کد خبر: ۲۱۲۲۷۲
زمان انتشار: ۰۸:۵۴     ۲۷ اسفند ۱۳۹۲
سوریه جزء منافع مستقیم ایران محسوب می‌شود، پیوند خوردن آن با منافع بازیگران و بازی آن ‌ها بر سر سوریه به‌خاطر اوکراین، می‌تواند بر منافع جمهوری اسلامی تأثیر بگذارد.

به گزارش پایگاه 598 به نقل از برهان، بحران اوکراین به صورت تلویحی بر موضوع ایران تأثیر خواهد گذاشت. چه این مهم با منافع روسیه و یارگیری این کشور در فضای بین‌الملل همراه شود (که ممکن است مصادف با افزایش حمایت از ایران برای تقویت صف‌بندی خود در فضای بین‌الملل باشد)، چه غرب بر منافع غیرمستقیم روسیه برای مثال در سوریه، که هم‌پیمان ایران است، فشار وارد کند.

هر منازعه‌ای در سطح بین‌المللی بر منافع سایر بازیگران تأثیر مستقیم ندارد؛ اما اگر این منازعه از کنش‌های بازیگران فرامنطقه‌ای ساطع شود، بی‌شک تأثیری بر معادلات و مبادلات بین‌المللی خواهد گذاشت.

برای مثال، بحران موشکی کوبا هرچند تأثیر مستقیمی بر منافع بازیگران منطقه‌ای نداشت، ولی به علت گره خوردن بافت‌های منافع بازیگران بین‌المللی، تأثیرات خود را بر فضای بین‌الملل گذاشت.

بنابراین از این حیث، که بحران اوکراین در حوزه‌ای فرامنطقه‌ای و جدای از منافع ایران در حال وقوع است، تأثیر مستقیمی بر منافع جمهوری اسلامی ایران ندارد؛ اما به دلیل گره خوردن آن با تحولات بین‌المللی تلویحاً بر منافع کشورها و از جمله ایران تأثیر می‌گذارد.

در نگاه اول، می‌توان اذعان داشت که این دو مقوله هیچ ارتباطی به هم ندارند و این مسائل در دعواهای کلان سیاست بین‌الملل بین روسیه و آمریکا بازتنظیم شده است و ارتباطی به بازیگران منطقه‌ای از جمله ایران پیدا نمی‌کند؛ تحلیل رفتار ایران در فضای بین‌الملل نیز مؤید این موضوع است.

با توجه به عدم تحرک ایران در بحران‌های فرامنطقه‌ای از جمله آنچه در اوستیا و آبخازیای جنوبی در بحران 2008 گرجستان شاهد بودیم، در عین حال این موضوعات می‌تواند شرایطی ایجاد کند که در حوزه‌هایی خاص، منافع ایران را هم تأمین کند. این موضوعی است که رسانه‌ها بایستی از دولت مطالبه کنند که در موضوعات این چنینی ورود پیدا کند و شرایط را خود ایجاد کند نه اینکه منتظر شرایط و وقایع بماند.

با این حال، در منطق سیاست و روابط بین‌الملل نمی‌توان به‌صورت قاطع مسائل را بدون ارتباط با هم دانست. منطق سیاست و روابط بین‌الملل، سیال بودن موضوعات و بحران‌ها و قابلیت فرامرزی شدن آن است.

برای مثال، هرچند سوریه ارتباط مستقیمی با موضوع اوکراین ندارد، اما نمی‌توان این حقیقت را رد کرد که غربی‌ها به دلیل پشتیبانی روسیه از بشار در تلاش هستند تا در اوکراین جلوی پیشروی سیاست خارجی کرملین را بگیرند.

از طرفی، چون سوریه جزء منافع مستقیم ایران محسوب می‌شود، پیوند خوردن آن با منافع بازیگران و بازی آن‌ها بر سر سوریه به‌خاطر اوکراین، می‌تواند بر منافع جمهوری اسلامی تأثیر بگذارد.

روی دیگر سکه‌ی این منازعه، تأثیر مبادلات ایران، از یک‌سو با متحدش روسیه و از سوی دیگر با بلوکی است که در حال تقویت روابط خویش با آن است؛ یعنی غرب.

بنابراین شاید اگر دو طرف دست به صف‌بندی بین‌المللی بزنند، اتخاذ سیاست بی‌طرفی دشوار خواهد بود و حضور تلویحی ایران در جبهه‌ی روسیه، موضع ایران را در مذاکرات هسته‌ای با غرب قوی‌تر خواهد کرد و این موضوع تأثیر غیرمستقیمی بر منافع جمهوری اسلامی خواهد گذاشت؛ هرچند احتمال این گزینه ضعیف است.

این مهم با این فرضیه تقویت می‌یابد که روسیه برای مقابله با غرب، بیش از گذشته در موضوع هسته‌ای ایران حاضر به حمایت از ایران شود، تا صف‌بندی خود را تقویت کند.

چرا که روسیه‌ی تنها، یعنی کشوری که از جدایی کریمه و تجزیه‌بخشی از تمامیت ارضی اوکراین حمایت کند و منجر به شکل‌گیری ناآرامی‌ها در فضای بین‌المللی شود، از مقبولیت بین‌المللی در افکار عمومی جهان بهره‌ای نخواهد برد و این با تلاش‌های اخیر روسیه برای ارائه‌ی چهره‌ای موجه در سطح بین‌المللی (برای نمونه برگزاری المپیک زمستانی سوچی با صرف هزینه‌های گزاف برای ارائه‌ی چهره‌ی مثبت و مؤثر از روسیه در افکار عمومی بین‌المللی) ناسازگار است.

لذا حمایت از تهران و ارائه‌ی بسته‌های حمایتی به این کشور هم برای روسیه مثمر فایده خواهد بود و هم وزن تهران را در مذاکراتی که درگیر آن است (مذاکرات هسته‌ای)‌ سنگین‌تر خواهد کرد که تأثیر این موضوع بر منافع ملی همان‌طور که گفته شد، مستقیم خواهد بود. در این چارچوب است که بررسی ارسال سامانه‌ی موشکی S300 به ایران نیز قابل درک خواهد بود.

طبیعی است که در بستر خصومت تمام‌عیار، حمایت روسیه از حامیانش از جمله ایران و سوریه بیشتر خواهد شد، هم برای اینکه جبهه‌ی خود را تقویت کند و هم برای اینکه غرب را با مشکله‌ی موضوعات بین‌المللی مواجه کند.

یک موضوع دیگر مهم که ممکن است روسیه را به سمت همکاری بیشتر با ایران سوق دهد، اینکه روسیه موضع سرسختانه‌تری نسبت به غرب در مذاکرات اتخاذ کند، که این هم با منافع ایران عجین خواهد بود. نزدیک‌تر شدن روسیه به ایران در مذاکرات موضع ایران را مستحکم‌تر خواهد کرد.

همچنین دیگر موضوعی که خصومت روسیه و غرب بر سر اوکراین می‌تواند برای ایران به ارمغان آورد، این است که روسیه ترغیب خواهد شد تا قراردادهایی برای تحویل بیشتر نفت با ایران منعقد کند. طبیعی است برای ایران افزایش صادرات نفت یکی از اولویت‌هاست و این خصومت غرب و روسیه هم برای منافع سیاسی و هم اقتصادی جمهوری اسلامی که در شرایط تهدید، تحدید و تحریم است، موضوعی قابل اغماض نیست.

سفر اخیر وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران به روسیه، که بلافاصله بعد از مکالمه‌ی تلفنی رئیس‌جمهوری ایران و روسیه صورت گرفت، که گفته شد برای پیگیری توافقات نفتی صورت گرفته است، در این راستا بایستی تحلیل شود. اما این موضوع با چهار چالش گره خورده است:

1. تهران برای این حمایت، به ظاهر هم که شده هنوز هیچ موضع مثبت و عینی از طرف مقابل (مسکو) ندیده است.

2. برای دولت فعلی، برقراری ارتباط با طرف غربی (به دلیل موضوعات مطرح فی‌ما‌بین) بر رابطه با روسیه از اولویت بیشتری برخوردار است. لذا «روسیه جایگزین اروپا نخواهد شد. ایران برای حل مسئله‌ی هسته‌ای هم نیاز به تعامل با روسیه دارد و هم غرب، به‌خصوص که با این تحلیل غرب در موضع برتری قرار دارد.» حضور بیش از حد غربی‌ها طی دو ماه اخیر در تهران آن هم در سطوح بالا، مؤید این موضوع است.

3. به نظر می‌رسد معیار برای دولت عدم ورود به صف‌بندی‌های بین‌المللی است. اگرچه این منطقی واقع‌گرایانه در سیاست خارجی ایران است، اما می‌توان با ارائه‌ی نقش میانجی در خصوص اوکراین، توان حفظ و ایجاد توازن بین دو طرف را برای خود و طرفین فراهم کند.

4. اگر روسیه موضع حمایتی خود را نسبت به ایران تقویت می‌کرد، ایران نیز می‌توانست بر منافع مستقیم خود، به‌عنوان یک بازیگر منطقه‌ای فعال و حتی بازیگر بین‌المللی، اثر بگذارد.

در این مورد نیز ذکر دو مهم ضروری می‌نماید. نخست، این موضوع را هم نبایست از نظر دور داشت که آن‌چنان که در رسانه‌ها تا این حد غلو شده است و گفته می‌شود؛ روسیه نیازمند آمریکا نیست که به خاطر این نیاز مجبور به هر کاری از جمله ارتباط با همه‌ی کشورها و دادن امتیاز به همه‌ی کشورها از جمله ایران به‌خاطر اوکراین شود.

این مسئله شاید در آینده اتفاق بیفتد، اما هنوز تحولات اوکراین به نقطه‌ای نرسیده است که روسیه را وادار به چنین تصمیمی کند. دوم، علی‌رغم سرو‌صدای مدام روس‌ها بر سر این موضوع که شرکت‌های این کشور به دلیل تحریم غرب قادر به حضور در ایران نیستند، به نظر نمی‌رسد که این دولت تمایلی به ارتباط استراتژیک با ایران داشته باشد؛ حال یا از ناحیه‌ی ایران چنین انگیزه‌ای را نمی‌بیند یا به دنبال استفاده از ایران به عنوان موضوع گفت‌و‌گوهای خود با غرب و نه طرف گفت‌و‌گوهاست.

مشاهده‌ی سطح معاملات اقتصادی ایران و روسیه و محدودیت‌های گمرکی و روابط اقتصادی، که مسکو در قبال ایران ایجاد کرده (کمتر از دومیلیارد دلار) مؤید این موضوع است. بنابراین تمایلی برای دخالت دادن ایران در معادله‌ی اوکراین نیز وجود ندارد یا اگر وجود داشته باشد، بسیار آرمان‌گرایانه است.

با این حال و با وجود تمام فاکتورها، به نظر می‌رسد بحران اوکراین به‌صورت تلویحی بر موضوع ایران تأثیر خواهد گذاشت. چه این مهم با منافع روسیه و یارگیری این کشور در فضای بین‌الملل همراه شود (که ممکن است مصادف با افزایش حمایت از ایران برای تقویت صف‌بندی خود در فضای بین‌الملل باشد)، چه غرب بر منافع غیرمستقیم روسیه، برای مثال در سوریه که هم‌پیمان ایران است، فشار وارد کند.(*)

میرزارضا لیلانی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها