به گزارش 598 تعبیر جالب آیت الله جوادی آملی از مناجات حضرت امیر(ع) :
«مَولایَ یا مَولایَ! أنتَ الحیّ و أنا المَیّتُ»، نه من بعد میمیرم. نه من بعدها از بین میروم. تو الآن زندهای، من هم الآن زندهام، ولی من بعدها از بین میروم؟ نه! «مَولایَ یا مَولایَ! أنتَ الحیّ و أنا المَیّتُ، فهل یَرحَمُ المَیّتَ الّا الحَیّ» نه یعنی خدایا الآن تو زندهای، من هم الآن زندهام، من بعدها میمیرم، وقتی مُردم به من رحم کن. این چنین نیست. خدایا! الآن من مردهام. روحی تو دمیدی.
***
آنچه که با همه اشیاء هست، وجهالله است و وجهالله هم از بین نخواهد رفت و انسان به غیر وجه خدا اگر رو کرد، به یک امر هالک رو کرد. چرا؟ چون فرمود «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ» (القصص ۸۸)، این «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ» یا «کلُ مَنْ عَلَیهَْا فَانٍ، وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الجَْلَالِ وَ الْاکْرَامِ» (الرحمن ۲۶ و ۲۷) که در بحث دیروز ملاحظه فرمودید، که خدا میفرماید «وجه خدا باقیست» و این وجه را متصف میکند، میگوید این وجه «ذوالجلال» است، که این «ذو» مرفوع است و صفت «وجه» است، نه نعت مقطوع باشد یا خبر باشد برای مبتدای محذوف. نه، «کلُ مَنْ عَلَیهَْا فَانٍ، وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ» که آن وجه «ذُو الجَْلَالِ وَ الْاکْرَامِ».
خوب، همین کریمه را وقتی شما مطالعه میکنید میبینید که برداشتهای گوناگون [وجود دارد]. یکی استفاده میکند «کلُ مَنْ عَلَیهَْا فَانٍ»، یعنی همه میمیرند، وجه خدا باقی میماند. یا «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ»، همه از بین میروند، فقط وجه خدا میماند. این یک برداشتیست و صحیح. یک قدری جلوتر رفتید میبینید این آیه یک معنای دقیقتری به شما نشان میدهد. و آن این است که «هالک» مشتق است، «فانی» مشتق است. استعمال مشتق در «من قضی» (وصفی که رفع شده است) محل اختلاف است که آیا حقیقت است یا مجاز. ولی نسبت به متلبس بعدی که همه میگویند مجاز است. «هالک» را اگر ما به معنای «سَیَهْلِکُ» بگیریم، یقینا مجاز است. «فانی» را اگر به معنای «سَیَفْنی» بگیریم یقینا است و مجاز قرینه میخواهد. وقتی جلوتر رفتید میبینید میتوان از آیه استفاده کرد که همه چیز الآن مردهاند، نه اینکه بعدا میمیرند. فقط یک چیز زنده است و آن وجهالله است. «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ» نه «یَهْلِکُ». هماکنون هالک است و اگر یک مقدار جلوتر رفتید میبینید این مناجاتها یک طعم دیگر، یک مزه دیگر، یک لذت دیگری دارد.
این مناجاتها مجاز نیست. اگر در آن مناجات حضرت امیر سلام الله علیه هست که «مَولایَ یا مَولایَ! أنتَ الحیّ و أنا المَیّتُ»، نه من بعد میمیرم. نه من بعدها از بین میروم. تو الآن زندهای، من هم الآن زندهام، ولی من بعدها از بین میروم؟ نه! «مَولایَ یا مَولایَ! أنتَ الحیّ و أنا المَیّتُ، فهل یَرحَمُ المَیّتَ الّا الحَیّ» نه یعنی خدایا الآن تو زندهای، من هم الآن زندهام، من بعدها میمیرم، وقتی مُردم به من رحم کن. این چنین نیست. خدایا! الآن من مردهام. روحی تو دمیدی. نظیر این صوتی که به این بوق بلندگو دمیده میشود. این بلندگو که حرفی ندارد. آن صوت است که به این بلندگو و به این بوق میدمد. میفرماید ما بوقیم خلاصه! آن صدایی که هست صدای توست. ما ذاتا مردهایم، نه بعدها میمیریم. تو این روح را بدم، دائما بدم. «أنتَ الحیّ و أنا المَیّتُ» بدم که نمیرم «فهل یَرحَمُ المَیّتَ الّا الحَیّ»، نه اینکه الآن تو زندهای، من هم الآن زندهام. بعدا که من مُردم به من رحم کن. نه! مثل اینکه این آینه به صاحب صورت بگوید که من جمالی ندارم. تو اگر از کنارم رد بشوی چیزی در من نیست! من چه نشان بدهم؟ فرمود «وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنینَ، وَ فىِ أَنفُسِکمُ أَ فَلَا تُبْصِرُون» (الذاریات ۲۰ و ۲۱) در درون هم وجهالله است.
والحمدلله رب العالمین.
وبلاگ یادداشت های یک طلبه