به گزارش پایگاه 598، محمد کاظم انبارلویی امروز سهشنبه 20/12/92 در یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: مواضع آقای روحانی رئیسجمهور محترم در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات واکنشهایی را در میان نخبگان و اهل رسانه در همان جلسه به همراه داشت.اگر با نگاه انصاف و عدالت بخواهیم به این مواضع نگاه کنیم باید از تاکید رئیسجمهور بر حفظ اصول و ارزشها و رعایت حریم مقدسات و مردم قدردانی کنیم و از تاکید ایشان به مبارزه با فساد و نقش مطبوعات در این باره هم سپاسگزار باشیم. اما نکاتی در این نشست از سوی رئیسجمهور مطرح شد که در شأن ایشان نبود و مراسم اختتامیه جشنواره را در حد یک میتینگ سیاسی فرو کاهید.
به چند جمله از بیانات ایشان در زیر توجه کنید؛
- فشار و شیوه پلیسی مسئله فرهنگی را حل نمیکند
- بگذارید همراهان دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار باشند
- اگر دهانها بسته و قلمها شکسته شود، اعتماد عمومی از بین میرود چشم و گوشها به سمت امکانات ارتباطی بیگانگان میرود.
نمیدانم مخاطب رئیسجمهور در بیان این مواضع کیست؟
رئیسجمهور رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس شورای امنیت ملی است. کجا و چه وقت در زمان کدام دولت مسائل فرهنگی را با فشار و شیوه پلیسی خواستند حل کنند. این یک تهمت به نظام و مردم و انقلاب است.
تنها وقتی میشود این داوری را درست بدانیم که اهانت به خدا و مقدسات مردم، نشر اکاذیب و... را "مسئله فرهنگی" و تبلیغ و ترویج فرهنگ منحط غرب و دفاع از سلطه فرهنگی آمریکا در ایران را "فعالیت فرهنگی" قابل دفاع بدانیم. عناوین مجرمانه یاد شده در قوانین کشور حساب و کتاب دارد.رئیسجمهور محترم میگوید بگذارید همراهان دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار باشند. چه کسانی نمیگذارند همراهان دولت از آزادی و امنیت برخوردار باشند. آیا کسی که در روزنامه بهار روز عید غدیر، فلسفه غدیر را زیر سئوال میبرد و روایت غدیر را تحریف میکند و کسی که در روزنامه آسمان به خداوند متعال اهانت میکند و حکم قصاص را غیر انسانی مینامد از همراهان دولت هستند؟ آیا آنها آزادند این اهانتها را بکنند و باید از امنیت برخوردار باشند؟
رئیسجمهور محترم میگوید؛ اگر دهانها بسته و قلمها شکسته شود و... چه کسی در کشور میخواهد دهانی را ببندد یا قلمی را بشکند. امروز به برکت مجوزهای بی شماری که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داده است هیچ دهانی بسته و هیچ قلمی شکسته نیست. البته دشمنان نظام و مردم هم از هیچ اهانتی دریغ ندارند. سخن این است دفاع تلویحی و گاهی تصریحی دولت از این اهانتها چه معنی میدهد؟
طبیعی است این مواضع نه مصداقی در داخل دارد و نه میشود زیادروی آن تکیه کرد. اما سئوال این است که چرا گفته میشود و به درد چه کسانی میخورد. چرا باید اتاق تولید فکر دولت در بخش رسانه و ارتباطات چنین مواضعی را طراحی کند و به طرح آن توسط رئیسجمهور در مراسم یاد شده رضایت دهد.
خانم اشتون مسئول سیاست خارجی اروپا در دومین روز سفر خود با یکی از عناصر فتنه ملاقات کرد. این ملاقات به بهانه نقض حقوق بشر در ایران بوده است. چندی پیش هم هیئتی از پارلمان اروپا به تهران آمدند و با دو تن از مجرمان فتنه 88 ملاقات کردند و یک جایزه نفیس 200 میلیون تومانی به آنها دادند.
مواضع یاد شده فقط به درد خانم اشتون میخورد که با تکیه بر آن، ادعاهای واهی خود در مورد نقض حقوق بشر در ایران را تکرار کند. در این مورد چند نکته قابل اهمیت است.
اولا: در حالی که اجازه نقد چند و چون توافق ژنو رادر داخل نمیدهند. باید به افکار عمومی پاسخ دهند که آیا ملاقات مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با محکومین فتنه و حمایت از آنها هم جزء توافقات ژنو است؟
ثانیا: حمایت اجانب از کسانی که در کارنامه سیاسی آنها مبارزه مسلحانه با نظام وجود دارد چه معنی دارد؟ پس حقوق بشر بخوانید (حقوق مردم ایران) این وسط چه میشود؟ این فردی که خانم اشتون با او ملاقات کرده در سابقه سیاسی خود و شوهرش که اکنون در فرانسه پناهنده است، پرونده محاربه و مبارزه مسلحانه با نظام دارد.
آقای رئیسجمهور باید دقت کنند هر وقت قرار است در عرصه دیپلماسی خارجی فعالیتی صورت گیرد طراحان نطق رئیسجمهور مطالبی را به ایشان میگویند که با منافع و مصالح ملی خیلی سازگار نیست.
اگر یادشان باشد یک روز قبل از مذاکرات ژنو و توافقات، مسئله خزانه خالی را مطرح کردند که یک مطلب خلاف واقع بود و فقط مصرف خارجی داشت و به درد آن طرف میز مذاکره میخورد.
اکنون نیز این حرفها فقط به درد بهانهجوییهای خانم اشتون و اتحادیه اروپا برای متهم کردن ایران به نقض حقوق بشر میخورد.
ثالثا: خانم اشتون در بیانیهای رسمی در پایان سفر خود اعلام کرده است بخش عمدهای از مذاکرات وی و مقامات ایرانی روی مسئله حقوق بشر متمرکز بوده است. اگر موضوع نقض حقوق بشر در توافقات وجود دارد لطفا رئیسجمهور بفرمایند آیا ما هم در ادعاهای واقعی خود مبنی بر نقض حقوق بشر در آمریکا و اروپا مطالبی مطرح کردهایم؟! اکنون آمریکا در اروپا زندانهای سّری دارد که از سراسر جهان کسانی را به آنجا میبرند و جز خودشان هیچ دولت اروپایی از محل آن خبر ندارد هزاران انسان آزاده را از 5 قاره میگیرند و میبرند اروپا شکنجه میکنند و احدی هم اجازه بازدید از این زندانها و ملاقات با آنها را ندارد.
زندان گوانتانامو که رسواترین ویترین نقض حقوق بشر در جهان است مربوط به آمریکا و حامیان اروپایی آن است.
کشتار بیرحمانه مردم مظلوم افغانستان، پاکستان و عراق بزرگترین سند
نقض حقوق بشر آمریکایی است.
حمایت از رژیم جعلی صهیونیستی و غصب سرزمین یک ملت مصداق روشنی از نقض حقوق بشر است.
همین دخالت در اوکراین و راهاندازی یک کودتای خونین برای سرنگونی یک دولت قانونی.... تازهترین قلم از اقلام فهرست نقض حقوق بشر است آمریکاییها و اروپاییها با این گذشته ننگین چگونه به خود اجازه میدهند از نقض حقوق بشر در ایران سخن بگویند. دولت ما چگونه به آنها اجازه داده در این باره ورود کنند. اگر خانم اشتون دلش برای نقض حقوق بشر در ایران سوخته چرا با خانواده 17 هزار نفر شهدای ترور و خانواده شهدای هستهای ملاقات نمیکند. اینها سئوالاتی است که متاسفانه پاسخی برای آن نیست.