البته این کش و قوس میان دو وزیر امور خارجه به مسائل مهم سیاسی و منافع و روابط دو کشور هیچ ربطی نداشت بلکه اصل بحث بر سر لجبازی خانم وزیر جهت ملاقات با مقامات ایرانی در تهران بدون پوشیدن روسری بود.
قضیه از این قرار است که وقتی هواپیمای خانم بنینو در فرودگاه ایران می نشنید، مدیر تشریفات وزارت خارجه کشورمان با در دست داشتن چند روسری در رنگ ها و طرح های مختلف به استقبال ایشان می رود تا بصورت کاملا داوطلبانه و البته مطابق با پروتکل های امضا شده میان ایران و سایر کشورها، وی را برای حضور در ایران محجبه نماید ولی بنینو که پیش خودش فکر می کرده با حضور در تهران دیگر کار از کار گذشته و می تواند آقایان مسئول ایرانی را در رودربایستی قرار دهد و متعاقب آن اولین مقام دیپلمات زنی باشد که در ایران بدون حجاب پیش روی مسئولان جمهوری اسلامی قرار می گیرد و از این رهگذر تیتر یک تمام رسانه های جهان شود و همینطور با توجه به گُل کردن خوی و خصلت دوران کهن سالی، پای خود را در یک کفش می کند که تحت هیچ شرایطی حاضر به سر کردن روسری نخواهد بود.
بنینو با یادآوری این نکته به مدیر تشریفات که «چطور مقامات ایرانی در ضیافت های ما که در آن مشروبات سرو می شود حاضر نیستند شرکت کنند» ممانعت از پوشیدن روسری را در برابر آن اقدام دیپلمات های ایرانی به گرو می کشد و تهدید می کند که به چنین محدودیتی تن نخواهد سپرد و فقط بدون حجاب حاضر است وارد ایران شود.
از آنجا که توضیحات مدیر تشریفات وزارت خارجه در مورد لزوم رعایت پروتکل و قوانین جمهوری اسلامی ایران در گوش خانم وزیر لجباز نمی رود به ناچار مجبور به تماس با ظریف می شود تا موضوع را برای آقای وزیر گزارش دهد.
ظریف حاضر به مکالمه تلفنی با بنینو نشده و
میگوید: بگویید اگر نخواهید حجاب داشته باشید، نمیتوانیم در تهران از شما
پذیرایی کنیم و همه قرارهای شما لغو میشود.
بنینو با ناراحتی در داخل
هواپیما ابتدا با ایتالیا تماس تلفنی برقرار میکند و بعد با عصبانیت و پس
از کشیدن چند سیگار، با اکراه روسری را به سر کرده و از پلکان هواپیما
پایین میآید.