به گزارش پایگاه 598 به نقل از وطن امروز، در قسمت آخر فصل پایانی میهن که سه ماه قبل از مذاکرات ژنو ساخته شده است
شرایط مذاکرات و عقبنشینی در مقابل تحریمها توسط یک سریال آمریکایی
بازتاب داده میشود و همزمان با پذیرش شکلات سوییسی، به فاصله 3 هفته بعد
چنین سریالی با چنین متنی منتشر میشود.
آنچه بسیاری از رسانههای آمریکایی بدان اذعان دارند این است که این
سریال مورد علاقه اوباما است. اوباما در جایی به این موضوع اذعان دارد که
هر یکشنبه در زمان پخش این سریال داخل دفترش میماند و سریال را دنبال
میکند. آنچه از روند مذاکرات اتمی، امروز اتفاق افتاده است را سریال میهن،
سریعا بازتاب میدهد. آیا میتوان از این بازتاب هالیوودی به سادگی عبور
کرد؟
میهن چیست و محصول چه شرایطی است؟
سال گذشته فیلم 2ساعته آرگو به نمایش در آمد و در محافل خبری تبدیل به
یک بمب خبری شد و با عنایت کاخ سفید مهمترین جوایز اسکار را از آن خود
کرد. همزمان سریال میهن در آمریکا پخش میشد که به صورت بنیادین هر تحرک
تروریستی در خاورمیانه را به ایران نسبت میداد. آنقدر غرق هیاهوی آرگو
بودیم که سریال میهن را فراموش کردیم. سریالی که طی 2 سال متوالی در آمریکا
از یکی از شبکههای مهم تلویزیونی آمریکا پخش میشد و اذهان عمومی
آمریکایی را تسخیر کرده بود. در همین زمانی که این یادداشت منتشر میشود
200 شبکه تلویزیونی خصوصی و دولتی درجهان سومین فصل از این سریال
دروغپرداز را پخش میکنند و میتوان ادعا کرد که اگر آرگو یک فیلم سینمایی
به مدت زمان 120 دقیقه بود سریال میهن، آرگویی 33 ساعته است که قرار است
بزودی فصل چهارم آن ساخته شود و همچنان موضوع و هدفگیری سریال، نظام
جمهوری اسلامی ایران است. نکته جالب درباره واکنش رسانههای داخلی این است
که طی 2 سال گذشته در ایران هیچ رسانهای نسبت به این سریال واکنشی در خور
نشان نداده است. تنها در مقطی چون یکی از افسران سپاه با پاسپورت ناصر
حجازی به کاراکاس سفر میکند، برخی رسانهها توهین سریال به ناصر حجازی را
دستمایه تیتر و گزارش قرار دادند در صورتی که در این فیلم فرماندهان سپاه
کهنهافسران ساواک معرفی میشوند که طی روال سریال به اختلاس و پولشویی در
سایر کشورها مشغول هستند. رسانهای در ایران جرات نکرد یک خط بنویسد که در
این سریال به کسانی توهین میشود که سایه امنیت را بر سر این سرزمین
گستردهاند. هیچ رسانههای در طول ایام پخش این سریال ننوشت که سریال میهن
هجمهای جهانی علیه بانیان امنیت در این سرزمین به راه انداخته و
لجنپراکنی میکند.
فصل اول
سریال در فصل نخست روایت گروهبان آمریکایی با نام نیکولاس برودی است که
سالیانی توسط نیروهای القاعده اسیر بوده است و پس از مدتها اسارت توسط
نیروهای آمریکایی در یکی از مخفیگاههای القاعده پیدا میشود. با نیکولاس
برودی در بازگشت به میهن مثل قهرمان برخورد میشود اما افسر اطلاعات
آمریکایی، کری متیسن، اطلاعاتی در عراق بهدست آورده است که این گروهبان
آزاد شده در آیندهای نزدیک با القاعده همکاری میکند و در خاک ایالات
متحده دست به اقدام تروریستی خواهد زد. برودی تحت تاثیر زندانبانش
ابونظیر(نوید نگهبان) به دین اسلام گرویده است و تصمیم دارد در آیندهای
نزدیک در خاک آمریکا با وی همکاری کند و دست به اقدامی تروریستی بزند.
برودی با توجه به جایگاه قهرمانیاش- به عنوان اسیر سالیان القاعده - به
معاون رئیسجمهور نزدیک میشود و میخواهد با جلیقه انتحاری که ابونظیر در
اختیارش قرار داده است معاون رئیسجمهور و اطرافیانش را به قتل برساند. او
از این عملیات انتحاری پس از کش و قوسهای فراوان سر باز میزند دلیل اراده
برودی برای انجام این عملیات به قتل رسیدن عیسی، فرزند ابونظیر در حمله
هوایی آمریکاییها به یکی از شهرهای عراق است که منجر به کشته شدن 70 کودک
عراقی میشود. با انصراف برودی فصل اول سریال به پایان میرسد. فصل دوم
سریال در حالی آغاز میشود که اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران حمله کرده است
و معادلات سیاسی و نظامی در جهان پیچیده شده است. سول برسون یکی از افسران
سیا متوجه میشود به دلیل اقدام نظامی علیه ایران، ابونظیر طی همکاری
نزدیکی با منتسبین مجعول به دستگاههای نظامی ایرانی قصد دارند عملیاتی
تروریستی در خاک آمریکا انجام دهد. برودی که با پیدا شدن ویدئوی قبل از
انجام حمله انتحاری حالا از منظر سیا متهم است، مهره واسط سیا به شمار
میرود و در نهایت ابونظیر موفق میشود معادلات سیا را بر هم ریزد و با
جاسازی بمب در ماشین برودی مرکز سیا در لانگی را منفجر کند که در نهایت
موفق به این اقدام میشود. در فصل سوم سریال، سول برنسون سرپرستی سیا پس از
انفجار لانگی را بر عهده دارد. او قصد دارد مجید جوادی نفر دوم یکی از
دستگاههای نظامی - امنیتی ایران را مهار کند و توسط کری متیسن موفق میشود
او را طی یک عملیات جاسوسی مهار کند. جوادی که با عنوان مجازی ناصر حجازی
به کاراکاس رفت و آمد دارد، بیش از50 میلیون دلار اختلاس کرده است و پس از
این اختلاس سیا او را به دام میاندازد و قرار است از این پس جوادی با سیا
همکاری کند. محل اختفای برودی که پس از انفجار لانگی نامعلوم است توسط
برسون کشف میشود و او را به آمریکا میآورد تا طی عملیاتی طراحی شده برودی
به عنوان خائن به تهران برود و به عنوان قهرمان پذیرفته شود و پس از
رودررویی با فرمانده سپاه، او را به قتل برساند تا مجید جوادی پس از دانش
اکبری جای او بنشیند و جوادی همکاری نزدیک خود را با آمریکاییها ادامه دهد
تا پس از طی یک فرآیند جاسوسی آمریکایی، پیشرفتهای اتمی ایران را تحت
کنترل بگیرند و مذاکرات اتمی ایران به سرانجام برسد.
میهنپرستها یا میهن ندیدهها!
حواشی اخیری در باب این سریال اخیرا به جریان افتاد که جریان
شبهروشنفکری بدان دامن زد تا تحت لوای حاشیه، متن موجود در این سریال
نادیده گرفته شود. متن سریال میهن آنچنان توهینآمیز است که بهسادگی
نمیتوان از آن گذشت. اگر آرگو مدعی بازتاب تاریخ - بخوانید جعل - است،
میهن ریشه در کدام اتفاق تاریخی دارد؟ آیا قصد سریال میهن این نیست که اساس
نظام جمهوری اسلامی را به چالش بکشد؟ چرا مجلاتی که با پول نهادهای دولتی
منتشر میشوند در طول مدت پخش سریال بازتابی از این سریال ارائه
نکردهاند؟ آقایان روشنفکری که سکان مطبوعات را بر عهده دارند آیا از
اتهامی که سریال میهن به مردم سرزمینشان در متن سریال نسبت میدهد دلخور
نمیشوند و فقط نگرانند که اسکار خدشهدار شود؟ روشنفکرانی که سکان هدایت
مطبوعات را در دست دارند واقعا متهم به جرم بزرگی هستند که تعمدا سعی
میکنند در پوشش هیاهو و تخطئه متن سریال در شرایط بیواکنشی به سر برند.
وای بر مدیران فرهنگی و دولتی که هدایت نشریات خود را به کسانی واگذار
کردهاند که سر سوزنی دلبستگی به امنیت ملی این سرزمین ندارند. وای بر
آنانی که در لابهلای خطوط و سطور متنهایش درستایش تولیدات آمریکایی «آی
لاو یواس» به نگارش در میآورند. آیا کسانی که نگران اسکار هستند چشمانشان
کور بود که ندیدند با لحن گزندهای درباره مراجع عظام و عالمان دینی نکاتی
در سریال مطرح میشود که کاملا هتاکانه است. پس عزیزان روشنفکری که با پول
نشریات نظام جمهوری اسلامی و سوبسید نفتی روزگار سر میکنید، چشمهایتان
را باز کنید و تصاویر و توطئه آمریکایی را به دقت تماشا کنید.