ثریا شاهمحمدی مادر شهید احمد شاهمحمدی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در قزوین به بیان خاطراتی از فرزند شهیدش پرداخت و گفت: احمد هر وقت که به مرخصی میآمد، میگفت: مادر چرا من شهید نمیشوم، حتما شما شیری به من ندادید که شهید بشوم.
و من هم میگفتم: دوست دارم در راه کربلا شهید بشوی تا من اول بروم زیارت امام حسین (ع) و بعد زیارت قبر تو بیایم.
آخرین باری که به مرخصی آمده بود از همه حلالیت طلبید. آن شب تا صبح نخوابید و زیر نور فانوس تا صبح مینوشت. من هم که حسابی بیتابش شده بودم تا صبح، پابه پای او بیدار ماندم.
ساکش را آماده کرده و اول صبح از زیر قرآن ردش کردم و تا سپاه پاسداران هم برای بدرقهاش رفتم.
پای اتوبوس که رسیدیم خداحافظی کرد و سوار شد. اتوبوس که راه افتاد، انگار داشت قلبمو با خودش میکشید. این دفعه از رفتنش خیلی نگران بودم؛ یاد روزی افتادم که میگفت: مادر من شهید میشوم.
گفتم: کجا، گفت: جایی که اسمش را بعدا میگویند. و چند روزی از بدرقهاش نگذشته بود که در جبههای سردشت به شهادت رسید.
بسیجی شهید احمد شاهمحمدی در تاریخ یکم فروردین سال 42 در روستای رامشان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد و در تاریخ سیام آبان ماه سال 61 در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شکم و دست به شهادت رسید که مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش قرار دارد.
پدر شهید احمد شاهمحمدی محمدابراهیم نام داشت و کشاورز بود، این شهید بزرگوار در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت و از سوی بسیج در جبهه حضور یافت.