به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، همزمان با فرارسیدن ایامالله فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران پای سخنان یکی از فعالان عرصه انقلاب اسلامی نشستیم.
«منوچهر محمدی» عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و دارای دکترای مطالعات بینالملل از دانشگاه کارولینای جنوبی در شهر کلمبیای آمریکا است. او صاحب آثار و تألیفات متعددی درباره انقلاب اسلامی است که از آن جمله میتوان به «تحلیلی بر انقلاب اسلامی» و «انقلاب اسلامی: زمینهها و پیامدها» اشاره کرد.
بخشهایی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*خاطرتان است در چه ماهی، خدمت حضرت امام(ره) رسیدید؟
ـ در آبانماه 57 من خدمت امام(ره) رسیدم. بعد از ماجرای 17 شهریور، البته در آن زمان من در تهران بودم.
* آیا آن زمان، راحت میتوانستید در فرانسه و نوفل لوشاتو به محضر حضرت امام(ره) بروید؟
ـ بله، چون در آن زمان ایرانیها برای رفتن به کشورهای اروپایی اصلاً ویزا لازم نداشتند بنابراین رفت و آمد خیلی راحت بود و با گذرنامه ایرانی میشد به هر کشوری سفر کنیم.
* شما در تسخیر لانه جاسوسی هم شرکت داشتید؟
ـ خیر، من در مردادماه که وارد ایران شدم بلافاصله مسئولیتی در خرمشهر به بنده داده شد و در شهریور 58 به عنوان فرماندار خرمشهر منصوب شدم از آنجایی که ما خودمان را مدیون انقلاب میدانستیم گفتیم هرجایی که بیشتر مشکل دارد ما آمادگی داریم به آنجا برویم. آن زمان، زمان خلق عرب بود و درگیریهایی در خرمشهر وجود داشت و کسی حاضر نبود به عنوان فرماندار به خرمشهر برود اما من رفتم و مدت هفت یا 9 ماه در آنجا مشغول بودم و بعد از آنجا، سیستان و بلوچستان با مشکل مواجه شد و واقعه خلق بلوچ به وجود آمد، از این رو آیتالله مهدوی کنی از من سؤال کرد حاضری به سیستان بلوچستان بروی؟ گفتم بله! به هر حال تا سال 60 بنده در تهران نبودم.
* پس با این اوصاف، دیداری هم با امام(ره) در تهران نداشتید؟
ـ چرا، بارها به خاطر ارائه گزارش از حوزه مسئولیتم، هم به صورت خصوصی و هم به صورت گروهی با استانداران سراسر کشور چندین مرتبه خدمت حضرت امام(ره) میرسیدیم.
* آن زمان امام(ره) شما را به جا آوردند؟
ـ خیر، گمان نمیکنم ایشان به یاد آورده باشند که قبل از انقلاب خدمتشان رفته باشیم.
*آقای دکتر اهل فیلم هم هستید؟ آیا فیلم آرگو را که درباره تسخیر لانه جاسوسی است را دیدهاید؟
ـ بله دیدهام.
* نظرتان چه بود؟
ـ این فیلم واقعی نبود و ساختگی بود؛ در این فیلم بیشتر خواسته بودند آمریکاییها را مظلوم جلوه داده و علاوه بر آن توجیهی برای مشکلاتی که پیدا کرده بودند، بیابند. زمانی که بنده مسئول دفتر خدمات بینالملل بودم و اجرای بیانیه الجزایر بر عهده من بود درباره موضوع اشغال لانه جاسوسی کار کردم، فیلمهایی که ساخته شده بیشتر فیلمهای هالیوودیسم است.
*ایام تدریس شما با سالهای ابتدایی جنگ همراه بود و شهدای بسیاری را در دفاع مقدس تقدیم انقلاب کردیم. آیا جلسهای بود که شما سر کلاس حضور و غیاب کنید و دانشجویی سر کلاس حضور نداشته باشد و بگویند شهید شده است؟
ـ فراوان.
* چه حسی به شما دست میداد؟
ـ از یک طرف متأسف میشدم از اینکه دیگر این دانشجو را در بین خود نداشتم و از طرف دیگر خوشا به حال آنکه شهید شده بود. حتی دو نفر از محافظان بنده که میخواستند در جنگ حضور یابند و بنده با حضور آنها در جنگ موافقت کردم، هر دو شهید شدند. به هر حال سعادتی است برای افرادی که به شهادت رسیدهاند و در عین حال انسان احساس میکرد که آنها چه گوهرهای گرانبهایی بودند که از دست ما رفتند.
* در میان شهدایی که معروف هستند مانند فرماندهان دفاع مقدس، بیشتر به کدام یک از آنها علاقه قلبی دارید؟
یک عزیزی را در سیستان و بلوچستان داشتیم به نام «حمید قلمبر» که فرمانده اطلاعات عملیات سپاه بود و در عین حال نیز مشاور بنده در استانداری بود. ایشان واقعاً از اعجوبههای زمان بود به طوری که زمانی که به وسیله منافقان ترور شد ما اصلاً فکر نمیکردیم که این فرد 21 سال بیشتر سن داشته باشد بلکه فکر میکردیم حداقل 30 سال سن دارد چرا که در عملیاتهای افغانستان، کردستان، در فعالیتهای سیستان و بلوچستان حضور داشت، همچنین عارف، شاعر، سیاس و فردی نظامی فوقالعادهای بود.
* کجا ترور شدند؟
ـ در کرمان. این شهید به «بهشتی سیستان و بلوچستان» معروف بود، هیچگاه خاطره او از ذهنم پاک نمیشود و بیش از همه بر روی روحیه بنده اثر گذاشت، انشاءالله که روحش شاد باشد.
دکتر چمران هم با مباحث تئوریکی که داشت روی من اثر گذاشت همانطور که میدانید دکتر چمران فارغالتحصیل دانشگاه آمریکا بود و ایشان با وجود اینکه رشته تحصیلی او فنی بود اما مطالعات سیاسی و تئوریکی خوبی داشت او نیز بر روی من اثرگذار بود.
*در میان دانشجویان و یا افرادی که با آنها برخورد داشتهاید آیا بودند افرادی که نظر مساعدی نسبت به انقلاب اسلامی نداشتهاند اما در ادامه برخورد با شما نظرشان جلب شده باشد؟
ـ بله، متعدد بوده است. من در طول 30 سال تدریسی که از سال 62 داشتهام تا امروز، فراوان با این افراد برخورد داشتهام.
میخواهم خاطرهای را بعد از جریان فتنه 88 برای شما تعریف کنم. زمانی که برای تدریس مقطع کارشناسی ارشد سر کلاس رفتم، فضا علیه انقلاب بسیار سنگین و به اصطلاح جنبش سبزی بود. حدود یکی ـ دو ماه با حوصله و تحمل با دانشجویان صحبت کردم و اندک اندک خیلی تغییر کردند. به طوری که در خاطر دارم یکی از دانشجویان دختر که شدیدترین برخوردها را داشت در روز معلم غیبت کرده بود و سر کلاس حضور نداشت، سراغ او را از سایر دانشجویان گرفتم ناگهان دیدم که با یک دسته گل و جعبه شیرینی وارد شد که روی آن نوشته شده بود «تقدیم به استاد عزیزم که بیشترین نقش را در تحول فکری من داشت.»