کد خبر: ۲۰۱۳۳۶
زمان انتشار: ۱۸:۴۹     ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
یادداشت ۵۹۸؛
ابوالفضل امامی

رئالیزم یا آن چیزی که به «واقعگرایی» معنا می شود، ربطی به شناخت واقعیت یا واقع بینی ندارد. رئالیستها معتقدند که بشر بر اساس «طبع» خود عمل می کند. طبع بشر هم شرّ است؛ پس جهانی که بشر در آن زندگی کند، شرّ خواهد بود. هنر بشر این است که این شرّ را به گونه ای مدیریت کند که خودش خیلی آسیب نبیند. لذا در حوزه نظریات امنیتی می گویند که جهان همواره ناامن است و کار دولتها آن است که ناامنی را مدیریت کنند تا به آنان آسیب کمتری برسد.

رئالیستها می گویند بشر هم مثل باد و آتش است؛ همان گونه که باد تا وقتی توان دارد و مانعی در برابر آن نیست، می تازد و آتش تا جایی که توانش برسد می سوزاند، بشر هم تا جایی که زورش برسد، شرّ به پا می کند و تخریب و ستم می کند. همان گونه که نمی توان به باد توصیه کرد که لطفا نوز! و به آتش توصیه کرد که لطفاً نسوزان! به بشر هم نمی شود توصیه کرد که لطفاً نکُش! لطفاً تجاوز نکن! چنین توصیه ای منطقی مضحک و موهوم است! ته این حرف یعنی همان قدر که درس اخلاق برای سنگ و آتش و گرگ معنا دارد، برای دولتها هم معنا دارد!

همان گونه که راه ارتباط با گرگ و کفتار این است که آنها را در قفس کنیم، راه ارتباط با بشر هم این است که آنان را در قفس کنیم. این قفس در حوزه داخل کشورها، «قانون» است و در حوزه خارجی، قداره و شمشیر است.

اکنون روشن می شود که واقعیت گرایی یعنی چه؛ واقعیت گرایی یعنی واقعیت را نمی توان تغییر داد، زیرا واقعیت ها برخاسته از طبع افراد و حیوانات و گیاهان و ... است و چون تغییر عمده ای در طبع بشر و حیوان و گیاه نمی توان داد، پس واقعیت های عالم که ناشی از این طبایع است هم تغییر نخواهد کرد. بشر یعنی طبع شرّ و طبع شرّ یعنی تولید شرّ!

پس شما فقط می توانید جهان را بشناسید نه اینکه بتوانید آن را تغییر دهید. در واقع بشر شناسی و دولت شناسی هم همان معنای سنگ و آتش و گرگ شناسی را دارد. ما سنگ و آتش و گرگ را نمی شناسیم که با آن عهد و پیمان ببندیم یا با توصیه و اخلاق از آنها بخواهیم که دست از سخت بودن یا سوزاندن یا دریدن بردارند؛ پس بشر شناسی هم یعنی شرّ شناسی، نه تلاش برای همکاری و ارتباطی برخاسته از عهد و پیمان و اخلاق!

در این جا ما فقط می توانیم واقعیت را بشناسیم؛ این نگاه به واقعیت و شناخت آن را «رئالیزم» می گویند. در برابر به کسانی که انسان را چند بعدی می بینند و معتقدند که با عوامل مختلف فکری، قلبی و رفتاری می توان سبب ایجاد جامعه ای متفاوت شد، مخالفند. و همه را یک کاسه با عنوان خیالباف و آیده الیست و متوهم بدرقه می کنند. آنها می گویند فکر تغییر در جهان و تحول در روابط بین دولتها، خیالات و موهومات ذهنی و ایده های آرزو زده است.

پس رئالیزم (واقع گرایی) هم نمی گوید که غیر واقع گراها، در تصمیم گیری های خود، واقعیت را نمی بینند و به طور خیالی تصمیم می گیرند. بلکه می گویند چه بسا آنها هم واقعیت ها را ببینند؛ اما اشکال شان در این است که تسلیم واقعیت ها نمی شوند و آن را قابل تغییر می دانند و فکر می کنند که می توانند واقعیت ها را اصلاح کنند.

در حالی که برخی از سیاست زده ها و حتی اساتیدی که علوم سیاسی و روابط بین الملل را درس می دهند می گویند که ما نباید آرمانگرایی کنیم؛ یعنی باید واقعگرا باشیم؛ ما هم باید واقعیت جهان را بشناسیم! اگر واقعیات عالم را نشناسیم، سیاست خارجی ما خیالاتی می شود و ... .

حتما شما هم بارها این سخنان را شنیده اید، اما در این جا بین «واقع بینی» که اتفاقاً نظام ما همواره لحاظ می کرده است، با «واقعگرایی» که غربیها و به ویژه آمریکاییها دچار آن هستند، از زمین تا آسمان تفاوت است. اتفاقاً غربیها به هیچ وجه واقع بین نیستند و هزاران نمونه آن از جمله جنگ ویتنام، جنگ جهانی اول و دوم، جنگ عراق، جنگ افغانستان، حمایت از تروریزم سازمان یافته صهیونیزم، گریز از دین، فروپاشی خانواده و ... نمونه های آن است. آیا واقعیتی روشن تر از انحراف همجنس بازی یا حیوان جنس بازی هم هست که رئالیستها نمی بینند؟

واقع بینی یعنی «شناخت واقعیات و تلاش برای تغییر آن به سوی انطباق با حقیقت» که ضرورت زندگی است؛ اما «واقعگرایی» یعنی «واقعیت را حقیقت تغییرناپذیر دانستن» و پذیرفتن عدم امکان تغییر در واقعیت و پذیرفتن آن که ضد حقیقت گرایی و سمّ کشنده ای در زندگی فردی و اجتماعی است. ما اهداف بلند و آرمانهای قابل تحقق اسلامی داریم و صد در صد معتقدیم که این اهداف تنها و تنها با «واقع بینی» قابل تحقق است نه «واقعگرایی»؛ پس آرمان خواهی با واقع بینی هیچ تضادی ندارد و با هم تلازم دارند و آرمانخواهی بدون «واقع بینی» است که به توهم کشیده می شود، نه «آرمانگرایی» بدون واقعگرایی! زیرا این دو از اساس با هم تضاد دارند!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
ارسال نظرات
جانب الطور
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۴۲ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۲
۲
۰
حاج ابوالفضل استفاده کردیم...
عالی بود.
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها