اما
برای آنکه به سیاست های فرهنگی دولت که نگران کننده هم هستند نگاهی
بیندازیم کافی است به جشنواره های اخیر که دولت برگزار کرده دقت کنیم. تمام
سیاست دولت را احتمالاً می شود از همین جشنواره شعر فجر که سر و صدای
زیادی هم به پا کرد، دریافت. عبدالجبار کاکایی، دبیر این جشنواره، این
سیاست ها را این گونه خلاصه کرد: قرار است جشنواره شعر فجر امسال «چند
صدایی» باشد.
البته چند صدایی بودن سیاستی نیست که در این دولت
ایجاد شده باشد و بتوانیم دولت «تدبیر و امید» را به وسیله آن محکوم کنیم.
چه آنکه اگر این سیاست درست و در چارچوب موازین شرع و انقلاب اجرا شود،
قطعاً شاهد اتفاقات خوب و ژرفی در امر فرهنگ کشور خواهیم بود. آنچه که
نگران کننده است، تفسیر این دولت و نهادهای فرهنگی ذیل آن است.
باز
هم برای آن که تفسیر دولت از «چند صدایی» بودن را دریابیم به جشنواره شعر
فجر اشاره می کنیم. در این جشنواره از «یدالله رویایی»، به عنوان شاعری
برجسته و تأثیرگذار دعوت شده است. رویایی از جمله شاعران قدیمی کشورمان است
که از او به همراه دیگر شاعران موج نو یاد می کنند.
رویایی
بنیانگذار «شعر حجم» در کشور است. البته مسئولان جشنواره در برد این رسانه
اغراق زیاد کرده اند، اما به نظر نمی رسد در میان جوانان و همچنین شاعران
کشور چندان طرفداری داشته باشد. هم سبک شعری و هم خود اشعار رویایی آن گونه
نیست که بگوییم به واقع طرفداران بسیاری داشته است، بنابراین بعید است سطح
جشنواره شعر فجر با دعوت از او بالا برود. کافی است به صحبت های هوشنگ
ابتهاج دقت داشته باشیم که گفته است: احتمال داره که صد سال دیگه دنیا
اینقدر احمق بشه که به شعر رویایی برگرده!
اما چهره دیگر رویایی
مخالفت با نظام جمهوری اسلامی است. او اتفاقاً در این زمینه چهره ای شاخص و
قوی به حساب می آید. موضع گیری علیه نظام جمهوری اسلامی، مواضع ضد ولایت
فقیه و حتی شعری علیه امام خمینی (ره) از جمله نمرات درخشان رویایی در
کارنامه 34 سال گذشته وی است.
نکته دیگری که در جشنواره شعر فجر
مشاهده می شود جدایی سیاست از دیگر شئون فرهنگی و هنری است. اعضای مختلف
این جشنواره، از اعضای شورای سیاستگذاری گرفته تا سخنگو و در نهایت دبیر
جشنواره، همگی گفته اند ما وظیفه داریم افراد را از جنبه هنری شان مورد
ارزیابی قرار دهیم و ارزیابی سیاسی را دیگران باید انجام دهند. حرف آخر را
نیز کاکایی در یادداشتی بیان کرده است. به علت اهمیت این یادداشت و اینکه
بسیاری از مسائل فرهنگی دولت یازدهم در آن شکوفا شده است، کل متن این
نوشتار را منتشر می کنیم:
«بین دعوت رسمی از سوی وزارت ارشاد و
رایزنی برای دعوت از سوی کمیته بینالملل جشنواره تفاوتی وجود دارد که
عدهای تلاش کردند خود را به ندانستن بزنند.
تنها اهالی ادبیات
باید برای ادبیات تصمیم بگیرند. برای دعوت از یدالله رویایی و هر کس دیگر
که صلاحیت او مورد تأیید کارشناسان کمیته علمی جشنواره قرار بگیرد، تنها
نظر اهالی ادبیات ارحج است و آنها صلاحیت دعوت یا عدم دعوت را دارند.
اینکه سیاستمداران به جای اهالی ادبیات تصمیم میگیرند ناشی از یک خطای
تاریخی است.
اگر این برخوردها را به سایر حوزههای علوم توسعه
بدهیم از کمتر متخصصی میشود برای سمینارهای علمی و پژوهشی دعوت کرد؛ تنها
به خاطر عقاید شخصیاش.
به اهالی ادبیات توصیه میکنم خودشان
برای امور مربوط به خودشان تصمیم بگیرند و این رویه در کشور باید تبدیل به
قانون شود. خبرگان فرهنگی نظام در موضوع جنجال بر سر دعوت از یک شاعر تأمل
کنند و خطای کسانی را که خارج از حوزه تخصصی خود جنجال به راه انداختهاند،
به آنها گوشزد کنند.»
دقت در این یادداشت مفاهیم خوبی به دست
ما می دهد. در بخشی از یادداشت آمده: «تنها اهالی ادبیات باید برای ادبیات
تصمیم بگیرند.» پیشنهاد می کنیم متن نوشتار و توضیحات بعد از این جمله را
دوباره و چندباره بخوانید. به این ترتیب تمام فضای فرهنگی کشور دستتان
خواهد آمد.
یادداشت تصریح دارد که هیچ کس حق دخالت در ادبیات را
ندارد. نگویید در این نوشتار نامی از علما برده نشده و تنها ورود سیاسیون
را به این عرصه ممنوع اعلام کرده. بیان کاکایی صریح است. تنها ادیبان می
توانند در صاحت ادبیات نظر دهند. ضمن آنکه ما دین را از سیاست جدا نمی
دانیم. چگونه آقایان شاعر کشورمان این اصل مهم را نادیده گرفته اند؟ مگر در
کشور ما «هنر برای هنر» پذیرفتنی است؟
از طرف دیگر این قضیه
روندی یک طرفه دارد. یعنی انگار خود شاعران می توانند در امر سیاست دخالت
کنند، اما سیاسون حق ورود به ساحت پاک را ندارند. چراکه خود جناب کاکایی در
مقاطع گوناگون در امور سیاسی مختلف دخالت کرده است.
همچنین به
نظر می رسد تنها دخالت گروهی از سیاسیون قدغن شده است. مگر نه این است که
خود جشنواره شعر فجر دولتی است و این یعنی قامت این جشنواره به کلی سیاسی
برافراشته شده است؟
ما به انتقادات گوناگونی که در این زمینه
وارد شده وارد نمی شویم و تنها می خواهیم فضا را شرح دهیم. به نظر می رسد
سیاست دولت از همین داستان کوتاهی که در جشنواره اتفاق افتاد کاملاً مشخص
است. دولت «تدبیر و امید»قرار است فضای فرهنگی را از انحصار! در آورده آن
را «چند صدایی» کند. معنای چند صدایی نیز این است که افراد ضد انقلاب که
سال ها مرد آن ها را محجور رها کرده بودند مطرح شوند. یعنی این جریان به
بازتولید جریان فرهنگی ضد انقلاب در دل انقلاب اسلامی منجر شود.
برای
آنکه این این جریان را از دسترس افراد حزب اللهی و انقلابیون دور نگه
دارند و خیالشان راحت باشد به این جریان صدمه ای وارد نمی شود، انگ سیاست
بازی به آن ها وارد می کنند و فریاد می زنند، «تنها اهالی ادبیات (هنر)
باید برای ادبیات (هنر) تصمیم بگیرند.» این جاده را نیز یک طرفه به ضرر
انقلابیون که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند می کنند. زیرا آن ها خود با
جشنواره های گوناگون دولتی، حق دخالت سیاست در هنر را باز می گذارند. زیرا
اگر فکر می کنند هیچ کس خود اهالی هنر نباد برای هنر تعیین تکلیف کنند،
نباید با پول بیت المال جشنواره ای دولتی برگزار می کردند.
همچنین
در این جریان سابقه سیاسی و یا حتی دینی افراد نیز بی معنا می شود و تنها
از وجه فرهنگی و هنری، این افراد مورد ارزیابی قرار می گیرند.
دیگر
نشانه های این جریان فرهنگی همچون روز روشن است. کافی است تنها به همین
جشنواره هایی که در دو ماه اخیر برگزار شده نگاهی بیندازید. در جشنواره
فیلم فجر از بهروز وثوقی و فردین نام برده می شود و آنها را ستون های
بازیگری ایران خطاب می کنند. به هر حال چند صدایی است دیگر! احتمالاً نیازی
نیست از فیلمفارسی های آقایان وثوقی و فردین و ابتذال فیلم هایشان سخن به
میان آوریم.
البته ما نیز امیدواریم مطالبی که جناب سعید راد
گفته، تنها نظرات شخصی خود او بوده و ناشی از اشتباه نیز بوده باشد، اما
شنیده ها حاکی از آن است که این سخنان از دل خودش برنیامده بود، بلکه
تکلیفی بود که دیگران بر عهده او گذاشته بودند.
در جشنواره
مطبوعات نیز از «فرج الله صبا» تجلیل شد. صبا نویسنده ای ضد انقلاب، ضد دین
و از نویسندگان قبل از انقلابی است. وی قبلاً از انقلاب در مجله زن روز
سعی در به ابتذال کشاندن جوانان داشت. اکنون نیز در «بی بی فارسی» مشغول به
کار است. جالب است در این جا نیز که روزنامه نگاری مطبوعات به سیاست گره
خورده، باز هم وجه سیاسی این فرد نادیده گرفته شده، مورد تجلیل و تقدیر
مستقیم رییس جمهور قرار می گیرد.
تنها با نگاهی به همین سه جشنواره و اتفاقات پیش آمده در آن ها می توان نگرانی های پیش آمده برای مقام معظم رهبری را درک کرد.
به
جز این سه جشنواره نیز نشانه های بسیاری وجود دارند که «چند صدایی به نفع
ضد انقلابیون»، «جدایی هنر و فرهنگ از دین و سیاست» و «دور نگه داشتن افراد
انقلابی از ساحت هنر» را به صراحت نشان می دهند.
ماجرای برداشته
شدن ممیزی کتاب، نگرانی رئیس جمهور و وزیر فرهنگ از تعطیلی نشریاتی که به
دین توهین کرده و البته به «چند صدایی» بودن نیز دامن زده اند، اعطای مجوز
به کتاب «کلنل» که روایتی دیگرگون از انقلاب بیان می کند و ... نمونه هایی
هستند که ردپای این جریان خزنده فرهنگی را نمایان می کنند.