر نکند که دشمنی دشمن از قبل بیشتر شود.
بگذریم بنا ندارم حرف نامربوط بزنم ولی چنان آشوبی در وجودم مستور است که اساساً بر نمیتابم که چنین مسئولین بیدغدغه و بیاعتقادی آرام آرام از کنار این مسائل بگذرند.
مطالبه خون این عزیزان نباید فراموش شود...
نه «علی» و نه «جمشید» و نه سایر عزیزان...