کد خبر: ۲۰۹۲۷۵
زمان انتشار: ۲۳:۵۰     ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
در قسمت ورودي محوطه، نگهبان، يکي يک شال پهن و سفيد به زنان گردشگرِ بد لباس مي‌دهد تا با انداختن آن روي شانه‌هاشان با ظاهري مناسب‌تر وارد اين محيط مذهبي شوند.
مشرق، مطلب پیش رو، ششمین بخش از کتاب "ملیتا، سفرنامه‌ مصور لبنان" است که به قلم "احمد قدیری" نگاشته شده است. در شرایط حساس امروز منطقه و در شرایطی که حوادث و تحولات اخیر دولتی و انفجارهای تقریباً روزمره لبنان در صدر اخبار جهان است، شناخت دقیق این کشور کوچک مدیترانه‌ای اهمیت مضاعفی یافته که متن حاضر را خواندنی‌تر می‌کند.

پنجشنبه - 18 شهريور- 29 رمضان
مطابق اعلام دفتر مرحوم فضل‌الله، امروز اوّل شوال و عيد فطر اعلام شده است. دوستاني که رمق دارند و به لزوم تبعيت از ولي فقيه در تعيين عيد دقت ندارند، به نماز عيد در مسجد الامامين الحسنين مي‌روند و براي صبحانه به هتل بر مي‌گردند. ما نيز که در هتل مانديم، براي صبحانه از اتاق خارج مي‌شويم و خلاصه همه در «مطعم الساحه» جمع هستيم.
با همراهي مهدي فخرالدين به سمت تله کابين «جونيه»، شهري مرتفع و مرفه واقع در بيست کيلومتري شمال بيروت حرکت مي‌کنيم. بالاي يکي از تپه‌هاي مشرف به دريا به نام «حاريصا»، در ارتفاع ششصد و پنجاه متري از سطح دريا، کليسايي مجلل و بزرگ [1] به نام «بازيليک» وجود دارد که سقف آن به نشانه پنج استان لبنان، داراي پنج سطح است. در کنار اين کليسا نيز مجسمه‌‌ي هشت و نيم متري، سفيد و با شکوهي از حضرت مريم(س) با نام «سيده لبنان»[2]  مزين به تاجي ستاره شکل و طلايي رنگ است که روي يک پايه‌ي مخروطي و دوازده متري با پله‌هاي مارپيچ بنا شده، پايه‌اي که کليساي کوچکي[3]  را به همين نام در خود جاي داده. متولي کليسا که مسيحي ماروني[4]  و علي‌القاعده از طرفداران سمير جعجع [5] است، پس از اطلاع يافتن از ايراني بودن گروه، سرباز مسلحي را همراه‌مان به داخل مي‌فرستد!

[1]. بزرگ‌ترين کليساي خاورميانه؛ ساخته شده در سال 1971

[2]. به معناي بانوي لبنان، از جنس برنز و با وزن تقريبي 15 تن؛ ساخته شده در شهر ليون فرانسه به سال 1908

[3]. با 40 نفر ظرفيت؛ ساخته شده در 1904

[4]. ماروني‌ها بزرگ‌ترين طايفه‌ي مسيحيان لبنان هستند و نام خود را از يک راهب به نام «مارمارون» که در قرن پنجم ميلادي در شرق انطاکيه واقع در ترکيه‌ي کنوني زندگي مي‌کرد، گرفته‌اند.

[5]. سمير جعجع رئيس حزب مسيحي «نيروهاي لبناني» و از معاندترين سياستمدار لبنان نسبت به جريان مقاومت است.

 


ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
در مسير جونيه

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
کليسا و مجسمه‌ي بانوي لبنان - در سمت راست تصوير، موقعيت کليساي بازيليک نمايان است



ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6) 

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
▲▼نماي بيروني و دروني کليساي بازيليک
 
ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6) 
بدون شرح!
 
ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
منظره‌ي ساحل جونيه، از بالاي تپه

نيم ساعتي را در محوطه، به تماشا و گرفتن عکس‌هاي گوناگون مشغوليم. درحالي‌که از بالاي سکو و زير پايه‌ي مجسمه‌ي «سيده لبنان» اطراف را نگاه مي‌کنم،
چشمم به صحنه‌ي جالبي مي‌افتد: در قسمت ورودي محوطه، نگهبان، يکي يک شال پهن و سفيد به زنان گردشگرِ بد لباس مي‌دهد تا با انداختن آن روي شانه‌هاشان با ظاهري مناسب‌تر وارد اين محيط مذهبي شوند.
 

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
تابلوي ورودي

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6) 
نگهبان و زنان بد لباس
با آغاز به کار تله کابين، به نوبت و گروهي به پايين منطقه مي‌رويم. در آنجا يک تور ايراني را مي‌بينيم و وسوسه‌ي سرکار گذاشتن‌شان امانم نمي‌دهد. به يک دختر بچه و چند مرد هموطن با لهجه‌ي غليظ عربي و با لحني خشن مي‌گويم: «أنت ايراني؟» و بعد از پاسخ مثبت و توأم با اضطرابشان، با لبخند و ملايمت ادامه مي‌دهم «منم ايراني‌ام»؛ واکنش‌ها جالب است. حتي در صحبت با يک فرد ميان‌سال، آنقدر اين عرب بازي را کش دادم که ديگر رويي براي بازگشت به کانال ايراني نداشتم!

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)

اندکي بعد از تجمع در محوطه‌ي پايين تپه، از همان جا سوار بر اتوبوس، به سمت مسجد القائم در جنوب بيروت باز مي‌گرديم. به دليل فاصله‌ي نيم ساعته‌ي بين دو نماز که در القائم رسم است، مي‌خواهم تا از فرصت‌هاي آخرين روز ماه مبارک استفاده نمايم و لذا سراغ مفاتيح مي‌روم. جالب است که دعاي عهد. با دستمالي سفيد و تميز توسط عضوي از شبکه‌ي جهاني منتظران نشانه گذاري شده.
 
ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
دعاي نشانه‌گذاري شده توسط عضوي از شبکه‌ي جهاني منتظران
نماز عصر را هم مي‌خوانيم و پس از صرف ناهار در الکفائات، به دليل اصرار اکثريت دوستان بر خريد، به سمت خيابان معروف الحمراء که در واقع «شانزه‌ليزه» [1] بيروت‌ است مي‌رويم. خياباني سنگ فرش، کم عرض، شيک و تجاري، با ماشين‌هاي در حال عبورِ روز دنيا. اينجا ديگر گونه‌هاي حجاب به چشم نمي‌خورد؛ همه يکدست بي حجاب‌اند.
 
ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
خيابان الحمراء
 

[1]. خياباني تاريخي در پاريس با شهرت جهاني



ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)

اکثر دوستان سراغ مغازه‌ها مي‌روند و من ترجيح مي‌دهم در اين فرصت، با توجه به نزديکي دانشگاه آمريکايي بيروت (AUB) [1] به آنجا بروم. با گذر از چند خيابان به سمت جنوب، به برترين دانشگاه لبنان که گفته مي‌شود زماني عماد مغنيه در رشته‌ي مديريت بازرگاني آن تحصيل مي‌کرد و در ميانه‌ي راه به جرگه‌ي مقاومت پيوست، مي‌روم. داخل آن به دليل تعطيلات تابستان بسيار خلوت است و جز در مجموع ده نفر کسي را آنجا نمي‌بينم. ساعتي را در محوطه‌ي سرسبز آن قدم مي‌زنم. ساختمان هر دانشکده به يک سبک ساخته شده است.

[1]. The American University of Beirut - اولين دانشکده‌ي اين دانشگاه در 1866 ميلادي (1245 شمسي) آغاز به کار کرد. 

 
 
ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
يک درخت عجيب درون دانشگاه
جالب آن که با ادامه‌ي مسير، متوجه مي‌شوم طرف ديگر دانشگاه (سمت غربي) متصل به خيابان ژنرال دوگل يا به قول اعراب «جنرال ديغول»، همان خيابان ساحلي مشرِف به صخره‌هاي روشه است.
 

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
پياده رو خيابان ژنرال دوگل
از همان راهي که آمده بودم باز مي‌گردم و چون همراهان را نمي‌يابم با گرفتن تاکسي و چانه زدن و طي مبلغ، به هتل باز مي‌گردم تا ديگران هم برسند.
غروب شده و وقت نماز مغرب و عشاء و برچيده شدن بساط ضيافت الله. طبق برنامه، به سفارت ايران در ناحيه‌ي «بئر حسن» مي‌رويم و با رکن آبادي، سفير تازه منصوب شده‌ي ايران ديدار مي‌کنيم.
 
ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)

ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)

  
ابتدا معرفي جمع توسط حسين است و بعد سخنان جناب سفير و در پايان هم ارائه‌ي نظرات. يکي از دوستان چرايي لغو برنامه‌ي ديدار با ميشل عون [1] در سفارت را جويا مي‌شود که رکن آبادي علت را در بازداشت يکي از اطرافيان عون توسط دولت لبنان به اتهام جاسوسي ذکر مي‌کند و اينکه با اين اوضاع، حضور وي را در سفارت مصلحت نمي‌دانسته. فرد ديگري ماجراي برخورد نامناسب متولي کليسا را يادآور مي‌شود که با توضيح سفير، متوجه مي‌شويم رفتار ايرانيان بازديد کننده از مجموعه و تنزل جايگاه آن محيط مذهبي به يک تفرجگاه، در بروز اين نوع برخورد بي تأثير نبوده؛ به نحوي که بعضي از هم وطنان با پهن کردن زيرانداز و سفره و راه انداختن بساط ناهار، توجهي به نظم و شأن محيط نمي‌کنند. من نيز در اين بخش با توجه به آثار سياسي معنوي بسيار مفيد اين سفر، پيشنهاد مي‌دهم تا سفر‌هاي راهيان مقاومت به سياست کلي دولت تبديل شده و براي آن تمهيدات ويژه‌اي انديشيده شود تا همه‌ي دانشجويان بتوانند مشاهدات ما را ببينند و يافته‌هاي ما را دريابند. در پايانِ اين ديدارِ منتهي به شام، جهاد عيسي هم سخن مي‌گويد و با وجود زحمات فراواني که با زبان روزه در اين مدت براي هماهنگي‌ها کشيده، باز هم اوست که تشکر کننده است.
 
ملیتا، سفرنامه‌ی مصور لبنان (6)
جهاد عيسي
بعد از ديدار در سفارت به هتل باز مي‌گرديم. طبق برنامه فردا صبح زود بايد حرکت کنيم. لذا در شب آخر اقامتمان در بيروت با وجود خستگي زياد، يک ساعتي را صرف بستن ساک مي‌کنم.

[1]. نظامي و سياست مدار لبناني، رئيس حزب مسيحي «جريان آزاد ملي» و متحد حزب الله است که در 17 بهمن 1384 يادداشت تفاهم مشترکي را با حزب الله به امضاء رساند. سيد حسن نصر الله در مورد او گفته بود که «اگر در آخرت اختيار شفاعت يک نفر را داشته باشم، آن فرد ميشل عون است».

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها