به گزارش 598 به نقل از روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی، حجت الاسلام
والمسلمین احمد مبلغی با بیان اینکه بخش پژوهشگاه دفتر تبلیغات اسلامی و
عمدتا مرکز احیای پژوهشگاه سلسله برنامههایی را برای احیای شخصیتهای
اسلامی و غالبا شیعی در دست اقدام دارد، تصریح کرد: یکی از شخصیتهای مهم
شیعه که حق بزرگی بر گردن حوزهها و بلکه جامعه شیعه دارد، مرحوم آخوند
خراسانی صاحبِ «کفایه الاصول» است.
وی افزود: معروفیت و برجستگی ایشان به حدی است که
سایه افکار و اندیشه ایشان تمام حوزههای شیعه در نجف و قم را در برگرفته و
بنابر این جایگاه و شهرت زیاد ایشان، امری واضح و مسلم است، به طوری که
اگر بخواهیم دو شخصیت مهم از بین علمای معاصر و برجسته شیعه را در حوزهها
یاد کنیم باید از مرحوم شیخ انصاری و آخوند صاحبِ «کفایه» نام بریم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: صاحب کفایه
از لحاظ شهرت یک شخصیت تام و تمام است و مقصود از برگزاری کنگرهها این
است که ما به یک شخصیت بزرگ که شهرت ندارد یا شهرتش مشخص نیست شهرت بدهیم
یا شهرت او را تکمیل کنیم.
وی بیان کرد: اما صاحبِ «کفایه» مشکلی از لحاظ شهرت و مطرح بودن نداشته و
از این نظر با خیلی از شخصیتهایی که ما در پی معرفی آنها هستیم فرق دارد.
مبلغی با بیان اینکه کنگره آخوند خراسانی برای احیای نام نیست چون نام
احیا شده است، گفت: اما باید دید هدف کنگره چیست و در پی احیا چه چیزی است.
وی اظهار کرد: شخصیت مرحوم آخوند صاحبِ «کفایه» به همان اندازه که شهرت
عظیم دارد، استحقاق تحلیل، بررسی و واکاوی را نیز دارد و این شخصیت اگر به
درستی تحلیل شود برای حوزههای علمیه یک الگوست و جنبههای مختلفی در شخصیت
ایشان وجود دارد که دستمایههای این تحلیل میتواند قرار گیرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: نخستین دستمایه جدی
و محوری ایشان این است که در تاریخ اصول شیعه به عنوان نقطه عطف و یکی از
پیچهای تحولی اصول شیعه تلقی میشوند.
وی اضافه کرد: یعنی از هر منظر به اصول صاحب کفایه
نظر کنید اصول ایشان نقطه عطفی است که علم اصول را از مرحلهای به مرحله
دیگر سوق داده و اگر دغدغه تحلیل تاریخی داریم و در پی این هستیم که
نامکشوفهای تاریخ را از طریق تحلیل تاریخ مکشوف کنیم و در سایه آن، واقعیت
و روند تکامل اصول یا زوایای مختلفی در ورای بسیاری از مسائل اصول را کشف و
منکشف کنیم، گزیر و چارهای از روی آوردن به این شخصیت تحول بخش و شناخت
ایشان نداریم.
مبلغی گفت: حذف آخوند خراسانی از سیر مطالعاتی اصول به محرومیت تحلیلگر
تاریخ اصول در دستیابی به بسیاری از وقایع و حقایقی که در این تاریخ محقق
شده بر میگردد، به ویژه اینکه پاره ای از این حقایق نقش کلیدی و محوری در
شناخت سایر زوایای اصولی دارند، بنابر این از این نظر به شناخت صاحب کفایه نیازمندیم.
وی با طرح این پرسش که حال نقطه عطف و عامل تحول بودن ایشان از چه
ویژگیهایی نشات گرفته است، تصریح کرد: پاسخ به این سؤال مربوط به تحلیلگر
تاریخ علم اصول است، ولی به اجمال به برخی موارد میتوان اشاره داشت و اول
اینکه مرحوم آخوند علم اصول را کلاسیک کرده و به آن ادبیات بخشیده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: درست است که قبل از ایشان
هم فکر اصولی از یک اندیشه والا و غنا برخوردار بوده و از حیث افکار و
استدلال و اندیشهمداری موج میزده است، ولی تبدیل اصول به یک مجموعه شسته و
رفته منظم مدرسهای، با ادبیات روشن و جذاب کاری است که مرحوم آخوند صاحب کفایه انجام داده است.
وی با بیان اینکه از ویژگیهای نقش ایشان در اصول، وارد کردن بخش نقادی علم
اصول به مرحلهای مترقیتر و تکامل یافتهتر راه است، ادامه داد: البته
علمای اصولی همیشه در درون اصول با یک نگاه نقادی و استدلالی در استدلالها
و نگاههایشان میزیستهاند و این مسئله چیزی نیست که نو باشد، اما برجسته
کردن این نقد و جرات بخشیدن به عموم حوزه برای نقادی یک امری است که در
«کفایه الاصول» و باقی آثار ایشان انجام گرفته و از آن وقت است که ما
مشاهده میکنیم حرکتهای اصولی وارد مرحله جدیدی میشود.
مبلغی تصریح کرد: مرحوم نائینی، مرحوم آقا ضیاء و برخی دیگر از شاگردان
محقق خراسانی از شخصیتهایی هستند که سالیان دراز و به صورت اشباع شده در
درس مرحوم آخوند شرکت کرده و اینها از همان مدرسه آخوند و از آنجا
برخاستهاند.
وی عنوان کرد: حرکتی را که آخوند خراسانی شروع میکند تبدیل به مدرسههای
اصولی نائینی، عراقی، کمپانی و... میشود و این شخصیتهای صاحب مکتب و
مدرسه، و تحول ساز صرفاً مرهون استعداد و نبوغ زیاد خود نبودهاند بلکه از
مکتب آخوند خراسانی فارغ التحصیل شده و نقادی و جسارت در مقابل مشهورات و جرأت لازم برای نقادی را از مدرسه آخوند و از خود آخوند فرا گرفتهاند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: این اعاظم زاویهها، ایستگاهها و سکوهای پرش نقادی را از صاحب کفایه آموخته و اگر آخوند در این مرحله اصولی نبود، شاید علم اصول مسیر دیگری را در پیش میگرفت.