به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، با گذشت بیش از سه ماه از امضاء توافق نامه ژنو بین ایران و کشورهای 1+5 نقد و نظرهای مختلفی در خصوص متن این توافق نامه و نتایج آن بیان شده است. یکی از مهمترین وقایع توافق ژنو نامه رئیس جمهور حجت الاسلام حسن روحانی به رهبر معظم انقلاب و پاسخ رهبری به این نامه درتاریخ 3 آذر ماه سال جاری بود.
حال با گذشت بیش از سه ماه از امضاء توافق نامه یا برنامه اقدام مشترک ایران و گروه 1+5 و بنا بر دعوت رئیس جمهور محترم مبنی بر بررسی این توافق نامه توسط اساتید دانشگاه حجت الاسلام دكتر محمدرضا باقرزاده از اساتید دانشگاه و مدیر گروه حقوق موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در یادداشتی به نقد حقوقی دستاوردهای ذکر شده در نامه دکتر روحانی به رهبر انقلاب پرداخته است که در ادامه می آید.
جناب آقاي دکتر روحاني بعد از توافقنامه ژنو، نامه اي به مقام معظم رهبري نوشتند و ادعاهايي را در آن مطرح کرده که به بررسي حقوقي آن مي پردازيم.
تحليل ادعاهاي آقاي روحاني در مورد دستاوردهاي مذاکرات
1. به رسميت شناخته شدن حق غني سازي در توافق نامهآقای روحانی در پیامی که به مقام معظم رهبری دادند، چند مطلب را ادعا کردند اما وقتی متن توافقنامه را میبینیم، متوجه میشویم که این ادعاها از پشتوانه حقوقي و علمي برخوردار نيستند.
ادعای آقای روحانی در نامه به مقام معظم رهبری این است:
دستاوردهای قطعی این توافق اولیه به رسمیت شناخته شدن حقوق هستهای ایران است
در حالي که طرف مقابل چنين حقي را انکار کرده. بعد حتي دولتمردان نمي توانند از چنين حقي دفاع کند. لذا آقای هاشمی رفسنجانی که زودتر از دولت متوجه مي شود که ادعا واهي است به دفاع برمي خيزد و میگوید که حق غني سازي اصلا نیاز به توافقنامه ندارد و از انپیتی بدست میآید.
واقعيت اين است که در اين موافقتنامه به ايران اجازه داده شده که nuclear program خود را يعني برنامه اتمي خود را در حد پنج درصد ادامه دهد. در مورد حق غني سازي تنها وعده داده است که اگر ايران به تمام تعهدات خود طبق اين موافقتنامه عمل کرد ، شايد بتوان کاري کرد که مثل بقيه اعضاي ان پي تي از حق غني سازي در چارچوب تعهدات پيمان منع گسترش بهره مند گردد.
دليل نااميدي دولت از متن توافقنامه و تمسک به روح آن
وضعيت حقوقي موافقتنامه به گونه است که تيم مذاکره کننده هم جرآت نمي کند با استناد به متن معاهده به عملکرد آمريکاييها انتقاد کند و میگوید خلاف روح توافقنامه است. لذا مثلا با تحريم هاي ديگر آمريکا، آقاي ظريف عنوان مي کند که تحريم هاي جديد خلاف روح توافقنامه است. یعنی خلاف متن توافقنامه نيست. چون در توافقنامه، فقط تحريم هاي هسته اي محل بحث است اما تحريم هاي غير هسته اي مثل حقوق بشري و ... از عهده اين توافقنامه خارج است.
2. حراست از دستاوردهاي هسته ايدومین ادعا (در آن نامه) این بود که: «حراست از دستاوردهای هستهای شده است»
سوال ما از دولت محترم اين است که حراست با تعطيلي و سلب حق گسترش تحقيقات و غني سازي بيش از پنج درصد و پلمب و ارائه کامل اطلاعات هسته اي و ... چگونه سازگار است؟!!!
3. توقف روند تحريم هاسومين و چهارمين ادعاي آقاي روحاني اين است که مي گويد: «توقف روند تحریمهای ظالمانه» و «فروپاشی سازمان تحریمها آغاز شده است»
در حاليکه در متن توافقنامه علاوه بر عدم حراست از دستارودهاي هسته اي و عدم شناسايي حق غني سازي، تحريم هاي ظالمانه نيز متوقف نشده است. نهایت آنچه که در این توافقنامه وجود دارد این است که برای کمتر از 5 درصد از تحریمها، تعلیق داوطلبانهی قابل برگشت وجود داشته باشد.
4. فروپاشي سازمان تحريم هااما اين که در نامه ادعا شده فروپاشی سازمان تحریمها آغاز شده است خلاف ادعای طرف مقابل شماست. آنها میگویند ما اصلا به ساختار تحریمها دست نزده ايم و آنچه از تحریمها که تعلیق شده است بلافاصله قابل برگشت است.
عکس العمل حکيمانه رهبري
عکسالعمل رهبری در مقابل این نامه این بود که فرمودند: «جناب آقای رئیس جمهور! دستیابی به آنچه مرقوم داشتهاید، (نه دستیابی به پیروزیها و نه به آنچه که در حقیقت اتفاق افتاده است) در خور تقدیر و تشکر است و میتواند مایهی اقدامات هوشمندانهی بعدی قرار گیرد. .... و ایستادگی دربرابر زیادهخواهیها همواره باید شاخص خط مستقیم باشد»
در واقع تعريف رهبري مبتنی بر آن ادعاست. یعنی دستيابي به ادعایی که شما کردید، در خور تقدیر است.
در پاسخ به برخي که اين ايرادات را «ملا لغتی بازی» مي دانند بايد گفت: نامه ها با يکديگر فرق دارند. وقتي قرار است نامه، تاریخی صادر شود و ممکن است 50 سال دیگر به آن استناد شود، خیلی اهمیت دارد. لذا این نامهها، تاریخی است و باید بماند و نمیشود با تساهل و تسامح با آن برخورد کرد.