به گزارش پایگاه 598 ، نشست خبری «ریگی به روایت نزدیکان» صبح امروز با حضور حسن نوری فرماندار سابق زاهدان و از بازماندگان حادثه تروریستی تاسوکی، سید محمد موسوی و اعظم حسنی دوست (پدر و مادر شهیدان فائزه و شهاب منصوری) که به دست گروهک جنایتکار ریگی به شهادت رسیدند، صبح امروز در خبرگزاری فارس برگزار شد.
موسوی در این نشست به روایت جنایت عبدالحمید و عبدالمالک ریگی در حق خانواده خود پرداخت و گفت: جنایتی که ریگی انجام داد، بدترین نوع عملی بود که یک فرد میتواند انجام دهد و آن ملعون رنج و مشقت بسیار زیادی را با شهادت فرزندانم بر ما تحمیل کرد که تحمل آن جز با یاد خداوند ممکن نیست.
وی ادامه داد: خیلی از خانوادهها در مواجه با ما باور نمیکردند که شخصی را به جرم شیعه بودن اینگونه به شهادت برسانند، زمانی که رسانه ها این ماجرای دردناک را انعکاس دادند، خیلیها نحوه شهادت فرزندان ما و دیگر شهدا را باور نمی کردند.
پدر شهیدان منصوری با اشاره به نقش رسانه ها در معرفی گروهکهای جنایتکار به مردم، بیان کرد: رسانهها نقش تاثیرگذار و انکارناپذیری در معرفی چهره واقعی تروریست ها دارند و انتظار داریم آگاهی بیشتری به مردم برساند.
وی با بیان اینکه ریگی با شقاوت تمام به صورت مداوم پس از شهادت فرزندانم ما را تهدید می کرد، افزود: قبل از اینکه سربازان گمنام امام زمان (عج) موفق به دستگیری او شوند، هر زمانی که ریگی فرصت میکرد این پیام را میفرستاد که میخواهد ما را از بین ببرد اما من در یکی از رسانهها خطاب به او گفتم خودتان را بزرگ نبینید، زیرا به زودی در چنگال عدالت گرفتار خواهید شد.
پدر شهیدان منصوری ادامه داد: من به عبدالمالک گفتم ما در پذیرش پیامبری رسول الله(ص) مشترک هستیم و 10 مورد از فرمایشات پیامبر(ص) را هم به او گوشزد کردم اما او به هیچکدام از سیره و عمل پیامبر(ص) اعتقادی نداشت.
وی تصریح کرد: ما هیچ انتظاری از مسوولین در مسائل مادی نداریم اما انتظار داریم با توجه به اینکه این فرزندان ما خیلی مظلومانه به شهادت رسیدند، ، با توجه بیشتری از لحاظ معنوی رو به رو باشیم و همدردیها فقط به صورت مقطعی نباشد.
وی با بیان اینکه متاسفانه اقدام جدی تاکنون برای معرفی فرزندان ما که گفته شد تنهاشهروندان تهران هستند که به دست ریگی به شهادت رسیدند، نشده است، اظهار داشت: متاسفانه مسوولان وعدهها را فراموش کردهاند. آیا باید بین شهدا تفاوتی باشد؟ من دلم برای این فرزندان میسوزد و میخواهم یادبودی داشته باشند.
موسوی با بیان اینکه هیچگاه جنازه فرزندان ما به دستمان نرسید، اظهار داشت: جنازه شهاب پسرم را در میان کوههای پاکستان رها کردند و دخترم را هم شبانه در یکی از قبرستانهای شهر کویته پاکستان دفن کردند.
وی ادامه داد: ما تنها 2 مزار به صورت نمادین در قم داریم که برای تسلی خاطر به آنجا میرویم و دوست داریم برای مثال یک یادبودی از فرزندان ما در شهر تهران و یا در مسیر جمکران که ما برای زیارت مزار میرویم، وجود داشته باشد.
موسوی درخصوص نحوه شهادت پسرشان (شهاب) و اطلاع آنها از این موضوع گفت: بعد از اینکه ما مدتها از فرزندانمان بیخبر بودیم، من و حاج خانوم عازم مشهد شدیم که در مسیر، عبدالحمید (همسر شهیده فائزه) با من تماس گرفت و گفت پسرتان با موتور تصادف کرده و پایش شکسته، بیایید که شهاب را به شما تحویل بدهیم.
وی ادامه داد: در حین این گفتوگوی من با حمید، عبدالمالک گوشی را از وی گرفت و بدون مقدمه گفت که فردا شب فیلم سربریدن پسرت را از شبکه العربیه تماشا کن. من با آنها شروع به جر و بحث کردم اما فایدهای نداشت. البته نگذاشتم مادر شهاب از موضوع باخبر شود.
وی افزود: من پس از دستگیری عبدالحمید در یکی از دیدارهایم از او پرسیدم تو که به فائزه علاقه داشتی چرا این کار کردی؟ و او در پاسخ به من گفت: «هر کاری که امیر (عبدالمالک) به ما میگفت، ما آن کار را انجام میدادیم.»
موسوی با بیان اینکه ما هر 50 روز یک بار این سعادت را داریم که به پابوس آقا علیبن موسیالرضا(ع) برویم، گفت: در یکی از زیارتها قبل از دستگیری عبدالمالک، همسرم از آقا خواسته بود تا مالک را زنده دستگیر کنند و به مدد آقا علیبن موسیالرضا(ع) این جانی ملعون، زنده توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) دستگیر شد.