جوان نوشت: از امروز فيلم «چ» در سينماهاي سراسر كشور اكران ميشود و اكران نوروزي را يك هفته پيش از تقويم رسمي آغاز ميكند.
در مورد «چ» صحبت زياد شده است. اينكه
چرا اين فيلم بايد ساخته ميشد، چطور ساخته شد، چرا اصرار دارند به آن «چ»
بگويند نه «چمران»، چه بر سر اين فيلم در جشنواره آمد و باز خوردهايش تا به
امروز چه بوده است.
درباره اينكه چرا برخيها اصرار دارند
بگويند اين چمران نه چمران خميني است نه چمران بازرگان بلكه چمراني است كه
حاتميكيا خلق كرده است! آنهايي كه ايراد ميگيرند چمراني كه ما ميشناسيم
اين چمران نيست، اصلاً عدهاي ميگويند اين فيلم، فيلم چمران نيست و فقط از
چمران بودن «چ»ي چمران را با خود به همراه دارد! خيليها پشت سر اين فيلم
حرف ميزنند، كاري نداريم كه از «چ»، چهها ميگويند و براي رسيدن به كدام
هدف ميخواهند آن را بكوبند يا بالايش ببرند. بگذاريم فيلم روي پرده سينما
كار خودش را بكند، بگذاريم «چ» فارغ از اينكه اصغر وصالياش بيشتر از
چمرانش است يا نه، روايتي باشد از تاريخ معاصر و ما را با خود به سال 58
ببرد. زماني كه نسل جوان امروز ايران در بهترين حالت ممكن در قنداقها
بودهاند و هيچ خاطرهاي از آن ندارند.
«چ» از اين جهت داراي اهميت است كه
حاتميكيا پردهاي از تاريخ معاصر كشور را به نمايش گذاشته است كه تا پيش
از آن مغفول باقي مانده بود. روزهاي پر التهابي كه كشور انقلابي بايد پشت
سر ميگذاشت تا به ثبات امروز برسد. ما به اين نوع فيلمها احتياج مبرمي
داريم؛ فيلمهايي كه حس ميهندوستي در آنها وجود داشته باشد. در ميان موج
فزاينده فيلمهاي آپارتماني با داستانهاي تلخ كه يك سرش به خيانت ختم
ميشود و يك سر آن به نااميدي از فردا؛ فيلمهايي بايد باشد كه ارزشهاي
جامعه را بار ديگر به آن يادآوري كند. فيلمهايي كه ما كمتر به سراغ ساخت
آن ميرويم چون اين فيلمها براي جشنوارههاي خارجي چندان جذابيتي ندارند!
حتي امسال جشنواره فجر هم نشان داد كه چندان توجهي به اهميت ساخت «چ» ندارد
و ترجيح ميدهد كه جايزه بهترين فيلمش را به اثر ديگري بدهد. نه آنكه آن
فيلم ديگر كار بيارزشي باشد اما فرق نگاه داوران ايراني با داوران آكادمي
اسكار در همين جا مشخص ميشود كه آنها نگاهشان به سينما بر اساس
استراتژيهاي خاصي شكل گرفته كه يكي از آنها ارزشهاي ملي امريكا است اما
ما كلاً چيزي به نام استراتژي را قبول نداريم كه بخواهيم براي فيلم
استراتژيك ارزشي بالاتر از ساير فيلمها قائل شويم. شايد هم عدم شناخت است
كه باعث ميشود رئيس سازمان سينمايي نتواند دليل انتقادهاي حاتميكيا را
متوجه شود!
«چ» را بايد ديد تا تازه متوجه شويم كه
چرا اين همه حرف درباره اين فيلم گفته ميشود. چرا عدهاي آن را بهترين
فيلم حاتميكيا ميدانند و چرا برخي دنبال ايراد گرفتن بر آن هستند. امروز
«چ» چالش سينماي ايران شده است. از اين به بعد هر كس بخواهد درباره سينماي
دفاع مقدس فيلم بسازد بايد خودش را با استانداردهايي كه «چ» به آن دست
يافته است، مقايسه كند. ديگر آن زمان گذشته است كه كارگردانهاي فيلمهاي
دفاع مقدسي ضعيفترين فيلمها را به نام تعهد ميساختند و نمايش ميدادند.
«چ» انتظارها را از سينماي دفاع مقدس بالا برده است، همان طور كه در
جشنواره فجر از بين چند فيلم دفاع مقدسي تنها يك فيلم بود كه توانست همپاي
«چ» ديده شود و مورد تقدير قرار بگيرد و باقي با اعتراضهاي متعدد روبهرو
شدند و مسلماً در اكرانها هم با مشكل روبهرو خواهند شد.
اين فيلم قدم تازهاي در نمايش چهره
قهرمانان جنگ برداشت. تا پيش از اين مهمترين چهرههاي دفاع مقدسي سينما
«حاج كاظم» و «عباس» بودند كه نشانهاي از مظلوميت جانبازان را به نمايش
گذاشتند. امروز حاتمي كيا با «چ»، به تماشاگر«شهيد فلاحي» و «اصغر وصالي»
را نشان ميدهد، اصغر وصالي و دستمال سرخها را از مظلوميت 35 ساله بيرون
ميآورد و چمران را با همه صلحطلبي و صلابتش به نمايش ميگذارد. بگذاريم
مردم «چ» را ببينند آن وقت ميتوانند خودشان قضاوت كنند كه آيا حاتميكيا
«چمران» خميني را ساخته يا چمران بازرگان را يا چمران حاتميكيا را مردم
بهترين قاضي درباره «چ» و منتقدان آن خواهند بود.