ناراحتی پایان رافت از علی انصاریان

به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرآنلاین؛ اظهارات علی انصاریان در برنامه نود که پای پایان رافت و ماجرای تعویض پیراهن او با پائولو مالدینی را به میان کشید خشم این بازیکن سابق پرسپولیس را به همراه داشته است.انصاریان در این برنامه،زمانی که در منزل مهراب قاسم خانی در حال تماشای دربی بودند رافت را به سخره گرفت و عنوان کرد که او با چند زبان فارسی و انگلیسی از مالدینی خواسته که پیراهنش را به او بدهد.رافت در این مورد می گوید:«حرفهای انصاریان در این برنامه من و خانواده ام را ناراحت کرده است.خیلی از دوستان  من تماس گرفتند و گفتند که باید جوابش را بدهم.این برای اولین بار نبود که انصاریان از این کارها می کرد.»

رافت این را گفت و ادامه داد:«بار اول در برنامه ورزش از نگاه دو و شب قبل از بازی بود.من در برج میلاد بودم و انصاریان مهمان برنامه.او کلماتی مشابه را تکرار کرده بود که من جوابش را ندادم.دوست من اگر مشکلی داری برو مشکلت را برطرف کن.من به ترکی،فارسی،انگلیسی یا هر زبان دیگری که دوست داشتم با مالدینی حرف زدم و پیراهنش را گرفتم.اما پیراهن تیم بزرگ پرسپولیس را به او دادم.پرسپولیس چیزی از میلان کم ندارد و ارزشش کمتر از این تیم نیست.اگر پرسپولیس و پیراهنش برای تو بی ارزش است برای من خیلی می ارزد.»

پایان که به شدت عصبانی بود حرف هایش را این طور ادامه داد:«من قدر پرسپولیس و پیراهنش را می دانم.من به تیمم تعصب دارم.این تیم برای تو بی ارزش بود که ولش کردی و رفتی استقلال.من تا زمانی که در پرسپولیس بودم با عشق بازی کردم.در بازی با میلان هم همین کار را کردم و پیراهن مالدینی را هم گرفتم تا برای کارهای خیریه استفاده شود.چرا نمی توانی ببینی؟چرا به من بی احترامی می کنی؟من از عادل هم گلایه دارم.پس از این اظهار نظرها باهمراه فردوسی پور تماس گرفتم تا بروم روی خط برنامه.اما یک نفر دیگر گوشی اش را جواب داد.حتی به من اجازه ندادند از خودم دفاع کنم.مگر من چه گناهی کرده بودم؟ در این فوتبال همیشه به من ظلم شده است و حالا کسانی که با من نان و نمک خورده اند دارند از این کارها می کنند.»

رافت در پایان گفت:«آقای انصاریان که ادعا می کنی رکوردار بخیه هستی.فوتبال و تعصب و معرفت به این چیزها نیست.می خواستی من را مسخره کنی،به خودم زنگ می زدی نه اینکه در برنامه ای پر طرفدار این کارها را بکنی.توصیه می کنم که به خودت بیایی.زشت است.همه می دانند که من و تو هم بازی هم بودیم و نان و نمک هم را خورده ایم.این دفعه هم نمی خواستم واکنشی نشان بدهم اما کاری که تو کردی جای هیچ تاملی را باقی نگذاشت.»