به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان نماینده سابق مقام معظم رهبری در بنیاد شهید و امور ایثارگران و مسئول تولیت مسجد مقدس جمکران با حضور در برنامه شناسنامه سخنانی را در تبیین خط امام و برخی از وقایع و رویدادهای انقلاب اسلامی همچون تشکیل و رند فعالیت مجمع روحانیون مبارز و حوادث سال 88 پرداختند.
حجتالاسلام رحیمیان در بخش ابتدایی این برنامه تلویزیونی در مورد شروع ارتباطش با امام(ره)، گفت: من از کودکی و دهه 30 که کمتر از 10 سال سن داشتم با امام آشنا شدم.
وی افزود: پدر ما یکی از ارادتمندان امام بودند و منزلمان نیز محل رفت و آمد اشخاصی مثل شهید مطهری، شهید مدنی، مرحوم ربانی شیرازی، علامه امینی مرحوم شهید باهنر، جناب آقای هاشمیرفسنجانی و دیگر شاگردان امام در آن دوران بود.
رحیمیان خاطرنشان کرد: با رحلت آیتالله بروجردی، با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم و 11 سال سن داشتم، با راهنمایی پدر همگی مقلد حضرت امام شدیم. در شهریور 41 هم به عشق حضرت امام به قم مهاجرت کردیم و دو ماه بعد که نهضت حضرت امام آغاز شد، این پیوند بیش از گذشته تعمیق شد و تا لحظه رحلت حضرت امام ادامه یافت.
وی ادامه داد: جز مدتی که حضرت امام در تهران حدود 10 ماه زندان بودند و دوران تبعید در تریکه و فرانسه، بقیه اوقات را در قم، نجف اشرف و جماران تا لحظه رحلت ایشان در خدمت امام بودیم.
حجتالاسلام رحیمیان در مورد سابقه مبارزاتی خود، گفت: در مدتی که قم بودیم بارها به دلیل شعار دادن، پخش اعلامیه و... مکرر دستگیر شدیم. گاهی که میآمدند فیضیه تا ما را دستگیر کنند، از خود ِما سراغ میگرفتند که رحیمیان کجاست؟ در واقع فکرش را نمیکردند که شخصی که فلان کار را انجام داده یک پسر 13-14 ساله است.
وی افزود: در پایان سال 42 و به مناسبت نوروز 43 کارت تبریکی را برای حضرت امام طراحی و خطاطی کردم و با جسارت و تعمد زیر کارت نوشته بودم خط ِ رحیمیان! کار برجستهای که در آن زمان صورت گرفت و باعث عصبانیت شدید ساواک هم شد این بود که علیرغم اینکه تمام چاپخانهها و عکاسیهای قم را کنترل میکردند تا عکس امام چاپ و تکثیر نشود، بنده ابتکار دیگری انجام دادم و برای اولین بار کلیشه عکس حضرت امام را روی پاکن ساختم و به وسیله استمپ این عکس را در نقاط مختلف شهر تکثیر کردم.
رحیمیان گفت: بعد از مدتی این موضوع لو رفت که تکثیر تصویر امام کار من بوده و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفتم. در نهایت شبانه به تهران فرار کردم و بعد هم به اصفهان رفتم. پدر و مادر هم با توجه به اینکه سن زیادی نداشتم، رضایت نمیدادند تا از ایران به نجف بروم اما در نهایت این رضایت از طرف والدینم صادر شد و به نجف اشرف رفتم.
وی ادامه داد: در آن ایام آرزو داشتم که ای کاش میتوانستم برای امام حسین(ع) هم کاری انجام دهم. فرصتی پیش آمد و در مسابقهای که گذاشته بودند، بنده در زمینه خطاطی برنده شدم و قرار شد کتیبههای ایوان حرم امام حسین(ع) را بنده بنویسم. در ادامه توفیق شد کتیبه کمربندی ِ دور ِ بیرونی حرم حضرت ابولفضل(ع) و همچنین کمربندهای داخلی حرم حضرت زینب(س) را بنویسم.
حجتالاسلام رحیمیان در پاسخ به این سوال که بعد از پیروزی انقلاب چه شد که به بیت حضرت امام راه پیدا کردید، گفت: امام که به ایران آمدند، در تهران خدمت ایشان بودیم و همراه ایشان به قم رفتیم. ما عادت کرده بودیم همیشه همراه ِ دوران ِ غربت امام باشیم. وقتی اوج ازدحام مردم و طلاب را در قم مشاهده کردیم، به اصفهان رفتیم و به ادامه تلاشهایی که در آن مقطع در اصفهان داشتیم پرداختیم، اما بعد از مقطعی کوتاه، باز به قم فراخوانده شدیم و مجله پاسدار انقلاب را در قم منتشر کردیم. حدود 17 شماره این مجله چاپ شد و در نهایت منجر شد به چاپ مجله پاسدار اسلام که هنوز هم منتشر می شود.
وی افزود: امام که بیمار شدند و به تهران منتقل شدند، ما به خدمت امام رسیدیم. در آن زمان منزل حضرت امام در خیابان دربند تهران بود که موقتاً آنجا سکونت داشتند. آن روز نامهای برای حضرت امام آمده بود که برای ترجمه آن را به من سپردند. من نامه را ترجمه کردم و به آقای رسولی دادم و ایشان نامه ترجمه شده را به امام دادند. در نهایت از من خواسته شد به تهران برگردم و در خدمت امام باشم.
وی افزود: همزمان با ورود حضرت امام به جماران ما هم به ایشان ملحق شدیم. در جماران هم تا لحظه رحلت در خدمت ایشان بودیم.
رحیمیان در ارتباط با پیامها و اعلامیههای حضرت امام، گفت: این پیامها و اعلامیهها بدون استثنا به خط خود ِ حضرت امام بود، البته بعضاً بازنویسی این پیامها یا با خط بنده بود یا به خط آقای رسولی. هیچ نامه و پیامی وجود ندارد که کسی جرات کرده باشد به نام امام نوشته یا حتی جرات کرده باشد یک کلمه کم و زیاد کند. مثلاً اصل نامه امام به گورباچف با دست خط حضرت امام است، اما چون اکثراً ایشان پیامهای طولانی را به صورت پیوسته و تدریجی روی کاغذهای مختلف مینوشتند، این نامهها برای انتشار نهایی بازنویسی میشد.
وی ادامه داد: نامهای که امام خطاب به وزیرکشور وقت در ارتباط با نهضت آزادی نوشتند که اینها نباید در هیچ سمتی به کار گرفته شوند یکی از نمونههای جالب از نامههای امام است. بعد از رحلت امام اینها میخواستند در این نامه تشکیک ایجاد کنند که مرحوم حاج احمد آقا شکایت کردند و بعد از بررسی کارشناسان خط ابراهیم یزدی محکوم شد.
رحیمیان در مورد جدایی از مجمع روحانیون مبارز، گفت: دلایل مختلفی در این مورد وجود داشت. بعد از رحلت حضرت امام ما وارد بنیاد شهید شدیم و معتقد بودیم هر کسی که در مسئولیتی قرار میگیرد نباید به جناح خاصی تعلق داشته باشد. اصل فلسفه وجودی مجمع روحانیون مبارز روی این حساب بود که گروهی شکل بگیرد که جدیتر از دیگران پیگیر نظرات امام باشد، اما بعد از رحلت امام و به صورت تدریجی احساس ما این بود آنطور که باید و شاید مسائل پیش نرفت. در روزهای بعد از رحلت حضرت امام مجموعه اعضا به عنوان بیعت با مقام معظم رهبری خدمت ایشان رسیدیم، اما در ادامه حرکت، روند به گونه دیگری رقم خورد.
وی ادامه داد: مجمع روحانیون مبارز یک مجموعه یک دست نبود و نیست. شاید الان هم آدمهای مجمع بین صفر تا صد متغیر باشند. من میدانم که الان در مجمع آدمهایی هستند که به نظام و انقلاب و راه امام و خط ولایت ملتزم هستند تا آدمهایی که در متن فتنه 88 کاملاً پردهبرداری شدند و نقش مخربی ایفا کردند. مواضع و جنبههای اثباتی قضیه دست همان مجموعهای است که در فتنه 88 شاهد همسویی آنها با جریانهای ضدانقلاب و ضداسلام بودیم.
رحیمیان گفت: ما فکر میکنیم بعضیها از ابتدا نسبت به اساس تفکر حضرت امام و اسلام نابی که امام تبیین کردند اعتقاد راسخی نداشتند. بعضیها هم این اعتقاد را داشتند اما به مرور زمان و به دلایل مختلف جدا شدند. همنشینی با عناصری مثل نهضت آزادی، ملی- مذهبیها و... باعث شد بعضیها مرز خود را با جریانهای معاند جدا کنند و در نشریات خود از چهرههای پلیدی که بدترین توهینها را به امام، اسلام، انقلاب، عقاید شیعه و... کردند استفاده کرده و می کنند. اینها را چطور میتوان تحلیل کرد؟ من متحیر هستم که چطور همان کسی که یک روز رنجنامه مرحوم حاج احمد آقا را در تیراژی وسیع چاپ میکند، بعد از مدتی به مدافع سرسخت آقای منتظری تبدیل میشود؟ و همین آدم در عین حال مدعی ارتباط با امام و پیوند با بیت امام هم هست.
حجتالاسلام رحیمیان در مورد نامه حضرت امام در مورد آیتالله منتظری، گفت: شبههای در این مورد وجود ندارد. کسانی که در این مورد تشکیک میکنند خوب میدانند که چه کسانی به خدمت حضرت امام رسیدند و التماس کردند که امام این نامه را در آن مقطع منتشر نکنند.
وی افزود: طبق آنچه من شنیده و اطلاع دارم یکی از این افراد مقام معظم رهبری بود که به امام التماس کردند این نامه منتشر نشود. امام آن زمان فرمود پشیمان خواهید شد. امام آن موقع میخواست مسئله را از ریشه بزند و موضوع را تمام کند، البته امام تمام تلاش خود را به کار بست که کار به اینجا نرسد. ما هم تا آنجایی که میتوانستیم در این جهت تلاش کردیم. بنده به اصفهان رفتم و با آقای طاهری صحبت کردم و به همراه یکی دیگر از دوستان و آقای کروبی به قم رفتیم تا آخرین تلاش خود را انجام دهیم و با آقای منتظری صحبت کنیم. در آن جلسه قرار بود چهار نفری با هم صحبت کنیم تا از پس آقای منتظر بربیاییم، اما مرحوم آقای طاهری نگذاشت و خودش به تنهایی با آقای منتظری درگیر شد و بیش از یک ساعت سر یکدیگر فریاد میزدند. در نهایت هم هیچ نتیجهای از این جلسه گرفته نشد.
وی ادامه داد: همین آقایانی که در آن زمان سرسختی آقای منتظری را در مقابل امام شاهد بودند که منتهی به نامه ششم فروردین امام شد، بعدها دستبوس آقای منتظری شدند، در حالی که ادعا میکردند ما یاران راستین حضرت امام هستیم.
رحیمیان در مورد موضع امام در مورد نهضت آزادی، اظهار داشت: امام از ابتدا اینها را قبول نداشت. در سال 43 نهضت آزادی درخواست ملاقات با امام داشتند اما امام نپذیرفت که در نهایت مرحوم علامه طباطبایی وساطت کرد و این ملاقات انجام شد. امام از آن زمان این جریانها را قبول نداشت. نکته دیگر عملکردی بود که در مقام عمل از اینها مشاهده شد.
وی افزود: وقتی اینها به عنوان دولت موقت انتخاب شدند، امام در بیانیهها و مطالب خود اصل داستان را بیان فرمودند و اذعان کردند که رضایت به این کار نداشتند و در آن شرایط به نظر بعضیها احترام گذاشتند. در آن زمان بعضیها فکر میکردند این کرواتیها هستند که قادر به اداره کشور هستند و کسی باور نمیکرد کسی مثل شهید رجایی که معلم بود، میتواند نخستوزیر و رئیسجمهور شود. در هر صورت امام وقتی عملکرد و کار نهضت آزادی را مشاهده کرد بیشتر به عمق ِ چیزی که از روز اول اعتقاد داشت، رسید.
حجتالاسلام رحیمیان در مورد نظر امام درباره زندگی اشرافی مسئولان، یادآور شد: زندگی شخصی امام با کمترین هزینه پیش میرفت. ایشان همانطور که در دوران طلبگی زندگی میکردند بعد از پیروزی انقلاب هم همانطور زندگی میکردند. ایشان به اموال مصادره شده، نذورت و هدایا، وجوهات شرعی و... نگاه هم نمیکردند و اینها را متعلق به خودشان نمیدانستند. وقتی هم امام از دنیا رفت چیزی برای ورثه باقی نمانده بود و هرچه بود در راه خدا انفاق شده بود.
وی ادامه داد: یک بار امام در مورد یکی از نزدیکان سببی خود گزارشی دریافت کرده بودند که این گزارش باعث شد امام از او گزارش اموالش را بخواهد. وقتی ارائه لیست اموال یک مقدار طول کشید، امام فرمودند به او بگویید اگر سریع صورت اموالتان را به من ندهید من به تکلیف خودم عمل میکنم.
رحیمیان در مورد توصیههای امام به اعضای بیت خودشان، گفت: مسائل داخل بیت را باید از اعضای بیت سوال کرد چون ما در قسمت بیرونی بیت حضرت امام بودیم، اما میدانم امام در داخل بیت هم مراقبتهایی را داشتند.
وی افزود: خانم زهرا مصطفوی مواردی متعددی را در این زمینه برای من نقل کرد. امام زندگی ساده و در عین حال منظم، لطیف و منزه و آراسته بدون تجملی داشتند. خانم مصطفوی نقل میکرد که حضرت امام هیچگاه در منزل خود سفره مشترک بین محرم و نامحرم انداخته نشد. یا در ارتباط با رعایت موازین شرعی، عرفی و اخلاقی و حفظ شئون موارد زیادی وجود دارد. خانم مصطفوی تعریف میکرد که یک بار برای سفر به یکی از کشورهای شرق آسیا دعوت شده بودم. این موضوع را با حضرت امام در میان گذاشتم و ایشان اجازه ندادند. در واقع ایشان مایل نبودند کسی به عنوان دختر امام از ناحیه دولتی دعوت شود و برای سیرو سیاحت برود و برگردد.
وی افزود: یک بار پیشنهاد شده بود یکی از اعضای بیت امام برای مجلس خبرگان رهبری کاندیدا شود. حضرت امام به ایشان فرمودند من صلاح نمیدانم چون اگر رای بیاورید میگویند چون منتسب به فلانی بوده رای آورده است. حتی امام به کسانی که مرتب به عمره میرفتند تذکر میدادند و مراقب اینگونه مسائل بودند.
رحیمیان گفت: معمولاً ما راس ساعت 8 در دفتر بودیم. زمانی که ما وارد میشدیم زمانی بود که امام خلاصه اخبار ساعت 8 را از رادیو گوش و رادیو را خاموش کرده بودند و برای کارهای روزانه آماده بودند. هیچ برنامهای هم با این موضوع تلاقی پیدا نمیکرد و همه ملاقاتهای امام بعد از انجام کارهای روزانه دفتر بود. در این میان دو مورد استثنا وجود داشت که حضرت امام فرمودند جمع کنید تا آقایان معطل نشوند. یک بار جمعی از علمای قدیمی و پیرمردهایی بودند که به دیدار امام آمده بودند که ایشان فرمودند شما وسایل را جمع کنید تا آقایان بیایند داخل و معطل نشوند. این اتفاق یک بار دیگر هم در مورد شخص مقام معظم رهبری افتاد. ایشان برای ملاقات با حضرت امام آمده بودند که امام فرمود شما جمع کنید تا آقای خامنهای معطل نشود. این استثنایی بود که آن زمان ما بابتش تعجب کردیم.
وی ادامه داد: خانم زهرا مصطفوی تعریف میکرد که بعد از عزل آقای منتظری خدمت امام رسیدم و نسبت به آینده اظهار نگرانی کردم که اگر حادثهای برای شما اتفاق افتاد باید چه کاری انجام دهیم؟ آخر کسی را نداریم، شورای رهبری تشکیل میشود؟ امام با قاطعیت و لحن تند فرموده بودند چرا داریم، همین آقای خامنهای. خانم مصطفوی میگفت وقتی امام این جمله را فرمود من دلم قرص شد. روز رحلت امام اعضای بیت امام هم رهبر خود را از دست داده بودند و هم پدر خود را و به همین دلیل نسبت به دیگران به صورت مضاعفی ناراحت بودند. خانم مصطفوی تعریف میکرد که وقتی خبر انتخاب مقام معظم رهبری را شنیدم و جمله امام را یادم آمد، آن چنان خوشحال شدم که سنگینی مصیبت رحلت امام از ذهنم پاک شد و شاد شدم.
رحیمیان در پاسخ به این سال که الان با بیت امام چه رابطهای دارید، گفت: من بعد از رحلت مرحوم حاج احمد آقا تقریباً رفت و آمدی نداشتم و مسئول کار خودم بودم. تا وقتی که مرحوم حاج احمد آقا بود هم ما علاقه خاصی به ایشان داشتیم و هم ایشان محبت فوقالعادهای نسبت به بنده داشت. واقعاً باید یاد ایشان را به دلیل ویژگیهای اخلاقی که داشت گرامی بدارم. ایشان براساس توصیه حضرت امام اخلاص صمیمانهای نسبت به مقام معظم رهبری داشت و راه امام را بعد از رحلت ایشان هم ادامه داد. نکته دیگر سادهزیستی حاج احمد آقا بود. ایشان واقعاً شبیه به امام زندگی کرد. تا جایی که من اطلاع دارم ایشان سرسوزنی به مظاهر دنیا آلوده نشد. نکته سوم عشق و علاقهای بود که حاج احمد آقا نسبت به شهدا و خانواده شهدا داشت.
رحیمیان خاطرنشان کرد: فتنه 88 یک مسئله استثنایی بود. در این مسئله جریان فتنه با نام امام در صحنه مبارزه با خط امام و خط مقدم راه امام وارد شد. فتنه بنیصدر، فتنه خلق مسلمان، فتنه منافقین و دیگر فتنههای بزرگ و کوچک هر کدام وجه روشنی از تقابل با اصل نظام و امام را در خود داشتند. در فتنه 88 جریان فتنه از امام دم میزد و خود را مدافع خط امام میدانست. همین امر باعث فریب بسیاری از مردم شد که در روز 9 دی با وقار و متانتی که نظام در قبال فتنه از خود نشان داد و همچنین روشنگریهایی که مقام معظم رهبری در سخنرانی 29 خرداد داشتند، این موضوع ختم شد. مقام معظم رهبری همه تلاش خود را به کار برد که این قضایا به این شکل جلو نرود.
وی افزود: ما در هیئت شش نفره از شورای نگهبان این قول را گرفتیم که اگر لازم شد همه آرا بازشماری شود و همه شبهات آقایان بررسی شود و اگر ثابت شد تقلب گستردهای به وقوع پیوسته، طبق قانون انتخابات ابطال شود. در موضوع 88 اوج عدالت آقای جنتی به بنده ثابت شد. اخلاص و تمکین ایشان در مقابل قانون و مقررات مثال زدنی است اما این آقایان هرگز حاضر نشدند مشت خود را باز کنند و مشت خود را بسته نگه داشتند تا با آن بر سر نظام بکوبند. دلیلش هم این بود که اگر مشت را باز میکردند چیزی در آن نداشتند. چطور در انتخاباتی که به قول خودتان تخلف صورت گرفته بود، آمدید و شرکت کردید و رای دادید، خوب اگر قبل از انتخابات تخلف شده بود باید همانجا انصراف میداید، از طرف دیگر دو ساعت مانده به پایان رایگیری خبرنگاران خارجی را جمع و اعلام پیروزی کردید.
حجت الاسلام رحیمیان گفت: چراغ راهی که امام نشان داد، پیروی از ولایتفقیه بود. در طول این سالها برای دوست و دشمن ثابت شده که عامل دوام و حفظ پایداری و وحدت جامعه ما، ولایتفقیه بوده است. امام به بهترین وجه ممکن نظام اسلامی را شکل داد و جایگاه ولایتفقیه را تبیین کرد و در مقام عمل هم این نگاه حضرت امام تثبیت و ثابت شد. از طرف دیگر نباید فریب کسانی که دم از امام میزنند و سابقه ارتباط با امام را داشتهاند،خورد. اینکه بنده مدعی باشم 25 سال در خدمت امام بودم شاخص و ملاک نیست. ملاک این است که زندگی و خط فکری من چطور است. اصول خط امام برای ما روشن است. امکان ندارد بنده در خط امام باشم و در عین حال آمریکا و اسرائیل از من تعریف کنند. امکان ندارد بنده مدعی خط امام باشم اما با جریانهای معاند هم پیاله باشم. امکان ندارد بنده در خط امام باشم اما در تجملات زندگی غرق شوم و با ولایت فقیه که میراث امام است، همسویی نداشته باشم. امکان ندارد بنده در خط امام باشم اما در جهت تضعیف نظام عمل کنم. امام فرمود حفظ نظام از اوجب واجبات است و طبعاً تضعیف نظام از بزرگترین گناهان است.