به گزارش پایگاه 598، امام علی(ع) در خطبه هشتاد و ششم نهج البلاغه می فرمایند: اى بندگان خدا
محبوبترين بندگان نزد خداوند كسى است كه او را در راه پيروزى بر هوسهاى
سركش نفس يارى كرده، آنكس كه جامه زيرينش اندوه در برابر مسئوليتها و جامه
روئينش ترس از خداست. چراغ هدايت در قلبش روشن شده و وسائل لازم براى روزى
كه در پيش دارد فراهم ساخته دورها را براى خود نزديك و شدائد را بر خود
آسان نموده است. به اين جهان نگاه كرده حقايق آنرا با ديده بصيرت ديده،
بياد خدا افتاده و اعمال نيك فراوان به جا آورده، از سرچشمه گوارا خود را
سيراب نموده: سرچشمه اى كه به آسانى در اختيارش قرار گرفته از آن نوشيده
است، از راه هموار و مستقيم قدم برداشته جامه شهوات از تن بيرون كرده و به
جز يك غم از تمام غمها خود را بر كنار داشته است، از صف كوران و مشاركت
هواپرستان خارج شده و كليد درهاى هدايت و قفل درهاى ضلالت و پستى گرديده
است راه هدايت را با بصيرت ديده و در آن گام گذاشته، نشانه ها و علامتهاى
اين راه را خوب شناخته است و از امواج متلاطم درياى (شهوات) گذشته است، در
ميان دستگيره هاى محكم هدايت به محكمترين آنها چنگ زده و از ميان طنابها
به قويترين آنها متمسك شده. ايمان او به خدا همانند نور آفتاب است. در
برابر خداوند آنچنان است كه هر فرمان از ناحيه او صادر شود انجام مى دهد و
هر فرعى را به اصلش باز مى گرداند. او چراغ تاريكيها است و روشنى بخش
نابينايان و كليد حل مبهمات، دور سازنده مشكلات و راهنماى گمشدگان
بيابانهاى زندگى است.
سخن مي گويد و خوب مى فهماند و يا سكوت مي كند و به سلامت مى رهد، براى
خدا اعمال خويش را خالص كرده آنچنان كه خداوند خلوص او را پذيرفته است. او
از گنجينه هاى آئين خداست و از اركان زمين او. خود را ملزم به عدالت
نموده،و نخستين مرحله عدالتش اين است كه خواستههاى دلرا بيرون رانده،حق
مىگويد و به حق عمل مي كند، هيچ كار خيرى نيست جز آنكه براى انجامش بپا
خاسته و در هيچ جا گمان نيكى نبرده جز اينكه به سوى آن به راه افتاده. زمام
خود را به دست قرآن سپرده و قرآن رهبر و پيشواى اوست، هر جا قرآن فرود آيد
او بار خويش را در همان جا افكند و هر جا منزل نمايد او آنجا را منزلگاه
خويش سازد. و ديگرى، خويش را عالم خوانده در صورتي كه عالم نيست، يك سلسله
نادانيها را از جمعى نادان فراگرفته! و مطالبى گمراه كننده از گمراهانى
آموخته، دامهایى از طنابهاى غرور و گفته هاى دروغين بر سر راه مردم
افكنده، قرآن را بر اميال و خواسته هاى خود تطبيق مى دهد و حق را به
هوسها و خواهشهاى دلش تفسير مى كند. مردم را از گناهان بزرگ ايمنى مى
بخشد و جرایم بزرگ را در نظرها سبك جلوه مى دهد. مىگويد از ارتكاب شبهات
اجتناب مى ورزم اما در آنها غوطه ور است. مى گويد: از بدعتها كناره
گرفته ام ولى در آنها غلط مى زند! چهره او چهره انسان است و قلبش قلب
حيوان! راه هدايت را نمى شناسد كه از آن طريق برود و به طريق خطا پى نبرده
تا آنرا مسدود سازد، پس او مرده اى است در ميان زندگان!
عترت پيامبر(ص) كجا مى رويد؟!و رو به كدام طرف مى كنيد؟ پرچمهاى حق بر
پاست! و نشانه هاى آن آشكار است با اينكه چراغهاى هدايت نصب گرديده است،
باز گمراهانه به كجا مى رويد؟ چرا سرگردان هستيد؟ در حالى كه عترت
پيامبرتان در ميان شماست، آنها زمامهاى حقند و پرچمهاى دين و زيانهاى صدق
آنها را در بهترين جائى كه قرآن را در آن حفظ مى كنيد، (در دلها و قلوب
پاك) جاى دهيد و همچون تشنگانى براى سيراب شدن به سرچشمه زلال آنان هجوم
آوريد.
اى مردم اين حقيقت را از خاتم انبياء(ص)بياموزيد كه هر كس از ما مى ميرد
در حقيقت نمرده است و چيزى از ما كهنه نمى شود. پس آنچه نمى دانيد مگوئيد
كه بسيارى از حقايق در امورى است كه انكار مى كنيد و از كسي كه دليل بر
ضد او نداريد عذرخواهى كنيد و من همو هستم. مگر من در بين شما به «ثقل
اكبر» (قرآن) عمل نكردم؟ و «ثقل اصغر» (عترت پيغمبر) را در بين شما باقى
نگذاردم؟ مگر پرچم ايمان را در بين شما نصب نكردم؟و از حدود حلال و حرام
آگاهتان نساختم؟ مگر نه اين است كه جامه عافيت را با «عدل» خود بر تن شما
پوشيدم؟و نيكيها را با اعمال و گفتار خود براى شما گستردم و ملكات اخلاق
انسانى را به شما نشان دادم؟پس وهم و گمان خود را در آنجا كه چشم، ژرفاى
آنرا نمى بيند و فكرتان توانائى جولان در آنرا ندارد به كار مبريد. قسمتى
ديگر از اين خطبه است تا آنجا كه بعضى گمان بردند دنيا به كام «بنى
اميه» مى گردد و همه خوبيهايش را به آنها مى بخشد و آنها را از سرچشمه
خود سيراب مى سازد و شمشيرشان از سر اين امت كنار نخواهد رفت. كسانى كه
چنين مى پندارند در اشتباهند، چه اينكه سهم آنان جرعه اى از زندگى لذت
بخش، بيش نيست مدتى آنرا مى مكند سپس همه را بيرون مى اندازند!