سرویس سیاسی پایگاه 598 - حجت الاسلام علی میثمی تهرانی/ 1. «ایران اسلامی با استعدادهای سرشار معنوی و مادی و ذخائر و منابع غنی و
متنوع و زیرساختهای گسترده و مهمتر از همه، برخورداری از نیروی انسانی
متعهد و كارآمد و دارای عزم راسخ برای پیشرفت، اگر از الگوی اقتصادی بومی و
علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی كه همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی
كند نه تنها بر همه مشكلات اقتصادی فائق میآید و دشمن را كه با تحمیل یك
جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صفآرایی كرده، به شكست و
عقبنشینی وا میدارد، بلكه خواهد توانست در جهانی كه مخاطرات و
بیاطمینانیهای ناشی از تحولات خارج از اختیار، مانند بحرانهای مالی،
اقتصادی، سیاسی و ... در آن رو به افزایش است، با حفظ دستاوردهای كشور در
زمینههای مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی و سند
چشمانداز بیست ساله، اقتصاد متكی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درونزا و
برونگرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگوئی الهامبخش از نظام اقتصادی
اسلام را عینیت بخشد.» (امام خامنه ای: 29/11/1392)
2. جملات فوق که در راستای ایفاء مهمترین وظیفه رهبری در نظام جمهوری
اسلامی ایران - یعنی تنظیم سیاست های کلی نظام – بیان شده است؛ در حقیقت
«حکم حکومتی» لازم الاجرا برای مردم و مسؤولین به شمار می رود. اما روشن
است که شیاطین پنهان و آشکار که حفظ منافع ظالمانه خود را در گرو عدم تحقق
منویات حکیمانه امامت امت می دانند؛ هرگز نسبت به روند تحقق این سیاستهای
نجات بخش و عینیت یافتن شعار حماسه اقتصادی بی تفاوت نخواهند نشست. بر این
اساس اینکه کسی بپندارد با ابلاغ این سیاستهای نجات بخش، کار تمام شده و
حماسه اقتصادی محقق گردیده است؛ به همان اندازه ساده انگارانه است که کسی
خیال کند با صدور فرمان حمله در جنگ، پیروزی حاصل شده است! نگاه هوشمندانه
الزام می کند که جهت تحقق صحیح این فرمان حکیمانه، باید موانع راه را
شناخت. موانعی که همواره وقتی درگیری شدید می شود نفس جبهه مقاومت را به
شماره می اندازد. موانعی که حرف اصلی این سیاهه یکی از آنهاست.
3. رهبری معظم انقلاب یک روز پیش از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی در
جمع مردم آذربایجان فرمودند: «بعضى از مسئولين و دولتمردان - دولتمردان آن
دولت، بعد هم دولتمردان اين دولت - فكر ميكنند در قضيّهى هستهاى ما با
آمريكايىها مذاكره كنيم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتيم خيلى خب، اصرار داريد
شما، در اين موضوعِ بالخصوص برويد مذاكره كنيد؛ ولى در همان سخنرانى اوّل
امسال گفتم من خوشبين نيستم؛ مخالفتى نميكنم امّا خوشبين نيستم.» (امام
خامنه ای: 28/11/1392) حال نکته قابل تاملی که در این کلام «صادقانه» به
چشم می خورد این است که همگان از تفاوت رویکردها و شعارهای دولت «جناب آقای
دکتر احمدی نژاد» با دولت «جناب آقای دکتر روحانی» آگاه هستند. اما سوال
اصلی اینجاست که در این دو دولت چه چیز مشترکی باقی مانده است که هم در آن
دولت و هم در این دولت راه حل تحریم های وحشیانه یانکی های هفت تیر کش
قداره بند آدم کش را، در مذاکره با بی منطق ترین و عهد شکن ترین دولت تاریخ
دولت سازی در نظام بین المللی می داند؟ همه حرف همین جاست.
4. به نظر می رسد بر خلاف امواج حاکم بر فرهنگ سیاسی عمومی کشور که مسوولیت
عمده ناکارآمدی های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را به عهده تصمیم گیران ارشد
نظام می گذارد؛ اصل مشکل نظام کلان مدیریت کشور در جای دیگری است. به بیان
دیگر وقتی تصمیم سازان که برایند نظام کارشناسی انفعالی حاکم بر عقبه
استراتژیک دولت ها هستند؛ در طول دولت های متفاوتی که از انقلاب می گذرد
تقریبا ثابت مانده اند و حتی تغییر سیاسی دولت ها نیز چندان بر اریکه قدرت
پنهان این شبکه به ظاهر علمی اختاپوسی - که بر روند تصمیم سازی در نظام
اسلامی چمبره ای طاغوتی زده است - خدشه ای وارد نمی کند؛ مسلم است که تصمیم
گیران ارشد نظام نیز در نهایت چاره ای جز امضای دستورالعملهای انفعالی
برآمده از این نظام کارشناسی انفعالی را نداشته باشند. راز اینکه هم دولت
قبلی و هم دولت فعلی در نهایت به همین راه حل کرنش مقابل کدخدا برای حل
مشکلات رضایت می دهد همین است. این نسخه ایست که نظام کارشناسی بیمار حاکم
بر عرصه مدیریت کشور روی میز مدیران ارشد نظام می گذارد. این همان دردی است
که تا اولین قدم برای درمانش افشای آن است.
5. و نکته دردناکتر قضیه اینجاست که این مساله هنوز ادامه دارد. یعنی همان
نظام کارشناسی منفعل در مقابل نظام کارشناسی مسلط جهانی، امروز حلقه واسط
ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی توسط رهبری نظام و اجرای آن توسط مدیران
ارشد اجرایی نظام است. پس دور از انتظار نیست اگر در آینده ای نه چندان
دور از این سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی چنان شیر بی یال و دم و اشکمی در
عرصه اجرا ساخته شود که سر انجام این جنگ تحمیلی اقتصادی نیز – خدای نکرده –
مانند جنگ تحمیلی قبلی به جام زهر دیگری ختم شود.
زیرا این کارشناسان عافیت طلب برای توسعه ایران اسلامی مسیر دیگری
جز تبعیت از امریکا و تعریف ایران – در بهترین حالت- به عنوان یکی از
ایالتهای ایالات متحده امریکا در منطقه غرب آسیا نمی شناسند. از نظر ایشان
مقاوت در برابر محوریت امریکا در نظم جهانی احمقانه ترین حرکت ممکن در مسیر
توسعه ملی و صحبت از استقلال در مسیر توسعه بی معنی ترین گزاره ممکن در
عرصه علمی است. و هر که جز این بگوید به راحتی به «بی سوادی» متهم می شود.
حرف آخر ایشان نیز دعوت از عبور از همه شعارهای انقلاب – نظیر دفاع از
مظلومین عالم و مبارزه با ظلم و استکبار – و مشارکت در روند ظلم بین المللی
است. حرفی که صد البته چندان شهامت بیان صریح آن را ندارند! زیرا ملت
مسلمان ایران به خوبی دریافته است این نظرات سرابی بیش نیست و مسیر پیشرفت
ملی جز از طریق تکیه به استحکام داخلی بر پایه فرهنگ اسلامی – ایرانی و
مقاومت تا پشیمان کردن دشمن از دشمنی خود و دست کشیدن از رفاه طلبی جهت
ساختن آینده ای عزتمند برای فرزندان این آب و خاک به یاری خداوند رحمان
میسر نخواهد شد.
6. البته این همه ماجرا نیست. زیرا به برکت انقلاب اسلامی ایران و در بستر
مقاومت چند دهه ای این ملت بصیر در مقابل هجمه های شدید جبهه کفر و نفاق خط
مبارک دیگری از «کارشناسی فعال» و جهادی و عزت مند بر پایه باور به دانش
ملی و دینی در مجامع دانشگاهی و حوزوی شکل گرفته و روز به روز در حال تکامل
است. راه حل خطر عظیم پیش گفته نیز همین جاست.
یعنی انسجام و تحرک بیشتر و
سازمان یافته تر «نظام کارشناسی فعال و انقلابی» از یک سو و مشارکت دادن
بیش از پیش این کارشناسان دلسوز در روند تصمیم سازی در سازمان کلان مدیریت
کشور از سوی دیگر. این هر دو باعث خواهد شد که در بلند مدت کارآمدی «نظام
کارشناسی انفعالی» مخفی فعلی در مسیر تحقق عزت ملی به خطر افتاده و آبروی
اجتماعی کاذب اندوخته شده توسط این شبکه به ظاهر علمی – و در حقیقت وارداتی
و ترجمه ای – به باد رود.
مسلما آن روزی که ملت عزیز ایران بفهمند که این
کارشناسان مزدور غرب زده چه بر سر انقلابشان و مسوولین انقلابیشان آورده
اند؛ به جای فریاد «مرگ بر فلان» و «مرگ بر بهمان»، فریاد «مرگ بر کارشناس
آمریکایی» در هر کوی و برزن این سرزمین علم و عزت و اخلاق طنین افکن خواهد
شد. امری که از مراحل اجتناب ناپذیر روند تحقق تمدن اسلامی به محوریت ایران
عزیز است. صد البته به شرط اینکه مسوولین ارشد نظام بیش از پیش به این
فضلای جوان اعتنا و اعتماد نمایند. إن شاء الله