وبلاگ باید کاری کرد نوشت: وقتی سریال مورد علاقهمان را میبینیم مثل همیشه در لحظه حساس فیلم، پیام بازرگانی پخش میشود؛ در ابتدا مجبوریم این تبلیغات را نگاه کنیم که آنقدر تکرار شده همه را از حفظ میخوانیم؛ در ابتدا این امر برایم کم اهمیت بود اما بعد از مدتی دو نکته بسیار مهم وجود داشت که باید به آن توجه کرد: زمان زیادی را صرف دیدن این تبلیغات میکردم بدون آنکه متوجه شوم ،روزی دو ساعت! (با فرض اینکه 5 ساعت تلویزیون در روز میبینم)؛ این تبلیغات باعث شده بود در افکار، رفتار و حتی حرف زدنم تغییراتی را ایجاد کند.
وقتی این تبلیغات را مشاهده کنیم بدون آنکه متوجه شویم، ورودی ذهنم یعنی چشمان را در اختیار آن تبلیغ گذاشته و همزمان با گوشها صدای آن را میشنویم؛ رنگ و برقهای متنوع با صداهای دل انگیز توجه را به آن تبلیغات زیاد میکند و خواستهای جدید ایجاد میکند.
برای مثال در یکی از تبلیغات تلویزیون میگوید «اگر میخواهید خوابی آسوده داشته باشید باید از فلان بالشت استفاده کنید! پزشکان معتقدند که هر دو ساعت یکبار باید روکش بالشت عوض شود برای همین این محصول را استفاده کنید که نیازی به تعویض ندارد».
در این تبلیغ برای اینکه آن تولید کننده جنسش را بفروش برساند این بالشت را نه تنها یک خواسته یا آرزو، بلکه به صورت یک نیاز برای مخاطب ارتقا میدهد؛ برای همین از مقبولیت پزشکی هم استفاده میکند و طوری القا میکند که اگر کسی ازاین بالشتها استفاده نکند در واقع کاری غیر پزشکی و غیرعقلانی انجام داده است!
این طرز تفکر ناخود آگاه در ذهن شکل میگیرد و فرد را مجاب میکند که آن محصول را تهیه کند و بی آنکه بداند یا بخواهد نیازی جدید را به سبد نیازهای کاذب خود میافزاید.
همه به خوبی میدانیم که یکی از علل کمبود آرامش و بیماریهایی همانند آشفتگی ذهنی افسردگی و بزههای اجتماعی مانند دزدی، تجاوز و افزایش طلاق در افراد جامعه اضافه شدن نیازهای کاذب است.
یا در نمونهای دیگر استفاده ابزاری از مخاطب کودک را میتواند در تبلیغات نام برد؛ متأسفانه اکثر خانوادهها بدون توجه به پیامهای تبلیغاتی، به راحتی خود و فرزندانشان را در معرض این هجمه قرار میدهند و احساس میکنند تنها یک پیام بازرگانی معمولی بدون خطری را مشاهده میکنند.
اکثر کودکان به علت نبود قدرت تشخیص صحیح، هر کالای جدید و رنگی را دوست دارند و آن را طلب میکنند؛ حال تصور کنید کودکی مدام در تلویزیون خوراکیها و اسباب بازیهای متنوعی را مشاهده میکند، وقتی از والدین میخواهد آن را تهیه کنند، اگر خانواده آن کالا را تأمین نکند کودک ممکن است بر اثر استمرار این رد درخواست، دچار ناراحتی، افسردگی و حقارت شود و اگر والدین خواسته کودک را برآورده کند، کودک ناخودآگاه مصرف زده میشود به طوری که اگر در آینده نیازش برآورده نشود، دچار سردرگمی و تضاد شخصیت خواهد شد.
شاید برای همین است که میگویند اگر کودکتان 3 خواسته داشت، اولی را همان موقع برآورده کنید، دومی را با کمی تأخیر برآورده کنید و سومی را هیچ گاه برآورده نکنید تا کودک تجربه شکست را در این دوران کسب کند تا در آینده اگر خواسته او برآورده نشد تحمل شکست را داشته باشد.
تحقیقات نشان میدهد افرادی که در جوانی دست به خود کشی میزنند یا دچار افسردگی میشوند، شکست را در کودکی تجربه نکرده بودند.
جالب است بدانیم در دنیا ممنوعیتهایی را برای استفاده ابزاری از کودکان در تبلیغاتشان به کار گرفتهاند اما متأسفانه در ایران خانوادهها بدون توجه به نکات پنهان این تبلیغات، احساس میکنند یک پیام بارزگانی معمولی را میبینند.
جالب است بدانیم که هر سریال یا تبلیغی که مشاهده میکنیم، برای آنکه از آن تبلیغ لذت ببریم باید خود را جای آن شخصیت یا بازیگر بگذاریم در این صورت نیازهای آن فرد به ما منتقل میشود، شاید برای همین است که وقتی یک فیلم ترسناک را میبینیم، میترسیم و با دیدن یک فیلم دیگر دچار خنده یا گریه میشویم با اینکه میدانیم این یک فیلم و کاملاً غیرواقعی است.
در این صورت بسیاری از خصوصیات و خواستههای آن بازیگر ناخود آگاه به ما منتقل میشود و ما در مسیر دلخواه یک فیلمساز قرار میگیریم، برای همین بهتر است چشمان معصوممان را در معرض هر تبلیغ، فیلم یا سریالی قرار ندهیم چرا که در هیپنوتیزمی پنهان قرار میگیرم.
متأسفانه طرز تفکری در جریان است که بحث اقتصادی و بازرگانی را جدای از مقوله فرهنگ بداند در حالی که این دو امری غیر قابل تفکیک است و همانگونه که مشاهده میکنیم تبلیغات بازرگانی تأثیر مستقیمی در فرهنگ و باورهای ملی و دینی ما دارند.
امید داریم تا صدا و سیما همانگونه که در سالهای اخیر در بخشهای خبری و برنامههای گفتوگو محور پیشرفت خوبی داشته است، این نقص بزرگ را هم برطرف کند و سعی کند با قوانین بجا و رعایت حقوق خانواده هرچه سریعتر از پیشرفت الگوی سبک زندگی غربی در تبلیغات تلویزیونی جلوگیری کند و پیشنهاد میشود که تخفیفات ویژهای را برای تبلیغاتی که ترویج فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی است در نظر بگیرند.