به گزارش پایگاه 598، حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
آن روز، کرانه فرات
آبستن حادثه بود. دو سپاه مقابل هم به صف ایستاده بودند. اما جنگ هنوز شروع
نشده بود. جنگ صفین. سپاه کوفه به فرماندهی امیر مومنان علیهالسلام در
نقطه برتری اردو زده بود و سپاه شام موقعیت فروتری داشت. ناگاه تیری
صفیرکشان به میانه اردوگاه سپاه کوفه افتاد. از اردوگاه سپاه شام پرتاب شده
بود و دستنوشتهای بر چوبه آن بود، با این مضمون: «مِن عبداللهالناصح...
از بنده خیرخواه خدا... از روی خیرخواهی به شما خبر میدهم که معاویه قصد
دارد مسیر فرات را به سوی اردوگاه شما تغییر دهد و شما را در خروش امواج آن
غرق کند»!
در میان شماری از سپاهیان امیر مومنان(ع) پچپچها آغاز
شد و خیلی زود به اعتراض رسید که باید از جای جنبید. بیم غرق در میان است!
هشدار علی(ع) که این حیله معاویه و عمروعاص و برای تسخیر موقعیت برتر
شماست، به جایی نرسید و امیرالمومنین(ع) که آن روز، شیعیان پاکباختهای به
فراوانی امروز نداشت، چارهای جز پذیرش پیشنهاد جماعت فریبخورده ندید،
مخصوصا آن که در آن سوی، شماری از سپاهیان معاویه با دستور او تظاهر به
حفاری میکردند و... در پی این طرح فریب، موقعیت برتر سپاه کوفه به تسخیر
سپاه شام درآمد. این جابهجایی، دیری نپائید و سپاهیان امیر مومنان(ع)
موقعیت از دست رفته را باز پس گرفتند و این همه در حالی بود که هنوز نوبت
به پارههای قرآن برسر نیزه نرسیده بود... ترفندهای دشمن که تمامی
نداشت!...
در آستانه مذاکرات هستهای اخیر ایران و کشورهای ۵+۱ و
چند هفته قبل از سفر رئیسجمهور محترم کشورمان به نیویورک، زمزمهای از سوی
مدعیان اصلاحات و جماعتی از حامیان واقعی و یا بدلی دولت جدید آغاز شد و
در فاصلهای کوتاه بر قلمها و زبانها نشست که خصومت و درگیری سی و چند
ساله میان ایران و آمریکا با سیاستورزی غلط ما بیارتباط نبوده است! و
سیاست خارجی و تندرویهای خودمان، آمریکا و متحدانش را نسبت به جمهوری
اسلامی ایران بیاعتماد و نهایتاً به خصومت و کینهتوزی کشانده است!
جریان
یاد شده برای آن که دوران ۱۶ ساله دولتهای کارگزاران و اصلاحات را زیر
سوال نبرد، سیاستورزیهای غلط و ناپخته را به دولت ۸ساله احمدینژاد نسبت
میداد و حال آنکه احمدینژاد نیز مخصوصا در دولت دهم مانند هاشمی و خاتمی و
روحانی نگاه خوشبینانهای به آمریکا داشت.
جریان مورد اشاره بیآن
که آشکارا بر زبان آورد - و یا آن که بخواهد و بداند - نگاه حکیمانه و
واقعبینانه حضرت امام(ره) نسبت به ماهیت واقعی آمریکا - شیطان بزرگ- را
نفی میکرد، چرا که نظر مبارک امام راحل(ره) در ژرفای دل مردم جای داشت و
درستی آن طی سی و چند سال اخیر بارها تجربه شده بود. در این هنگام است که
یکی از یاران شناخته شده حضرت امام(ره) که انشاءالله دوباره به حلقه یاران
آن مراد سفر کرده بازگردد، ادعا میکند حضرت امام نیز با حذف شعار مرگ بر
آمریکا موافق بود! و روزنامههای زنجیرهای و اصحاب فتنه و برخی از مدعیان
اصلاحات- و نه همه اصلاحطلبان- صفحه سیاه میکنند و حنجره میگشایند که
بیاعتمادی به آمریکا یک «تابو» است! یعنی یک تصور موهوم است که به خیال
واهی در اذهان شکل گرفته و خالی از واقعیت است! و لبخندهای مقامات آمریکایی
را گواه میآورند که مگر نمیبینید از روی کار آمدن دولت اعتدال به وجد
آمدهاند!
این چرخه در سفر رئیس جمهور محترم به نیویورک و دو اقدام
«نابجای» گفتوگوی تلفنی ایشان با اوباما و نیز، ملاقات طولانی مدت و
بیشتر از انتظار وزیر امور خارجه محترم کشورمان با جانکری، سرعت بیشتری
میگیرد. روزنامههای زنجیرهای تیتر درشت میزنند که تابوی مذاکره با
آمریکا شکست! و برخورد مسالمتآمیز رئیس جمهور کشورمان با مقامات آمریکایی،
جهانیان را آچمز کرد! و...
ادعای اوباما که «درخواست ملاقات از
جانب روحانی بوده است»! و «ایران تحت فشار تحریمها به مذاکره روی آورده
است»! نیز درسآموز نمیشود و این غفلت و کمتوجهی تا آنجا پیش میرود که
دولت محترم بیلبوردهای حاکی از «بیصداقتی آمریکا» را از سطح شهر جمعآوری
میکند، پیشنهاد میشود در روز ۱۳ آبان، یعنی روز مبارزه با استکبار جهانی
شعار مرگ بر آمریکا که تابلو و شناسنامه این روز است، داده نشود و... در
این حال و هوا و با ارسال پیشاپیش این پیامها به آمریکا، مذاکرات هستهای
ایران و ۵+۱ ابتدا در نیویورک و سپس در ژنو دنبال میشود و سرانجام به
توافقنامه ژنو میانجامد.
توافقنامهای که برخلاف ادعای اولیه - و
نه امروز - دولتمردان محترم که آن را بزرگترین توافق قرن! مینامیدند، نه
فقط در متن و حواشی آن کمترین امتیازی به نفع ایران اسلامی ثبت نشده است
بلکه در صورت اجرای کامل، دستاوردهای چالش ۱۰ ساله را - که با خون
دانشمندان هستهای کشورمان آمیخته است - نیز به مرز از دست دادن رسانده
است. پیش از این در اینباره نوشتههای مستندی داشتهایم که اگرچه آن روزها
با اخم و ترشرویی و در بسیاری از موارد با ناسزاگویی همراه بود ولی
امروزه مسئولان محترم دستاندرکار توافقنامه ژنو و حامیان پروپاقرص اولیه
آن نیز، به درستی نظر کیهان اذعان دارند که البته موضوع اصلی یادداشت پیش
روی نیست و تنها باید گفت؛ اگر این توافقنامه، آن گونه که ادعا میشد- و
امروزه نمیشود یا کمتر میشود- به نفع جمهوری اسلامی ایران تهیه و تنظیم
شده است، اولا؛ چرا حریف تمامی آنچه را که خطوط قرمز فعالیت هستهای
کشورمان میدانستیم نفی میکند و برای اثبات نظر خود به متن توافقنامه
استناد میکند؟! ثانیا؛ این چه توافقنامهای است که حریف به شدت نگران نقض
احتمالی آن از سوی جمهوری اسلامی ایران است؟ تا آنجا که جان کری وزیر امور
خارجه حریف با صراحت اعلام میکند، چنانچه توافقنامه ژنو از جانب ایران نقض
شود، آمریکا به حمله نظامی دستخواهد زد! و اندیشکده بروکینگز در گزارش
ویژه خود به کاخسفید مینویسد «نقض توافقنامه ژنو بزرگترین کابوس برای
آمریکاست»! و...
و اما، برخی از دولتمردان محترم- در حاشیه و متن
دولت- و شماری از اصحاب فتنه ادعا میکردند توافقنامه ژنو، مانع حمله نظامی
آمریکا به ایران شده است! و دولت اعتدال با سیاستورزی متفاوت خود و
اعتمادسازی در مواجهه با آمریکا که توافقنامه ژنو «شاهبیت»! آن است از
حمله نظامی احتمالی آمریکا به ایران پیشگیری کرده است!
این تصور
غلط و تلقی موهوم در حالی بوده و هست که آمریکا نیز برای وادار کردن جمهوری
اسلامی ایران به پذیرش توافقنامه ژنو از اهرم «گزینه نظامی روی میز»!
استفاده میکرد و با لطایفالحیل میکوشید از این توپ - به قول حضرت
امام(ره) زنگ زده- و شمشیر به گواهی واقعیات موجود، شکسته، به عنوان یک
«تهدید جدی»! بهره بگیرد و اگرچه به گفته اخیر - و البته، کمی دیرهنگام
جناب روحانی - «ما از تهدید نمیترسیم» و به قول آقای دکتر ظریف، از فعالیت
صلحآمیز هستهای خود دست نمیکشیم، ولی متأسفانه باید گفت؛ جسارت آمریکا
از برخی وادادگیها و پیامهای خوشبینانه رئیسجمهور محترم و شماری از
دولتمردان ریشه گرفته است.
به عنوان مثال - و فقط یک نمونه از میان
بسیارها - در حالی که رئیسجمهور محترم کشورمان در حاشیه اجلاس «داووس» و
در مصاحبه با تلویزیون سراسری سوئیس، احتمال بازگشایی سفارت آمریکا در
ایران را منتفی نمیداند و از این طریق برای دولتمردان آمریکایی پیام
دوستی! میفرستد، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با کمال وقاحت و در
همان اجلاس میگوید؛ به ایران اجازه غنیسازی و بهرهگیری از راکتور آب
سنگین اراک را نمیدهیم! و سپس با اشاره به این که ادعای وی بخشی از
توافقنامه ژنو است - که متأسفانه هست! - جمهوری اسلامی ایران را به حمله
نظامی در صورت نقض توافقنامه، تهدید میکند و باز هم در همان اجلاس، برای
اولینبار و بیرون از برنامه و دستور کار اجلاس داووس و برای دهنکجی به
ایران اسلامی، به شیمون پرز، رئیسجمهور رژیم کودککش صهیونیستی جایزه
«روح داووس»! میدهند و از «نقش وی در روند صلح»! تقدیر میشود!
شرح
بیشتر این وجیزه به درازا میکشد و اما، از رئیسجمهور و دولت محترم
انتظار میرود از روند چند ماهه اخیر به این نتیجه رسیده باشند که در
مذاکرات، مصاحبهها و هرگونه برخورد نظری و عملی با آمریکا، نماینده مردم
پاکباخته و ترجمان عزت و اقتدار واقعی و مثالزدنی ایران اسلامی باشند که
با عرض پوزش در مواردی اینگونه نبودهاند و متأسفانه بیآن که بخواهند،
تصویری آمیخته به ضعف! از ایران مقتدر به نمایش گذاردهاند.
این در
حالی است که دیدهاند و میبینند با هر گامی که به عقب برمیدارند - ویا
تصور عقبنشینی از آن میرود - دشمن چندین گام جلوتر میآید و در برابر
ایران اسلامی که جرأت عرض اندام نداشت، لاف گزاف میزند. مواضع اخیر دکتر
روحانی و شماری از دولتمردان ایشان، از جمله وزیر محترم امور خارجه
کشورمان، نشان میدهد که آنان برخلاف تصور دشمن، پای اصول و ارزشهای اسلام
و انقلاب و منافع مردم و نظام ایستادهاند.
گفتنی است و تاریخ سی
و چند ساله انقلاب گواه آن است که هرگاه از سوی دشمنان بیرونی و یا
دنبالههای داخلی آنها تهدیدی - نظیر جنگ تحمیلی ۸ ساله و فتنه آمریکایی -
اسرائیلی ۸۸ - در میان بوده است، تودههای عظیم و چند ده میلیونی مردم
پاکباخته و مسلمان این مرز و بوم به حریف کوتاه دست زبان دراز فرصت
باجخواهی و درازدستی نداده و بازهم نمیدهند.