چند روز بعد از این اتفاق، خبر دعوت از یک شاعر ضد انقلاب و هتاک به مقدسات و خارج نشین به نام «یدالله رویایی» برای شعرخوانی در جشنواره شعر فجر منتشر شد و باعث انتقادات گسترده اهالی فرهنگ و هنر گردید.
دکتر سید عباس صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد هم درباره این دعوت مورد سوال قرار گرفت که تنها به گفتن این جمله بسنده کرد: «باید در این خصوص تامل کنم؛ بعدا اظهارنظر میکنم.»
این در حالی است که در همین مدت اندک رسانههای متعددی زندگینامه این شاعر نزدیک به دربار پهلوی که بعد از انقلاب به پاریس فرار کرده را منتشر کرده و با انتشار بخشی از نظرات و نوشتههای وی که حاوی توهین به مقدسات، نظام جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی، امام و رهبری است پرده از تفکرات و عقاید وی برداشتهاند. با این حال معاون وزیر ارشاد هنوز به جمع بندی نرسیده و واکنش به این انحراف اساسی در جشنواره شعر فجر را به بعد از تامل حواله داده است! حال آنکه نه این واکنش نیاز به فرصتی سولانی برای دورخیز دارد و نه عمل به دغدغههای واضح و صریح رهبر انقلاب درباره کتاب و کتابخوانی نیاز به تشکیل کارگروه. اگر بنا بر تبعیت از رهبری باشد کار برای انجام دادن زیاد است.
برای نمونه کافیست مسئولان وزارت ارشاد به همین بخش از سخنان رهبری که درباره جلوگیری از انتشار کتابهای مبتذل است جامه عمل بپوشانند و کمی در رفتارها و گفتارهای خود پیرامون ممیزی یا رفع تعلیق از ناشر کتابهای مبتذل و مواردی از این دست تجدید نظر کنند.
«اين حرف معنايش آن نيست كه ما در زمينهى توليد و چاپ و نشر كتاب، بىمبالاتى كنيم. بىمبالاتى جايز نيست. من به آقايان مسئوولان مسائل فرهنگى هم دائماً اين نكته را گفتهام و باز هم مىگويم كه ما بايستى بدانيم يك دولت، همچنان كه نسبت به بسيارى از امور مردم مسؤول است - كلكم مسؤول عن رعيته - مسؤول وضع معيشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سياستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصيلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسؤول وضع ذهنشان هم هست. يعنى اگر ديديم كه فرضاً در جامعهى ما كتابى هست كه هنرش فقط اين است كه احساسات جنسى را در جوانان تحريك كند، اين مضرّ است. اين را نمىشود به عنوان اينكه يك فرآوردهى فرهنگى است، آزاد بگذاريم كه هر كه خواست، توليد و عرضه كند؛ نه، اين بحثِ خواست نيست؛ مثل مواد مخدّر است. مواد مخدّر هم خيلى طالب دارد. خيليها هستند كه اگر شما مواد مخدّر را به آنها داديد، استقبال مىكنند و مصرف مىكنند؛ اما بعد كه معتاد شدند، شما را لعنت مىكنند. خيليها هستند كه اگر مواد مخدّر را از آنها بگيريد، ممكن است با شما دست به يقه هم بشوند؛ ولى بعد كه با اين كار توانستند از آن بيمارى نجات پيدا كنند، شما را دعا خواهند كرد. بنابراين، خواست، يك امر مطلق نيست؛ آن خواستى كه بر طبق مصلحت است، مطلوب است. تشخيص مصلحت هم به عهدهى آن كسى است كه مسؤول است.
البته ما نمىخواهيم به مردم بگوييم شما حتماً اين كتاب را بخوانيد، آن كتاب را نخوانيد؛ نه. انواع سلايق، انواع فكرها، انواع ذهنها، انواع استعدادها، بايد در مقابل خودشان ميدان بازى داشته باشند، براى اينكه آنچه را مىخواهند، بتوانند انتخاب كنند؛ اما آن چيزى كه گمراه كننده و فاسد كننده است، ما نبايد اجازه بدهيم وارد ميدان شود. اين، وظيفهى ماست، وظيفهى دولت است، وظيفهى وزارت ارشاد است. به همين خاطر، اين استثناى مطلبى است كه من اوّل گفتم ما بايستى فرآوردهى كتابى زياد داشته باشيم.
البته مطلبى كه در مورد تحريك احساسات جنسى گفتم، فقط يك مثال است؛ در زمينههاى سياسى هم همينطور است. اگر فرض كنيم كتابى باشد كه در آن انواع و اقسام دروغها به شكل گمراه كنندهاى هست و شما هم الان امكان نداريد كه به اين دروغها پاسخ بدهيد، اين بايد جلوش گرفته شود.
البته جلوِ نظرات غلط را نبايد گرفت. نظرات غلطِ فلسفى، اجتماعى و گوناگون اشكالى ندارد كه به داخل جامعه بيايد و نقد شود؛ اين خوب است. جلوگيرى از نظرات غلطِ فلسفى موجب مىشود كه كسانى خيال كنند اين نظرات درست است؛ اين عكس مطلوب اثر خواهد گذاشت. نه؛ طرح نظرات فلسفى، اجتماعى، سياسى - آنهايى كه يك نظريه است - اشكالى ندارد.
به نظر من در باب نظريهپردازى نبايد محدوديتى وجود داشته باشد. بيشتر بايستى براى نقد و ارزيابى و جدا كردن سره از ناسره همّت شود؛ اما در زمينهى كار عملياتى، بايد جلوِ كتابهاى مضرّ را گرفت. ما كتاب عملياتى داريم. كتاب عملياتى اين است كه عملاً يك نفر را دچار مشكل مىكند؛ مثل همان احساسات جنسى كه اوّل گفتم. اينجا بحث نظريه نيست. اين كسى كه خواند، خودش به طور طبيعى تحت تأثير قرار مىگيرد. جلوِ اين را بايد گرفت؛ اين اصلاً چيز قابل نقدى نيست. اين ملاك است؛ يعنى آن نوشتهاى كه وقتى وارد بازار فرهنگ شد، مشغول عمليات مىشود و قابل اين نيست كه به آن جواب داده شود، مضرّ است و بايستى جلوش را گرفت.»(مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه كتاب 5/3/77)