به گزارش پایگاه 598،
"انقلاب اسلامی ایران"، متولد لحظههای ناب حضور است، حضوری که اراده و
ایمان مردم را در قاب انقلاب اسلامی تصویر میکند، بازخوانی این لحظهها ما
را در پیروزی انقلاب شکوهمند و لمس حضور رهبری استوار "امام خمینی(ره)" با
مردان واقعی آن زمان همگام میکند.
"امام
آمد" تیتری ساده اما خبری مهم برای ملت هوشیار ایران اسلامی بود، خبری که
عمق جان را برای استقبال تاریخی از بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی مهیا
میکرد.
نسیم پیروزی انقلاب در 12 بهمن 57 با فدوم امام
مهربانیها وزیدن گرفت تا مقدمهای برای شکوهی بزرگ در تاریخ انقلاب اسلامی
ایران باشد.
در 12 بهمن 57 روزنامه اطلاعات در مقالهای چنین نوشت؛ امام خوش آمدي... به شهري كه ساكنانش تكبيرگويان، عرش و فرش طاغوتي را درهم
پيچيدند، آنگاه كه سايه سنگين ظلم از دروازههايش پركشيد، هلهله كردند و
اشك شوق به چشم آوردند و اينك كه تو باز ميگردي، جشني خجسته برقرار
كردهاند، هم بدان گونه كه تاريخ را درسي عظيم دهند از پايداري و گذشت،
ايمان و ايثار، عزت و افتخار!
امام خوش آمدي، به ميان ملتت، به شهر و سرزمينت. اينك خروش ايران زمين را به چشم بنگر و فرياد ملتت را به گوش بشنو.
عاقبت
امام با پرواز 4721 هواپيماي ايرباس، پاريس را به مقصد تهران ترك كرد،
سرنشينان هواپيما 50 تن از همراهان امام و 150 تن از خبرنگاران رسانههاي
خارجي بودند.
با
آن كه پخش مستقيم مراسم ورود امام از شبكه تلويزيون، ميليونها نفر را در
خانهها پاي تلويزيون نشانده بود، در تهران سيل جمعيت، براي ديدار رودررو
با امام خميني خود را به مسيرتعيين شده و خيابانهايي كه از فرودگاه تا
بهشت زهرا به عنوان معبر امام انتخاب شده است، رسانده و در دو سوي
خيابانها، مستقر شده بودند.
هواپيماي مذكور كه از اين پس "پرواز انقلاب" لقب گرفت در ساعت نه و بيست و هفت دقيقه و سي ثانيه در فرودگاه مهرآباد بر زمين نشست.
ساعت
9و20 دقيقه گروهي از منتخبين كميته استقبال از امام وارد هواپيما شدند و
رأس ساعت 9 و 33 دقيقه و 30 ثانيه، امام، در ميان حلقه اين گروه منتخب از
پلههاي هواپيما فرود آمدند.
يك
دقيقه بعد امام، در حلقه مأموران حفاظت و پليس فرودگاه و هواداران امام و
برگزيدگان كميته استقبال سوار اتومبيل بنزي كه در فرودگاه آماده بود، شدند و
اتومبيل در ميان فريادهاي شور و هيجان مستقبلين به سوي خروجي فرودگاه به
راه افتاد.
اتومبيل
حامل امام خميني، در حالي كه به شدت توسط مأموران فرودگاه و افراد مسلح
پليس و گروه منتخب هواداران امام اسكورت ميشد، ساعت 9 و 45 دقيقه در مقابل
در ورودي سالن فرودگاه توقف كرد و امام، با آرامش، در ميان حلقه محكم
محاصره و اسكورت، از اتومبيل پياده شدند.
به طرف دانشگاه
در
حدود ساعت يازده و ربع صبح اتومبيل بليزر آبي رنگ حامل امام خميني(ره) به
ميدان آزادي رسيد و از آنجا رهسپار دانشگاه شد؛ در مقابل اتومبيل حامل امام
(ره)اتومبيلي حامل فيلمبرداران اعتصابي تلويزيون بود كه مراسم را
فيلمبرداري ميكردند.
در حدود ده تن موتورسوار جوان با
موتوسيكلتهاي بزرگ و قوي اتومبيل حامل امام را اسكورت ميكردند، مأمورين
پليس گهگاه ديده ميشدند كه به جوانان مسئول انتظامات كمك ميكردند، امام
خميني(ره) به ابراز احساسات انبوه جمعيتي كه در ميدان آزادي و خيابانهاي
اطراف تجمع كرده بودند، پاسخ ميدادند، اتومبيل حامل ايشان به آرامي حركت
ميكرد تا مردم بتوانند امام خميني(ره) را ببينند.
سخنراني انجام نشد
در
حدود ساعت يازده و سي دقيقه اتومبيل امام خميني(ره) به مقابل دانشگاه
رسيد، با رسيدن اتومبيل امام (ره) ابراز شادماني و احساسات مردم اوج گرفت و
شعارهاي "حزب فقط حزبالله" و "الله اكبر" به گوش ميرسيد.
مأموران
انتظامات به شدت سعي ميكردند از هجوم مردم به خيابان مسير جلوگيري كنند،
اما موفق به آرام كردن مردم نشدند و به همين علت امام خميني(ره) موفق به
سخنراني در مقابل دانشگاه نشدند و اتومبيل ايشان به راه خود ادامه داد،
ازدحام جمعيت در اين هنگام به قدري زياد بود كه عدهاي بيهوش شدند، جمعيت
از پيادهروها به خيابان ريختند و بهرغم تلاش مأموران انتظامات، سعي
ميكردند به دنبال اتومبيل حامل امام(ره) حركت كنند.
جمعيت
ميليوني مردم سبب شده بود اداره امور حتي از توان كميته 70 هزار نفري
استقبال نيز خارج شود. فاصله 33 كيلومتري ميدان آزادي تا بهشت زهرا مملو از
جمعيت بود و ماشين حامل امام قادر به طي مسير نبود. به ناچار از بالگرد
استفاده شد و در نهايت، قطعه 17 شهدا واقع در بهشت زهرا براي فرود امام
درنظر گرفته شد.
استقبال بيسابقه در بهشت زهرا
در
بهشت زهرا از امام خميني(ره) چنان استقبالي شد كه به راستي بيسابقه و يك
حادثه استثنايي بود، امام (ره) در ميان غريو فريادها و شعارهاي مردم مسافتي
را پياده طي كردند و سپس با يك اتومبيل به قطعه 17 بهشت زهرا رفتند و در
آنجا براي شهدا دعا و طلب مغفرت كردند؛ امام خميني (ره) سپس به جايگاه
ويژهاي كه برپا شده بود رفتند، كه در آنجا پسری 11 ساله آياتي از
كلامالله مجيد قرائت كرد و سپس يكي از بستگان يكي از شهدا بيانيهاي را
قرائت كرد، سپس امام خميني (ره) در ميان انبوه جمعيت حاضر در بهشت زهرا
سخنان مهمي ايراد فرمودند كه بازتاب گستردهاي در ايران و جهان داشت.
بخشی از سخنان امام خمینی(ره) در بهشتزهرا:
< تعیین دولت با پشتیبانى ملت>
"من
دولت تعیین مىکنم! من تو دهن این دولت مىزنم! من دولت تعیین مىکنم!
من به پشتیبانى این ملت دولت تعیین مىکنم! من به واسطه اینکه ملت مرا
قبول دارد... این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقایش هم قبولش
ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد؛ فقط امریکا از این
پشتیبانى کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانى بکنید؛
انگلیس هم از این پشتیبانى کرده و گفته است که باید از این پشتیبانى بکنید؛
یک نفر آدمى که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا
بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که م آورند توى
خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم مىکنند، از این حرفها هم
مى زنند. لکن ملت این است، این ملت است.
مى
گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمىشود! خوب، واضح است این؛ یک مملکت
دو تا دولت ندارد لکن دولت غیر قانونى باید برود؛ تو غیر قانونى هستى!
دولتى که ما مىگوییم، دولتى است که متکى به آراى ملت است؛ متکى به حکم
خداست، تو باید یا خدا را انکار کنى یا ملت را! باید سر جایش بنشیند این
آدم! و یا اینکه به امر امریکا و اینها وادار کند یک دستهاى از اشرار،
این ملت را قتل عام کند."
برای دریافت متن کامل بیانات امام خمینی(ره) در بهشتزهرا اینجا کلیک کنید.ساعت15.30
سخنرانی تمام شده.؛ هلیکوپتری که برای بردن امام (ره) آمده سه بار سعی
میکند بنشیند ولی نمیتواند. شلوغ است. عبا و نعلین امام (ره) در میآید و
بین جمعیت گم میشود. ایشان را به جایگاه برمیگردانند و پارچهای روی
سرشان میکشند تا گردوغبار هلیکوپتر اذیتش نکند.
در ساعت 16
آمبولانس شرکت نفت میآید، ناطق نوری و احمدآقا همراه امام (ره) سوار
میشوند و آمبولانس به طرف جاده قم میرود؛ آن هلیکوپتر هم از بالا
دنبالشان میرود تا بالاخره در بیابانی، جایی بنشیند و امام (ره) را به آن
منتقل کنند.
ساعت 17.30 همه فکر میکردند، امام از بهشتزهرا میرود
مدرسه رفاه اما نرفته بود،همه نگران بودند؛ امام(ره) در بلوار کشاورز
تصمیمشان را گفتند؛ میخواستند بروند خانه برادرزادهاشان،دختر آقای
پسندیده و کسی هم نمیتوانست منصرفشان کند؛ آدرس هم دقیق یادش نبود.
ساعت
22.30 با احمدآقا به مدرسه رفاه برگشتند؛ نزدیک نصفهشب بود و دیگر جان
همه از نگرانی به لبشان رسیده بود؛ حدود 10سال قبل از انقلاب آقای بهشتی،
باهنر و رجایی این مدرسه را راهانداختند؛ شامل یک دبستان و یک مدرسه
راهنمایی در خیابان ایران بود؛ امام (ره) اولین شب را بعد از ورود اینجا
بودند و به دلیل کوچکی اینجا صبح فردا به مدرسه علوی رفتند؛ مدرسه علوی محل
سکونت امام (ره) تا قبل از رفتنشان به قم و بعد جماران بود؛ ملاقاتهای
امام (ره) با مردم و آن عکسهای معروف در همین مدرسه که در خیابان ایران
است بود.
بدين
ترتيب از ورود امام ده روز تاريخي که بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام
گرفت، سپري شد تا طومار رژيم پهلوي و 2500 سال استبداد شاهنشاهي براي هميشه
در هم تنيده شود.