به
گزارش پایگاه 598 به نقل از مهر، در هشتمین روز از جشنواره فجر
اصفهان فیلم های اشباح به کارگردانی داریوش مهرجویی و شهابی از جنس نور به
کارگردانی محمدرضا اسلام لو در سینما سپاهان اصفهان اکران شد.
فیلم اشباح داستان تیمسار سلیمانی است
که درگیر مسائل حاد زندگی است و به دلیل اعتیاد و می خوارگی موجب تحولاتی
در زندگی خدمتکار خانواده و آینده همسر و فرزندان خود می شود که یک از آنها
از خدمتکار خانه است؛ بیش از همه این مسئله زندگی آینده فرزندان تیمسار
سلیمانی را تحت تأثیر قرار می دهد که یکی از آنها پس از فهمیدن واقعیت
زندگی خود از همه چیز گریزان می شود و دیگری که با بیماری نادری دست وپنجه
نرم می کند و احساس وی این است که تنها ازدواج با رُزا می تواند حال وی را
بهبود ببخشد با فهمیدن این مسئله که رزا خواهر وی است به مرحله بحران
بیماری خود می رسد.
این فیلم آغاز خوبی دارد و داستان نیز
تا اواسط فیلم روند مناسبی را طی می کند اما در نهایت فیلمنامه سیاه
"اشباح" مخاطبان را ناامید و مإیوس از سینما راهی می کند.
تدوین این فیلم به شکل سیاه و سفید به
نوعی تاکید بر سیاه بودن داستان این فیلم دارد و به قدری پایان این فیلم
برای مخاطبان ناراحت کننده است که در 10 دقیقه پایانی فیلم مخاطبان از
اتفاقات ناگوار پی در پی "اشباح" تنها می خندند در حالیکه هیچ گونه صحنه
خنده داری در فیلم شاهد نیستیم اما گویی ناباورانه بودن فیلم برای مخاطب و
اداهایی بیشماری که برای ایجاد فضای یاس در در اواخر فیلم ایجاد می شود
موجب این مطلب می شود که مخاطب با این روش از سنگین و سیاه بودن فضای فیلم
بگریزد.
یکی از سکانس های جالب فیلم این است که
در بخشی از این فیلم پسر خانواده که به تازگی از خارج برگشته است از این
نکته انتقاد می کند که گویی ایرانیان از سن خاصی منتظر مرگ هستند اما در
خارج از کشور مردم زندگی را دوست دارند و آن را یک موهبت می دانند.
این انتقاد به کارگردان وارد است که وی
که در فیلم خود با این دیالوگ از عدم شادی ایرانیان شاکی می شود چرا خود
این مسئله را از یاد برده و نقش هنر سینما و فیلم های مناسب را در ایجاد
این شادی یا غم فراموش کرده است و فیلمی با چنین فضای سرشار از یاس ساخته
که شخصیت اول فیلم در آن به اجبار تاوان کارهای گذشته پدرش را پس می دهد و
این مطلب را چندین بار در طول فیلم تکرار می کند.
البته این فیلم برداشتی از نمایشنامه
اشباح اثر هنریک ایبسن است اما این سئوال برای مخاطبان ایجاد شده است که
چرا مدت هاست غربی ها فیلم هایی می سارند که شخصیت اول فیلم با وجود تمامی
مشکلات حتی در دقیقه ای به پایان فیلم از جا برمی خیزد و نور امید بر زندگی
وی می تابد اما بسیاری از کارگردانان مطرح ما تحت تاثیر سال های دور سینما
هنوز که هنوز است پایان نا امیدانه و یاس برانگیز برای شخصیت نخست داستان
را هنرمندانه تلقی می کنند و نمی خواهند دیدگاه خود را حتی اندکی تغییر
دهند.
ساختار "اشباح" به خوبی پرداخت شده است و
داستان فیلم قدرت اینکه مخاطب را تا انتها به دنبال خود بکشاند را دارد
اما اواخر فیلم تا حدودی خسته کننده می شود و مخاطب تنها در سینما می ماند
تا کنجکاوی خود را برطرف کند.
فیلمنامه این فیلم هیچ گونه ایده ای نو
دربر ندارد و داستان آن کاملا تکراری است و هیچ خلاقیتی در نو کردن این
سوژه تکراری به کار نرفته است که اغلب فیلم های امسال جشنواره اصفهان این
ضعف را دارند.
فیلم دیگر اکران شده شهابی از جنس نور
است که برداشت آزادی از کتابی به نام «وعدالصادق» است و نگاهی به رخدادها و
وقایع پس از جنگ ۳۳ روزه و اعترافات اسرائیلیها درباره امدادهای غیبی است
و اتفاقاتی که پس از این جنگ رخ داده به تصویر کشیده میشود.
مشکل اساسی این فیلم این است که به جز
بخش کوتاهی از آن تمام فیلم به شکل زیرنویس است که مخاطبان سینما را واقعاً
خسته می کند و لازم است تغییری در اکران آن پس از جشنواره داده شود و فیلم
به شکل مناسبی دوبله شود.
کارگردان سعی کرده به بخشی مغفول مانده
از داستان مقاومت حزب الله لبنان بپردازد و آن هم امدادهای غیبی در این جنگ
است اما با محدود کردن بخش زیادی از فیلم به منطقه ای خاص و ایجاد داستانی
فرعی از موضوع اصلی تا حدی منحرف شده است ضمن اینکه معجزه ای که در پایان
فیلم رخ می دهد تا حدی برای مخاطب باورنکردنی از کار درآمده است و این
امداد غیبی را به به درستی به تصویر نکشیده است.
داستان فیلم چندان تماشاگران را جذب نمی
کند و کارگردان تنها سعی کرده با استفاده از باورهای یکی زن مسیحی و
معجزاتی که مشاهده کرده است مخاطب را تا انتهای داستان بکشاند.
نکته جالب دیگر در این داستان این است
که در بخشی از فیلم که شخصیت نخست فیلم به همراه دوست خود و عمه آنها ماریا
(همان زن مسیحی) اسیر می شوند؛ دوست رضا و همسرش در اثر یک گلوله دشمن می
میرند اما رضا با وجود اینکه از ناحیه ای کمی پایین تر از قلب تیر خورده
زنده می ماند و بار دیگر نقش کارگردان در مردن یا زنده ماندن شخصیت های
فیلم را یادآوری می کند.
خسته کننده بودن فیلم شهابی از جنس نور
به دلیل داشتن زیرنویس و داستان نه چندان جذاب فیلم سبب شد مخاطبان اندک
آن این فیلم را نیز با رأی ضعیف بدرقه کنند.