کد خبر: ۲۱۳۸۰۲
زمان انتشار: ۱۸:۵۸     ۱۶ فروردين ۱۳۹۳
آقاي سعيد ليلاز چندی قبل در مصاحبه با خبرگزاري تسنيم (+) اظهارات جالبي درباره اقتصاد مقاومتي بيان کرده که قابل دقت و بررسي است. جنبه مثبت اظهارات ايشان، تأييد نظريه اقتصاد مقاومتي به عنوان اساس استقلال ايران در مقابل بلوک­ هاي قدرت است و اين نکته­ اي است که تفکر سعيد ليلاز را بر تفکر امثال محمود سريع ­القلم (+) برتري مي­ دهد. اما جنبه منفي اظهارات آقاي ليلاز، تلاش براي بازتعريف اقتصاد مقاومتی در چهارچوب درگيري منافع مادي قدرت ها در جهان و بر اساس مناسبات دموکراسي غربي و اقتصاد آزاد مي­ باشد. وي مدعی است: «اقتصاد درون­زا، اقتصادي است که در چهارچوب اقتصاد آزاد حرکت مي­ کند... اقتصاد مقاومتی بدون برقراری یک نظم دموکراتیک که در آن همه مردم و همه آحاد ملت و همه افکار بتوانند در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی احساس مشارکت واقعی در تعیین سرنوشت خود کنند، ممکن نخواهد بود، یعنی با این نگاه «خودی و غیرخودی»، اقتصاد مقاومتی امکان ندارد»! آقاي ليلاز تصریح مي کند که: «من معنی اقتصاد مقاومتی را وابستگی متقابل می‌دانم؛ اگر ما موفق شده بودیم که رویه برنامه سوم و چهارم توسعه را ادامه دهیم و این اختلالی که در 8 سال شده اتفاق نیفتاده بود، غرب نمی‌توانست این بلا را سر ما بیاورد که الآن آورده است(+)

درباره اظهارات آقاي ليلاز بايد گفت که ايشان فرمايشات رهبر معظم انقلاب اسلامي را ناقص فهميده و یا فهمیده و به نفع تفکرات خودش تحريف و مصادره کرده است. درست است که رهبر انقلاب، سياست­ هاي «اقتصاد مقاومتي» (+) را به عنوان یک اقتصاد «درونزا، برونگرا، دانش بنیان، مردم بنیاد، عدالت محور، قابل تحقق و قابل الگو شدن» براي قدرتمند شدن اقتصاد ايران و مقابله با قدرت­هاي زورگو ابلاغ کرده ­اند، اما اين طرح را در چهارچوب گفتمان اسلام و انقلاب اسلامي و مردم سالاري ديني تنظيم و ارائه کرده ­اند، نه بر اساس موازنه مادی قدرت ها. به همین جهت است که ایشان می فرمایند:
«ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامى را در زمينه‌ حل مشكلات اقتصادى به همه‌ دنيا نشان دهيم؛ الگو را بر سر دست بگيريم تا ملت‏ها بتوانند ببينند كه يك ملت در سايه‌ اسلام و با تعاليم اسلام چگونه مي‏ تواند پيش‏رفت كند». (+)

بنابراين، جنگ اقتصادي غرب با ملت ايران هم ادامه همان مقابله چند دهه گذشته آنها با اسلام و انقلاب اسلامي است و خط اصلی نزاع و درگيري، تغيير نکرده است. البته موضوع درگيري‌ آنها با انقلاب اسلامي ايران، همه­ جانبه است اما اکنون به اين نتيجه رسيده ­اند که اقتصاد را محور قرار دهند و مبارزه برای کنترل انقلاب اسلامي را از موضع اقتصاد دنبال ‌كنند و لذا
عزم ملي و مديريت جهادي و مجاهدت اقتصادي لازم است تا انقلاب اسلامي بتواند از اين طراحيِ دشمن به سلامتي عبور کند.

اقتصاد مقاومتي معطوف به نوعي مبارزه و درگيري اقتصادي با دشمن است و تنها آن تلاش اقتصادي كه در جهت خروج از انفعال اقتصادی و برتري جبهه حق بر حيله­هاي جبهه كفر و حركت به سمت برتري در موازنه‌ اقتصادي انجام پذيرد، اقتصاد مقاومتي خواهد بود
اقتصاد مقاومتي نبايد بر اساس الگوي اقتصادي‌ رايج كه قطب­ های اقتصادی دنيا از آن تبعيت مي‌كنند و در موازنه مترصدند تنها سهم تأثير خودشان را بالا ببرند، تعريف شود. مثلاً چين و هند در حال رقابت جدي اقتصادي، و حتي در حال جنگ اقتصادي با اروپا و امريكا هستند و می­ خواهند در آينده، سهم تأثير خود را در اقتصاد جهاني بالا ببرند اما روشن است که اين رقابت و جنگ اقتصادي، بر سر طراحي و تحقق الگوهاي جديد نيست، بلكه براي سهم خواهی بیشتر و ارتقاء جايگاه‌ خودشان در درون موازنه الگوي سرمايه‌داري است. چنين چيزي مد نظر انقلاب اسلامي و سکاندار آن نيست. اقتصاد مقاومتي نه به معنای پذيرش الگوهای اقتصادی دشمن و مبارزه در چارچوب آن، بلکه به اين معناست كه ما در نهايت به دنبال ايجاد يك الگو يا مدل و هویت جديد اقتصادي مبتني بر آموزههاي اسلامي و سازگار با فرهنگ و شرايط ايران هستيم که هجوم فرهنگ و تمدن رقيب از طريق اقتصاد را سد کند.

به عبارت ديگر، طراحی اين نقشه، به معناي تحول و انقلاب فرهنگي در حوزه‌ مکتب و دانش اقتصاد و حوزه‌ اخلاق و فرهنگ اقتصادي نیز هست. مدل مورد نظر بايد نقشه هجوم همه ­جانبه عليه اقتصاد سرمايه‌داري و مکمل هجوم فرهنگی و سياسي باشد. بر همین اساس، انقلاب اسلامي ايران ان شاء الله باید بتواند برای ملت‏ هاي اسلامی و دیگر ملت ها الگویي جامع مبتنی بر آموزه ‏های اسلامی ارائه کند و نشان دهد که اگر به آموزه ­های اسلام، درست عمل شود، بشر نه تنها در آخرت، بلکه در دنيا نيز به آسايش می­ رسد.

منبع: جام نیوز
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها