وی در این رابطه قضاوت را بر عهده مردم گذاشت و ادامه داد: فصل در حال پایان است اما هنوز هم عدهای از من میپرسند که چرا از پرسپولیس رفتم.
«من و دایی یک دورانی همبازی بودیم، خوب یا بد»، کریمی با بیان این جمله در مورد اینکه گفته است با پاسهای من برخی آقای گل شدند هم تصریح کرد: نه با پاسهای من بلکه با پاسهای خیلیها بوده است. ببینید دایی اگر گلی زده توانسته یکی را دریبل بزند و گل بزند؟ یا اینکه یک توپ را بردارد و 2 نفر را دریبل زده و گل بزند؟ گلهای او یا با سانتر، یا موقعیت تک به تک و یا پنالتی بوده است. آخر سر هم میگویند که در چشم ما نگاه میکنند و پاس نمیدهند.
هافبک تیم فوتبال تراکتورسازی خاطرنشان کرد: به هر حال این یک دورانی است که کسی نباید آن را فراموش کند. زندگی پستی و بلندی زیادی دارد، الان شما همه چیز را در اختیار دارید فردا شاید خیلی اتفاقها بیفتد که آن زمان جای ما عوض شود. بهتر است آدم گذشتهاش را فراموش نکند.
وی در مورد ادامهدار بودن اختلافش با علی دایی هم گفت: من نیازی نمیبینم با ایشان کار کنم. وقتی او به خاطر یک قرارداد خوب این شرط را قبول میکند که فقط من در تیمش نباشم، چگونه من باید با این آقا کار کنم؟ یا شدنی هست و جور در میآید؟
کریمی ادامه داد: آنها (مسئولان باشگاه پرسپولیس) کلهشان آنقدر کار نکرد که مانند زمان عباس انصاریفر یک پیشنهاد دهند. در آن زمان سر مسائل مربوط قراداد به توافق نرسیدیم و از پرسپولیس رفتم. حداقل دم عباس انصاریفر گرم که من را صدا زد و گفت بنشین با هم صحبت کنیم اما اینها حتی یک زنگ نزدند که بپرسند چه کاری میخواهم انجام دهم.
هافبک پیشین پرسپولیس در مورد نداشتن رابطه حسنه با دایی هم یادآور شد: ما با هم رابطه خوبی نداشتیم، چراکه طرز برخورد دایی را میتوانید از همه بازیکنان همدوره ما بپرسید، تمام بازیکنان جوانی که به تیم می آمدند اذیت میشدند. حسین کعبی یا یحیی گلمحمدی کسانی هستند که میتوانید از آنها سوال کنید.
کریمی تاکید کرد: نوع برخورد و نوع رفتار خیلی در روابط تاثیر دارد. محرم نویدکیا و سایرین بازیکنان تیم ملی همه شاهد زنده هستند که میتوانند در این مورد صحبت کنند. درست است او بزرگتر و کاپیتان تیم بوده اما احترام باید متقابل باشد. نمیشود که فقط کوچکترها احترام بگذارند بلکه باید این رابطه متقابل باشد.
وی تصریح کرد: از بازیکنان سوال کنید که سالم و بدون خطا توپ را از ایشان میگرفتند اما او بر میگشت و به آنها یک چیزی میگفت. این مسائل تمام شده و آدم نباید گذشتهاش را فراموش کند. البته اگر امروز هم به آقا بگویید باز هم همانگونه که تاکنون ماشاءالله کارش را با داد و بیداد پیش برده جلو میآید، انگار نه انگار و هیچی به هیچی!