ای کاش آقای هاشمی در کنار دیدار با خانواده بازداشت شده گان اغتشاشگران و فتنه گران پس از انتخابات 88 برای یک بار هم که شده پای درد دل اساتید و دانشجویان بسیجی و حزب اللهی دانشگاه آزاد می نشست تا از فضای بسیار باز سیاسی این دانشگاه با آگاهی بیشتری اظهار نظر می کرد. به نظر می رسد ماجراهایی چون...
به گزارش 598 به نقل از سرویس فرهنگی بولتن نیوز: دانشگاه آزاد اسلامی (که تمامی صفات آن جای تشکیک جدی دارد) از ابتدای تاسیس سعی در آن داشت که خلا علمی کشور در آن روزگار را پر کند و بدین ترتیب پا به عرصه وجود گذاشت.
اما بر کسی پوشیده نیست که در راه رسیدن به اهداف خود دچار انحرافات فراوانی گشت - که شاید هم برای مجوعه عریض و طویلی چون دانشگاه آزاد دور از امکان نباشد- و به هر صورت باید پذیرفت که هر مجموعه ای امکان انحراف در آن وجود دارد اما جای بسی تاسف است که طی این مدت مسئولان آن به هیچ عنوان زیربار این مسئله نرفته و همواره در پی تکذیب واقعیت هستند.
هاشمی رفسنجانی که از ابتدای تاسیس دانشگاه آزاد از حامیان اصلی آن بوده است در آخرین اظهارات خود پیرامون این دانشگاه به نکات جالبی اشاره داشته است که سکوت در برابر آن کمی دشوار است.
او که برای تاسیس واحد جدید دانشگاه قزوین به آنجا رفته بود، اظهار داشت:
«روند مهاجرت نخبگان مصیبت آور است. ما بنایمان بر این است که دانشگاه آزاد جایی باشد برای تعلیم، تربیت و اخلاق که بنیه علمی کشور را بالا ببرد و مایه سعادت کشور شود بنده هم برای رشد دانشگاه هر جا توانستم برای عقیده، اعتقاد و امیدی که دارم حمایت خواهم داشت. همیشه حسودانی هستند، یا طمع دارند و یا نمیفهمند ما هم در تمام این ۲۹ سال گرفتار بودیم و باز هم خواهیم بود.
امام (ره) خیلی حمایت کرد یعنی یک میلیون تومان ایشان به اندازه سه هزار میلیارد تومانی که از دست مردم رفته به درد انقلاب اسلامی میخورد.
دانشگاه آزاد طبیعتش این است که کار خودش را میکند؛ در باند، گروه و جناح نیست، البته من در جناح بودن را عیب نمیدانم بالاخره در جامعه زنده جناح، حزب و باند هست ولی دانشگاه آزاد صبغه علمیاش را دارد در دانشگاه آزاد همه طور آدم از همه جریانها هستند.
آن طرف هم برخی میآیند و میگویند که اینها که شما را اذیت میکنند دروغ میگویند، استاد سر کلاس اگر چیزی گفته باید بگوید، استاد است؛ ما بنایی برای مسائل باندی و سیاسی نداریم ولو اینکه خودمان در یک جریان باشیم.
هر کسی در یک جریان و تفکری هست، ولی در دانشگاه آزاد ما میخواهیم میدان برای همه باز باشد، یعنی اگر درسش را خوب میدهد، مدیریتش را درست انجام میدهد؛ از او استقبال کنید و دستش را هم ببوسید...»
نکات مطرح شده از سوی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام از چند منظر قابل بررسی است که در ادامه به چند محور پرداخته می شود:
1- سطح علمی و کیفی دانشگاه آزاد
پر واضح است که در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی بخش کثیری از مردم ایران از بی سوادی (به خصوص در آموزش عالی) رنج می کشیدند که این امر میراث فرهنگی حکومت پهلوی به حساب می آمد و جمهوری اسلامی نیز رفع این مشکل را از رسالات مهم خود می دانست.
بدین ترتیب بود که پای دانشگاه آزاد اسلامی به عرصه آموزش عالی باز شد و الباقی ماجرا... اگرچه این دانشگاه با نیتی بس زیبا شروع به کار کرد اما در طول این سال ها شاهد رشد قارچ وار این مجموعه از سوی مسئولان آن بودیم.
کافی بود تا در هر شهر و برزنی چند هزار متر زمین بی زبان یافت می شد تا کلنگ دانشگاه آزاد بدون هیچ عقبه علمی در آنجا به زمین بخورد که این کار چند سوال جدی را برمی انگیخت:
اول اینکه این دانشگاه قرار بود با کدام اعضای هیئت علمی آغاز به کار کند و چه کسانی می بایست در کسوت استادی نسل جوان در می آمدند؟ این مسئله که در شهرستان ها شدت فراوان تری داشت آن چنان کرسی استادی دانشگاه را سهل الوصول کرد که حتی معلمین مدارس نیز دیگر خود را با افتخار استاد دانشگاه می خواندند و این امر به شدت بر کاهش وزن علمی دانشجویان آن اثر گذاشت.
دومین سوال این است که این دانشجویان در کدام فضای آموزشی باید ادامه تحصیل دهند؟ واحدهای آموزشی که هر کدام گنجایش بیش از چند صد نفر را نداشتند ناگهان با جمعیت چندهزار نفری روبرو شدند که در بعضی از کلاس ها در صورت حضور همه دانشجویان حتی صندلی خالی نیز وجود نداشت.
مجموعه این مسائل باعث شد که رفته رفته مدرک دانشگاه آزاد به لحاظ علمی به شدت زیر سوال رود و حتی با ادامه رشد قارچ وار این دانشگاه کم کم از اعتبار اصل مدرک دانشگاهی در کشور کاسته شود.
2- وضعیت فرهنگی
علی رغم ادعای هاشمی و مسئولان دانشگاه آزاد مبنی بر اصل بودن «تربیت و اخلاق» در این دانشگاه، همگان شاهد وضع بسیار نا به سامان فرهنگی این دانشگاه هستند.
با چشم پوشی از فاجعه دانشگاه آزاد «رودهن» در سال های نه چندان دور، برای همه ورود دانشگاه آزاد در هر منطقه، مساوی با ورود مظاهر فساد و ناهنجاری های اجتماعی است و این مسئله برای هیچ کس نیاز به توضیح ندارد.
3- اختناق سیاسی
ای کاش آقای هاشمی در کنار دیدار با خانواده بازداشت شده گان اغتشاشگران و فتنه گران پس از انتخابات 88 برای یک بار هم که شده پای درد دل اساتید و دانشجویان بسیجی و حزب اللهی دانشگاه آزاد می نشست تا از فضای بسیار باز سیاسی این دانشگاه با آگاهی بیشتری اظهار نظر می کرد.
به نظر می رسد ماجراهایی چون: ضرب و شتم دانشجویان بسیج به دست ماموران حراست دانشگاه آزاد در اسلامشهر، اخراج فرزند سلیمی نمین به جرم انتقاد پدر از دانشگاه، اخراج استاد بسیجی از دانشگاه آزاد بندرانزلی و... را تاکنون به محضر ایشان نرسانده اند.
فضای سیاسی این دانشگاه برای نیروهای حزب الله آن چنان ضیق و تنگ است که انکار آن خبر بی اطلاعی مطلق از آن می دهد.
4- عدم شفافیت مالی
هاشمی رفسنجانی در حالی طعنه به اختلاس سه هزار میلیاردی اخیر می زند که دولت او سلسله جنبان اختلاس مدیران دولتی و مدیر پروری در جمهوری اسلامی بوده است که به دلیل جلوگیری از انحراف در بحث حاضر در فرصت دیگری به آن پرداخته می شود.
او باید دقت کند که مجموعه تحت الحمایه او در اوج اتهامات مالی قرار دارد؛ این دانشگاه از جمله موسساتی است که بیشترین گردش مالی کشور در آن صورت می پذیرد اما همیشه از اینکه زیر ذره بین دستگاه های نظارتی قرار گیرد، وحشت داشته است.
طی چند سال گذشته که دولت در اقدامی شجاعانه سعی کرد که اساسنامه این دانشگاه را تغییر دهد(بگذریم از این که مجلس اصولگرای هفتم با خالی کردن پشت دولت به خوبی ارادت خود را به مسئولان دانشگاه آزاد نشان دادند) تا بدین ترتیب بتواند اندکی بر منابع مالی آن نظارت کند، شاهد رفتارهای عجیب و غریبی از مسئولان آن بودیم.
مسئولان دانشگاه آزاد در حرکت فریبکارانه خود طرح «وقف» را پیش کشیدند و هاشمی نیز با دست پیش گرفتن در اظهارنظری تعجب انگیز گفت:
« اگر کسی وقف دانشگاه آزاد را بر هم زد از خدا هم قوی تر است!»
که با مخالفت صریح رهبر معظم انقلاب با این طرح فریبکارانه، پرونده آن به کل بسته شد.
ماجرای ریاست 20ساله جاسبی نیز از دیگر نقاط مورد سوال در مورد این دانشگاه است که مسئولان این دانشگاه در برابر آن کاری جز فرافکنی نداشتند.
امید است هاشمی و سایر دوستانش در دانشگاه آزاد در کنار تعاریفشان از فتح الفتوحات این دانشگاه، اندکی نیز خود را در برابر این سوالات و صدها سوال دیگر مسئول بدانند.
سپهر حجازی